eitaa logo
بسیج مداحان و هیئات مذهبی #خراسان رضوی
1.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
50 فایل
#مرجع_رسمی اخبار و اقدامات سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی #خراسان_رضوی با حضور ستایشگران، مداحان، شاعران آیینی، مجمع الذاکرین و هیئات شاخص استانی و کشوری کلیک رنجه فرمایید👇 @madahanrazavi 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ارتباطات کانال: @Rezadust #09361924503
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹چهار رکعت دلواپسی🔹 میان بارش بارانی از ستاره رسید اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید چهار پارۀ تن، نه چهار پارۀ دل چهار ماه شب بی‌کسی ولی کامل چهار ابر به باران رسیده در ساحل چهار رود به پایان رسیده، دریادل چهار فصل طلایی ولی میان خزان چهار بغض غم‌انگیز و مادری نگران چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی برای دشمن خود نیز گریه‌دار شوی مدینه، حسرت دیرینۀ دو چشم ترش چهار قبر غریب است باز در نظرش چقدر خاطره مانده‌ست در مفاتیحش و دانه‌ دانۀ اشکی که بوده تسبیحش نشسته بود شب جمعه‌ای کنار بقیع کمیل زمزمه می‌کرد در جوار بقیع غروب، لحظۀ تنهایی‌اش دوباره رسید غروب‌ها دل او خون‌تر است از خورشید به غصه‌های جگرسوز می‌زند پهلو دوباره شعله کشیده‌ست آب وقت وضو شروع می‌کند او لیلة‌ المصائب را همین‌ که دست به پهلو نماز مغرب را… چهار رکعت دلواپسی پس از مغرب چهار نافله در بی‌کسی پس از مغرب در آسمان نگاهش که بی‌ستاره شده چهار آینه مانده، هزار پاره شده شکست آینه‌هایش میان گرد و غبار شلمچه، ترکش و خمپاره، کربلای چهار از آن زمان که پسرهای او شهید شدند یکی یکی همه موهای او سفید شدند و همسری که به دل غصه‌ای گذاشت، وَ رفت نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت اگرچه بین غم و غصه‌های خود تنهاست ولی چهارم هر ماه روضه‌اش برپاست طراوتی که نرفته‌ست سال‌ها از دست بهشت خانۀ او سفرۀ اباالفضل است صدای گریه بلند است بین مرثیه‌ها چه دلنواز شده یا حسین مرثیه‌ها نشسته گوشۀ ایوان کنار گلدان‌ها برای بدرقه با اشک خود به مهمان‌ها - - در التماس دعایش چه حرف‌ها گفته است به لطف آن کمر خسته کفش‌ها جفت است... یکی یکی همه رفتند و باز هم تنهاست... 📝 🔰 کانال رسمی ستایشگران استان خراسان 👇👇 ❇️@madahanrazavi ❇️@madahanrazavi
💠 دو روایت موازی در شعر (فرم در خدمت اندیشه) 🔹شعر و داستان دو هنر تاثیرگذار هستند و اگر این دو هنر با یکدیگر تلفیق شوند، تاثیری مضاعف خواهند داشت. از دیرباز مثنوی قالب مناسبی برای این کار بوده است؛ هر چند مثنوی‌های داستانی گذشته غالباً به نظم نزدیک‌ترند. در دهه‌های اخیر، هم مثنوی با تحولاتی رو به رو بوده (از جمله سرودن مثنوی در وزن بلند) و هم حضور روایت و داستان در شعر شکل‌های هنری‌تر و تصویری‌تری را تجربه کرده است. 🔸در این مثنوی، شاعر فرم را به خوبی در خدمت اندیشه قرار داده است و بی آن‌که بخواهد حرفی شعارگونه در شعر بیاورد تنها در قالب فرم، اندیشه‌ی خود را در شعر جریان بخشیده است. این اندیشه که الگوی شهدا و پدران و مادران شهدای ما، اهل‌بیت و پدران و مادران شهدای کربلا بوده‌اند و این‌که چقدر زندگی شهدا و پدران و مادران آن‌ها رنگ و بوی زندگی اهل‌بیت را داشته و دارد، می‌تواند به صورت شعاری و یا به صورت بیان شاعرانه اما گزارش‌گونه در شعر بیاید. اما شاعرِ این شعر، کاری فراتر کرده است و با کمک فرم و روایت به جای گزارش این موضوع، آن را به زیباترین شکل نمایش داده است. 🔹این مثنوی هجده بیت دارد و ما تا بیت دوازدهم گمان می‌کنیم که شعر درباره‌ی حضرت اُم‌البنین (علیهاالسلام) و حتی حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. اما به یک‌باره متوجه می‌شویم که داستان چیز دیگری است و شاعر زندگی زنی را روایت می‌کند که چهار فرزندش شهید شده‌اند. و اینجاست که بازگشت به بیت نخست و بازخوانی شعر لطف دیگری پیدا می‌کند. اوصاف زندگی این بانو، بی آن‌که رنگ اغراق به خود گرفته باشد، بسیار رنگ و بوی زندگی حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) را دارد. 🔸شاعر برای یکی کردن این دو روایت به خوبی از شگرد تداعی استفاده کرده است: چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی برای دشمن خود نیز گریه‌دار شوی... و دانه دانه‌ی اشکی که بوده تسبیحش... همین که دست به پهلو نماز مغرب را... حتی آنجا که از روایت اصلی شعر پرده‌برداری می‌شود، باز هم شاعر شگرد تداعی را رها نمی‌کند و در توصیف پدر این چهار شهید این‌گونه می‌سراید: و همسری که به دل غصه‌ای گذاشت، وَ رفت نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت ✍🏻 📗 🔰 کانال رسمی ستایشگران استان خراسان 👇👇 ❇️@madahanrazavi ❇️@madahanrazavi
📌 انواع نگرش در مدح اهل‌بیت (علیهم السلام) در بررسی مدح و شیوه‌های مدیحه‌پردازی در اشعار شاعران از گذشته تا امروز، می‌توان به چهار نوع نگرش دست یافت. 1⃣ مدح ویژگی‌های الهی ائمه معصومین؛ مثلاً «عصمت‌الله» یکی از صفات حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و مصراع «منم که عصمت‌ا‌للَّه و به ساق عرش، زیورم» مدحی است در معرفی جنبه الهی یا تکوینی ائمه معصومین. بیان این نوع مدح‌ها نشان‌گر تسلط محتوایی شاعر به شخصیت الهی اهل‌بیت است. نمونه‌ها: حدیث قدسی«لولاک» معتبر سندی‌ست که هر چه کرد خدا خلق، از برای تو بود یا: شنیده‌ای که نبی از ملال اوست ملول شنیده‌ای که خدا با رضای اوست رضا شنیده‌ای که برای شفاعت امت رسول، فاطمه را می‌زند به حشر صدا شنیده‌ای که اگر پا به حشر نگذارد برات عفو به دستی نمی‌رسد فردا 2⃣ معرفی و مدح رفتارهای انسانی و الگوبخش اهل‌بیت که قابلیت تکرار و تجربه آن در هر عصر و زمانی وجود دارد. در این نوع اشعار، ضمن روایت رفتار الگوبخش، شاعر به دنبال تحلیل رفتار و نهایتاً معرفت‌افزایی مخاطب است. مثلاً این‌که حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) سه شب بی‌قوت و بی‌نان زندگی کردند و به یتیم و فقیر و اسیر طعام بخشیدند. یا موضوع پیراهن‌بخشی حضرت در شب عروسی که به آیه شریفه قرآن کریم عمل فرمودند؛ «لن‌ تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» یعنی لباس برتر و نوِ خودشان را برای اهدا به فقیر انتخاب کردند نه لباس کهنه‌ای را. اشاره هنری و شاعرانه و حسی به این نمونه رفتارها -که در سیره ائمه اطهار نمونه‌های فراوانی سراغ داریم‌- بسیار به شعر شاعر عیار و ارزش می‌بخشد. نمونه‌ها: چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسه کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او و: زهرا كه «اِنَّ اَكرَمَكُم» ترجمان اوست در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است 3⃣ مدح‌های کلی که صبغۀ روشنگری و معرفت‌افزایی در آن کم‌رنگ یا بی‌رنگ است. در این نوع مدیحه‌ها به رسم و سنت شاعران مدیح‌پرداز پیشین به ظواهر شخصیت اهل‌بیت توجه می‌شود: فاطمه دارد رخی که ماه ندارد ماه چو او حسن دل‌بخواه ندارد و یا با دیگر شخصیت‌های الهی و معنوی مقایسه و نهایتاً معرفی می‌شود بی آن‌که رفتارشان جزئی‌نگری و جزئی‌نگاری شود: عیسی بَرَد آرزوی بیماری کاین‌جا به بهانۀ شفا آید یا: موساست عصا به کف شبانت خورشید، گدای آستانت این نوع ابیات، غرورآفرین اما خنثی است و مخاطب را در همان سطح معمولیِ آگاهی نسبی و سطحی نگه می‌دارد. همان‌گونه که ذکر شد، در این نمونه وصف‌ها -‌که نوعی کلی‌گویی و مبهم‌سُرایی است- مخاطب بهره چندانی از معرفت به‌دست نمی‌آورد. 4⃣ مدح ذوقی و استنباطی که بر پایه تحلیل‌های ذوقی (شاعرانه همراه با حُسن تعلیل) و برداشت‌های شخصی شاعر ارائه می‌شود که دو رویۀ سالم و ناسالم همراه با اغراق‌ها یا حتی مبالغه و غلو است! تبیین، تفکیک و ارائه مدیحه‌های سالم و قابل دفاع، از اهداف مهمی است که در گزینش اشعار شاعران پیش‌کسوت در این مجموعه دنبال شده است. برخی نمونه‌های سالم این نمونه اشعار را در این مجموعه خواهید خواند. بهشت روی زمين، خانۀ گِلين تو بود که ناز فضّه خريد و به زر نياز نداشت 📚 (دفتر اول، ص۳۶) 📝 به قلم استاد 🔰 کانال رسمی ستایشگران استان خراسان 👇👇 ❇️@madahanrazavi ❇️@madahanrazavi
🔰 یک پله سقوط «نقدی بر سوگ‌سروده‌های شاعران برای علیه‌السلام» 🔹شیخ طوسی از ابوطالب قمی نقل کرده است: «كَتَبْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ اِبْنِ اَلرِّضَا علیه‌السَّلام: فَأَذِنَ لِی أَنْ أَرْثِىَ أَبَا اَلْحَسَنِ أَعْنِی أَبَاهُ! قَالَ: فَكَتَبَ إِلَی اُنْدُبْنِی وَ اُنْدُبْ أَبِی؛ نامه‌ای به امام جواد علیه‌السلام نوشتم و از ایشان خواستم تا اجازه دهند برای پدرشان مرثیه‌ای بسرایم، آن حضرت در پاسخم نوشتند: برای من و پدرم ندبه کن.» اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۵۶۷، ح۱۰۷۴. 🔸بی‌شک مرثیه‌سرایی برای مصیبات وارده بر اهل‌بیت علیهم‌السلام امر مقدسی است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است. همچنین اشک ریختن در عزای معصومین علیهم‌السلام و گریاندن دیگران با ذکر مصیبت، از اموری است که ثواب کثیری برای آن‌ها قرار داده شده است. اما باید توجه داشت که هر امر مقدسی می‌تواند به‌مرور دچار آسیب شود که با تشخیص به‌موقع می‌توان از گسترش آن پیشگیری کرد و جلوی آسیب‌های بعدی را گرفت. 🔹دو آسیب جدی که در مرثیه‌پردازی با آن مواجهیم «ترجیح اشک بدون در نظر گرفتن اندیشه» و «شاخ و برگ دادن به مرثیه» است که طبق آن، مرثیه از یک روایت چند سطری به یک داستان چند صفحه‌ای با ذکر جزئیات تبدیل می‌شود. بی‌تردید اشک اصل و اساس است اما چه اشکی؟ 🔸گاه یک شعر یا یک بیت معرفتی یا مرثیه آن‌قدر عواطف انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد که انسان ناخودآگاه اشکش جاری می‌شود. اشکی که برخاسته از معرفت است و انسان را به حقیقت محض نزدیک می‌کند. این اشک ممکن است در خلوت ریخته شود،‌ ممکن است به اندازه خیس شدن گوشه چشم باشد، ممکن است اصلا کسی متوجه اشک ریختن انسان نشود، ممکن هم هست که وسط مجلس و پا به پای دیگر مستمعین و با صدای بلند باشد. مهم نیست نمودش به چه‌صورت باشد، مهم این است که برخاسته از حقیقت و برای رسیدن به حقیقت باشد. 🔹گاهی نیز اشک می‌ریزیم یا بهتر بگویم اشک می‌گیریم تا نکند یک وقت جلسه ساکت بماند و به اصطلاح سرد شود. به‌گونه‌ای روضه می‌خوانیم که به هر ترفندی شده اشک مستمع را دربیاوریم تا خدایی نکرده جلسه سرد نشود. انگار تنها جلسه‌ای مورد عنایت است که حتما صدای مستمع در آن بلند باشد. گویا اهل‌بیت علیهم‌السلام با جلساتی که به ظاهر سرد باشد کاری ندارند. 🔸اشک اساس است اما نه اشکی که برای اداره کردن یک جلسه ریخته می‌شود،‌ بلکه اشکی اصل و مبنای عزاداری است که برای اداره کردن دل مستمع و نزدیک کردن او به حقایق ریخته شود. اگر خدای نکرده نگاه ما به مرثیه از جنس نگاه اول باشد، خدا می‌داند که ستایشگر و شاعر برای گرم نگه داشتن تنور مجلس دست به چه مضمون‌پردازی‌هایی می‌زنند تا هرطور شده غرض حاصل شود؛ داستان‌پردازی‌های نامتعارف، روضه‌های غیرمستند، زبان‌حال‌های خلاف شأن و هزار و یک حرفی که تنها به ذهن خیال‌باف شاعر و ستایشگر مستند می‌شود. 🔹ای کاش به جای ساختن مضمون‌های غیرواقعی بیشتر به کتب و منابع رجوع می‌کردیم و به اصول زبان‌حال‌سرایی توجه بیشتری داشتیم تا به تاریخ مستند مطلبی اضافه نشود و اصل واقعه در نقل تغییر نکند. بزرگی می‌گفت: کسانی که به دنبال روضه جدید هستند اگر همین منابع موجود را مطالعه کنند، می‌بینند که پر است از روضه جدید. چه شده است؟ چرا اشکی که آن‌قدر در نگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام تقدس دارد را حاضر می‌شویم خرج مسیری کنیم که در ظاهر به اسم اهل‌بیت علیهم‌السلام است اما واقع‌بینانه که می‌نگریم فرسنگ‌ها با مشی و مرام اهل‌بیت علیهم‌السلام فاصله دارد. چرا باید به بهانه روضه جدید چیزهایی را وارد مرثیه کنیم که حکم‌اندازی صِرف است. 🔸متأسفانه اخیرا در روضه امام جواد علیه‌السلام به چنین مرثیه نوظهوری برمی‌خوریم: ۱ تا بام، قبلِ هر قدمی احتیاط کن در بین راه‌پله کمی احتیاط کن ۲ حمل او روی سر چند نفر، دردسر است تیزی پله و تنگی گذر، دردسر است ۳ نکشیدش که تنش لطمه‌ی دیگر نخورد یا سرش با لبه‌ی تیز دری بر نخورد كمی آرام كه دارد كمرش می‌شكند آخر از تیزی این پله سرش می‌شكند ۴ در راه پشت بام می‌بیند مصیبت پیکر که بین پله‌ها افتاده باشد ۵ خون گریه می‌کند لبه‌ی تخته سنگ‌ها از بَس که خورد بر لبه‌ی پله‌ها سرش ۶ می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز ۷ می کشد جسم تو را تا بام خانه پیکرت می‌خورد بر کنج پله بی‌هوا از یک طرف ... 🔰 کانال رسمی ستایشگران خراسان رضوی👇👇 ❇️@madahanrazavi ❇️@madahanrazavi
🔹باید از شاعر سؤال کرد که این مرثیه در کدام منبع ذکر شده است؟ اگر مستندی ندارد چرا شاعر باید به چنین مضمونی بپردازد؟ سؤال دیگر این است که کجای این ابیات اساسا شعر است؟ گویا شاعر کشف شاعرانه را در مکشوف کردن روضه می‌بیند! هرچه مکشوف‌تر جانگدازتر! آیا مرثیه‌پرداز به چیزی غیر از اشک گرفتن از مستمع می‌اندیشد؟ بهتر نیست به جای مکشوف کردن روضه و بیان مطالب غیرمستند، به شیوه ستایشگران قدیم عمل کنیم و با همان مضامین تکراری اما با اجرای هنرمندانه از مستمع اشک بگیریم؟ 🔸تکرار این مضمون غیرمستند در اشعار چند شاعر از این نکته پرده برمی‌دارد که گویا شاعران عزیز به‌جای رجوع به منابع معتبر، مضامین را از روی دست یکدیگر می‌نویسند. کافی است شاعری حرف جدیدی بزند، به سرعت می‌بینیم همان حرف در اشعار برخی دیگر عینا تکرار می‌شود، همان‌طور که در این نمونه شاهد آن هستیم. خوب است این سؤال را از خود بپرسیم که هدف اشک گرفتن، مرثیه‌خوانی و نزدیک کردن دل‌ها به امام معصوم علیه‌السلام است یا برای اداره کردن شعرخوانی و گرم نگه داشتن جلسه خود؟ اگر هم واقعا نیت مرثیه نوشتن داریم اما متوجه این آسیب نبوده‌ایم، بدانیم به کار بردن مضامین این‌چنینی که هیچ استنادی ندارند، شاید باعث شود جلسه یا جلساتی را به ظاهر متحول کنیم اما جریانی را در شعر آیینی به وجود آورده‌ایم که مطمئنا این جریان به دریای معارف منتهی نمی‌شود، به کجا منتهی می‌شود خدا می‌داند. 🔹اگر قبول ندارید باید بگویم که شاعر یکی از همین ابیات چند سال بعد روضه دیگری را در امتداد همین مرثیه ادامه می‌دهد و می‌گوید که بدن حضرت لگدمال شده است: کشیده‌اند ز پا با سرت چه بد خوردی میان راه بگو چندتا لگد خوردی؟ به روی بام ولی مثل این‌که پامالی به روی بام ولی نه میان گودالی باید جلوی جریاناتی از این دست ایستاد و به شاعر آن تذکر داد. 🔰 کانال رسمی ستایشگران خراسان رضوی👇👇 ❇️@madahanrazavi ❇️@madahanrazavi