eitaa logo
مداحی های ذخیره شده .
14.7هزار دنبال‌کننده
484 عکس
1.6هزار ویدیو
10 فایل
* ومَاالجَنَّة‌غَیرُکَربلاء ؟ : ) - عمریست می‌خوانند به‌ عشق‌ حسین‌ُ ؛ میگریَند‌ به‌ حال‌ حسین . مگراینکه‌همین‌دوقطره‌اشک‌ازآتش‌دوزخ‌نجاتمان‌‌ دهند :) گروهمون @group_chanel التماس‌دعا ؛ والسلام . -- - - - ----- - ----- - - ---- [ شرایط : @tab_madahi ]
مشاهده در ایتا
دانلود
- بسم‌رب‌دچارعشق‌حسین🥺♥️ .
gereftaram-abalfazl-final.mp3
6.74M
گرفتارم‌اباالفضل 💔؛
6_144233937312110908.mp3
3.97M
‹توکـہ‌عباسِ‌ت زمین‌خورده . .💔› - @madahi_chanel .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکسی‌نیست‌سزاوار‌حسن‌دوست‌شدن حسنی‌بودن‌مالطف‌خودِ‌فاطمه‌(ع)است:) @madahi_chanel
انشالله امروز روضه ای داریم میخوام دلتون را ببرم مسجد کوفه 🥺💔:))
اون روضه که قرار بود براتون بزارم را شرمنده نرسیدم ساعت ۱۴ انشالله الان دلتون را میخوام ببرم کوفه . . شهر غریب کُش 💔 - @madahi_chanel .
وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان ، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر ؛ حسینم ! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله ! ابی عبدالله فرمودند : جانم : )
یاامیرالمومنین ؛ صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده ؟ صدا زد : یا امیرالمومنین هِفدَه روز مانده . میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش . .
راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود . . مگه حیدرِ کرار چند سال سن داره ؟ شصتُ سه سال ، باور کن شصتُ سه ساله همه محاسنش سفید نمیشه . . اونم بَنی هاشم که دیر پیر میشدن . صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه . . .
امشب ، منزل دخترش زینب بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست . . امام حسن میگه رفتم محضر پدرم . . ؛ دیدم نشسته خوابیده . . . صدا زدم بابا بیداری ؟ صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا مشکلی پیش آمده ‌. . ؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان رسول اکرم را در خواب دیدم . . : ) حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه‌ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله . . ؛ خستم کردن...💔 ! .
میگه پیغمبراکرم (ص) علیه فرمودند : سبحان الله ! علی جان نفرینشون کن . عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشون را بر خودشون مسلط کنه . . پ،ن:عجب نفرینی . . 💔
میگه بعد پیغمبر فرمود : علی جان دیگه چیزی نمونده عزیزم . . امشب تا صبح میگفت سی ساله غُصه میکشم . . سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم ؛ دیگه بسه ؛ دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم . ‌.
صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد . صدا می زد " الصلاة الصلاة "همه رو بیدار کرد ؛ به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون ؛ میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد : الله اکبر الحمدلله رب العالمین ، سبحان الله . . سیاهی شب ؛ زینب تو خونه ؛ کلثوم تو خونه ، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد . . : الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله. . اشهدان محمد رسول الله . . .
زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو صداته بابا چقدر لحن اذان‌ گفتنت شبیه اون قرآن خوندن تو مدینه شده بابا . ‌. کدوم قران خوندن ؟ بابا یادت میاد سرش تو بغلت بود یهو با نگاهش به تو نگاه کرد صدا زد علی بگو بچه هامو از حجره ببرند . . بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون . . . بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی اعوذبالله من الشیطان الرجیم . . . بسم الله الرحمن الرحیم . . . یس و القران الحکیم . . یه بزرگی اینجوری روضه میخوند میگفت مولا کأنه به دلش افتاد فاطمه عمرش به اندازه ی یه یس مونده ؛ لذا امیرالمومنین تا وسط سوره میخوند یهو برمی گشت میگفت : یس و القران الحکیم . .
اذان تمام شد آمد پایین ؛ ایستاد برا نماز ؛ بعضیا میگن نماز نافله ی صبح بوده . آقام وارد سجده شد نانجیب شمشیر و بالا آورد ؛ مولا میخواد سَر از سَجده برداره . نانجیب شمشیرُ بالا گرفت . . زمینیا میگن نزن ؛ آسمونیا میگن نزن ؛فرشته ها میگن نزن ؛ یه خانومی هم معجر دست گرفته ؛ فاطمه میگه نزن ؛ هم مولا حرکت کرد سَرُ بالا اورد هم نانجیب شمشیر و پایین آورد چنان ضربه به سر مبارک خورد صدای ضجّه آسمان علی رو زدن . . .
روایت میگه: وقتی زمین خوردن آقا امام مجتبی بدو بدو دوید سر بابا را بغل گرفت مردم ریختن دور علی خون از سرش داره میره . . عمامه رو سفت بالا سرش بستن . میگه همین جور سرش تو بغل حسن و با گوشه ی چشمش آسمونو نگاه میکرد حمد میگفت الحمدلله سبحان الله . . .
وقت جان دادن سرشون تو بغل حسن بود . . حسین پایین پاش بود . . عباس چنان ناله میزد بابامو زدن . . آقا با صورت زمین‌ خورد موقع افتادن یاد حضرت زهرا افتاد . .
اما سلام بر اون آقایی که تو‌گودی قتلگاه افتاده بود با گوشه‌ی چشمش به آسمون‌ نگاه می کرد . . یه دفعه نانجیب دست انداخت به محاسنش . . آقا رو به صورت برگردوند . . دیدن حسین با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه میکنه . . صدای پای اسبا میاد . . امام صادق علیه السلام فرموده : جدم چشمش به خیمه ها بود که جان داد..
- بسم‌رب‌دچارعشق‌حسین🥺♥️ .
مداحی های ذخیره شده .
_
اگر یه روز اومدم توی ِصحن کربلات ، برات تعریف میکنم که این روزا چقدر سخت گذشت . - @madahi_chanel .
_ _
مداحی های ذخیره شده .
_ _
‹ ‏لا تَدعُوا نُورَ الحُسَين يُخمَد فِي وجودكم › نگذارید نور "حسین علیه‌السلام" در وجودتان خاموش شود . . - @madahi_chanel .
enc_16869395440836179004133.mp3
5.83M
ای‌کشتیه‌نجات‌ ؛ جانم‌به‌کربلات(: - حسین‌طاهری‌ . - مداحی : @madahi_chanel ؛