🥀#روضه_حضرت_عباس_ع
🥀#دفتری
🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم
🌾من امروز با ابالفضل کار دارم
🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم
🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2
⬅️امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه...
دست توسل بزنیم به بی دست کربلا....
اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله.....
⏪نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس
بخدا عباس مشکل گشاست...
مشکل گشایی میکنه...
عباس درد بی درمونو دوا میکنه...
(دشتی)
✨الا ای یارو دلدارم ابالفضل
✨شدم خسته ز افکارم ابالفضل
✨گرفتارم مدد باب الحوائج
✨گره افتاده در کارم ابالفضل
⬅️متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا..
مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن
آی حسینیا...
آی کربلائیا...
خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا....
میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا...
امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،،
(الهی حسرتش به دلت نمونه)
صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه
حرم عباسُ ببینم
یا ابالفضل3
متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات...
دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات...
(سوز/اوج)
هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت
یا ابالفضل3
آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،،
اما آقا ببین با من چه کردند،،
آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی...
تو که امید ناامیدایی...
آقا دستمو بگیر..
آقا به دادم برس...
میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه...
مادر .......ای مادر......
من عباسم مادر.....
اومدم دستتو بگیرم مادر.....
چرا؟...
صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم...
امیدم ناامید شد...
هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده...
امان امان3
آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا
میدونی آقا کی امیدش ناامید شد...
ای مشک تو لااقل وفا داری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
(چرا)
آخه من وعده آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
✅خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن...
⬅️امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ...
کدوم مادر رو میگم...
همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد
(میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....)
(مادر دیدی حوون تز دست داده باشه
چطور گریه میکنه)
هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.....
ای مادر ...ای مادر .....ای مادر
⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر ...
مادر نبودم کربلا مادر...
اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر...
مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر...
(ناله میکرد گریه میکرد)
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد
(فرود)
گفت مادر ابالفضلم مادر......
مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر ....
(اوج)
مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره.....
(دشتی حالت سینه زنی)
🔅مسلمانان حسین مادر ندارد
🔅غریب است و کسی بر سر ندارد
🔅ز جور ساربان بی مروت
🔅دگر انگشت و انگشتر ندارد
........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم
.........جانم حسین جانم، جانم حسین جان
سینه زنی....روضه دفتری
🕊﷽🕊
🌷#دفتری_امام_زمان_عج
🕊#دفتری_امام_حسین_ع
🌷#دفتری_حضرت_علی_اصغر_ع
🕊#گریز_به_حضرت_علی_اصغر_ع
🌷#کانال_روضه_دفتری
🕊#شعبان
🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات
🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات
🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام
🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات
(#دعایفرج)
🔸 #السلامعليكيامولایصاحبالزمانيابنرسولالله
🔸 #السلامعليكيابنأميرالمؤمنين
🔸 #السلامعليكيابنفاطمهالزهراءسیدهنساءالعالمين
🔸 #السلامعليكيابنالأئمهالحججعلىالخلقأجمعين
🔸 #السلامعليكیامولای
🔹 #یاصاحبالزمان..3
🌾خوشا روزی که غمخوار من آید
🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید
🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید
🌾به پایان آن شـــب تار من آید
♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس..
مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟
🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد
🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید
آقا جان..
🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم
🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد
🌷#یابن_الحسن..
⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه..
لحظه ای که صدا میزنه..
#یااهلالعالماناالمهدی
#یااهلالعالمانجدیالحسینقتلوهعطشانا
🌷#یابنالحسن..
(همه صدا زدند)
⬅️ماه ماه شعبانه..
(ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند)
بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟
گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله..
قدر اشک چشمتُ بدون..
⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند..
یکی قنداقه ابی عبدالله بود..
یه وقت بیبی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست..
(مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه)
⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند..
بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا..
🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود)
⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون..
اصلا نازدانه همه عالمه..
ولی نعمت همه مونه...
قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،،
بعد مدتی برگردوندن..
اما اما اما..
(هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...)
⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه..
میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون..
ای (رباب)3 ..
(امان دل از دل رباب)2
نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه..
🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن..
آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر..
(علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع)
آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا..
اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه..
♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته)
⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه..
یه قدم سمت خیمه برمی داره..
دوقدم برمی گرده..
نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده..
اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد..
بجای اومدن به خیمه..
آخ رفت پشت خیمه..
داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه..
آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته..
الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه..
⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن
⚜سپس براشک من خندید دشمن
⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی
⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی
⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب..
اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه..
اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته..
می خواد خاک بریزه..
صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا..
آقا جااان..
اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ اصغرمو ببینم..
آقا جان مادرم طاقت ندارم..
بزار یه بار دیگه علی مو ببینم..
آخ مادر سیرابت کردند مادر..
با تیر سه شعبه آبت دادن مادر..
آخ علی جان..
🦋(دشتی)
🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم
🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم
🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد
🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد
✅خدابه حق ابی عبدالله ع..
به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع..
به حق ناله های دل خانم رباب..
هرکسی با هر حاجتی اومده..
امروز کسی دست خالی برنگرده..
⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
#یاحسیــــــــن
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋
شب عاشورا
در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا؛ بلند شد
فریاد وا حسین؛ ز اعماق سینه اش
تا گشت با خبر ز قضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود؟
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند؛ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه؛ ز حال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بس که محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود؛ ای برادرم
خون منِ ز خود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق؛ کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلم اسیر ملال اسـت یا حسین
من بی تو؛عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی ز بس كه یک شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی توام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
با من مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این
سعید توفیقی
نوحه شب عاشورا
(امشب شب راز و نیاز عاشقان است )
امشب دل اهل حرم را غم گرفته
در کنج خيمه خواهرى ماتم گرفته
دم نينوايى _ امان از جدايى
حسين حسین جان
صوت غريبى را نبينم بر زبانت
کشتى مرا با اين ترک هاى لبانت
بوسم تمام بند بند استخوانت
مرو نازنينم _ غمت را نبينم
حسین حسین جان
من يک تنه گردم سپاهت اى اميرم
با ديده پر اشک دامانت بگيرم
دستت بنه بر سينه ام تا که نميرم
حسين جان حبيبى _ نبينم غريبى
حسین حسین جان
کم گريه کن اى غم کشيده خواهر من
بايد که صبرت تو باشى ياور من
گويم براى تو چه ايد بر سر من
تو با اه سوزان _ دلم را مسوزان
حسین حسین جان
واى از غروبى که سر نيزه نشينم
هم صورت و هم معجران را پاره بينم
ايکاش تير ايد من اين صحنه نبينم
همه در فرارند _ امانى ندارند
حسین حسین جان
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بُوَد پرونده ام چون برگ گل پاک
دراین پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانیه خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
دراین عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که درفردای محشر
برآن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِِ دریای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قدوبالای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
به بازار عمل فردای محشر
همه هستم تولی حسین است
امشب حسین باخدا عهدو وفا می کند
فردا سَرَش از قَفا شِمرُ جدا می کند
اَدایِ پِیمانِ خود،به کربلا می کند
زِنوجوانانِ خود،زِیاوَر و اُقرَبا
به راهِ یزدان فدا،به نینوا می کند
زِ عشقِ محبوبِ خود،گرفته پا تا سرش
بِبُرده هفتادو دو،فدایی بر داورش
خَلیلِ دشتِ بَلا،زِ اکبر و اصغرش
زِ مهرُ قربانیِ راهِ خدا می کند
سَلیلِ خَتمِ رُسُل،زِکینۀ کوفیان
زِسوزِ لب تشنگی،بَر آرد از دل فَغان
زِ کینِ شمرِ لَعین،نَبَرد آب روان
به تیغِ بُرّان سَرَش،زِ کین جدا می کند
*خَلیل = دوستِ خیلی صمیمی سَلیل(سُلالِه) = نَسل
قابل توجه دوستان:جهت هم قافیه شدن ابیات ازفارسی روان(خودمانی)استفاده شده.
+ نوشته شده در شنبه چهارم آذر ۱۳۹۱ ساعت ۵:۴۷ ب.ظ توسط محمدابراهیم ورمزیار | نظرات
#🏴تک و تنهاست ..
🍁▪️🍁 #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد
تک و تنهاست حیدری دیگر
نه سپاهی نه لشکری دیگر
نه پسر نه برادری دیگر
جز خدا نیست یاوری دیگر
دوستانش همه شهید شدند
دشمنانش همه یزید شدند
صبح تا عصر پیکر آورده
چقدر جسم بی سر آورده
لیک با آنکه اصغر آورده
خستگی را زِ پا درآورده
کوهِ غم رویِ دوش چون کوهی
عزم میدان نموده نستوهی
با همه تشنگیِ بی حدش
بست بر سر عمامۀ جدش
شد قیامت چو راست شد قدش
سِیلی از اشک و آه شد سدش
میکند با هزار افسوسش
غیرتالله ترکِ ناموسش
*خیلی برا یه مرد سخته زن و بچهشُ بین نامحرما رها کنه ..*
میخورد بوسه بر سر و رو ها
دستها در نوازشِ موها
کس نداند چه گفت زان سوها
که درآورده شد النگوها
او چه گفته که میشود با هم
گرهِ معجرِ همه محکم
حرفِ تاراج را زدن سخت است
گریۀ مرد پیشِ زن سخت است
رفتنِ روح از بدن سخت است
از یتیمی خبر شدن سخت است
همه طی شد اگر چه جان بر لب
روبرو شد حسین با زینب ..
*بعد پنجاه و چهار سال این خواهر و برادر میخوان از هم جدا بشن ..*
دو خدایِ وفا مقابلِ هم
دو دل آرام آگَه از دلِ هم
چارۀ مشکلند و مشکلِ هم
دو مسیحاند یا دو قاتلِ هم
هر دو یک روح در دو جسمِ پاک
یک نفر اما با دو جسم و اسم پاک
هر دو هستند جانِ یکدیگر
آشنا با زبانِ یکدیگر
شده شرحِ بیانِ یکدیگر
اشکشان روضهخوانِ یکدیگر
کس نشد جز خدایشان آگاه
ز آنچه گفتند با زبانِ نگاه
*وقتی حرفا رو زدن، وقتی اون وصیتُ عمل کرد، ابی عبدالله جدا شد، مهلاً مهلا رو گفت، زیرِ گلو رو بوسید .. رفت به سمتِ میدان حالا فصل دوم شعر رو بشنو:
موجِ خون بر تنُ به اوجِ جلال
داشت حالی محول الاحوال
رفته از حال یا شده بی حال
شد به هر حال راهی گودال
تا زِکف داد جانِ جولان را
دوره کردند فخرِ دوران را
میرسد بر تنش زِ هر تکبیر
*تکبیر میگفتن نیزه میزدن، الله اکبر میگفتن شمشیر میزدن .. وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ .. میگفتن هر چی بیشتر بزنی ثوابِ بیشتری میبری ..
میرسد بر تنش زِ هر تکبیر
تیر یا نیزه سنگ یا شمشیر
شک ندارم جبینِ او که شکست
چشم خود را خدایِ او هم بست
بر سرم خاک، شاه بر خاک است
غرق در خاک و خون تنی پاک است
به خدا این عزیزِ افلاک است
که تنِ پاکِ او پر از چاک است
این چه شرحی ست خاک بر دهنم
کاش صحت نداشت این سخنم
*افتاد تو گودال.. بعضیا میگن تنها جون داده .. نه! تنها جان نداد ..*
وای بر من که خواهرش هم بود
خواهرش بود، مادرش هم بود
غیر از آنها برادرش هم بود
پدرش، جّدِ اطهرش هم بود
بس که گفتن عطش، عطش کردن
شمر آمد تمام غش کردن ..
*همه داشتن نگاه میکردن .. دورِ حسین جمع بودن ..*
سنگ آمد به جنگِ آیینه
سنگ و آیینه خصم دیرینه
داشت از بس به سینهش کینه
سنگ دل، پا گذاشت بر سینه
خنجرش را گذاشت بر حنجر
حنجرِ عشق کِی بُرد خنجر؟!
*بابا ما تو حرم ابی عبدالله هم بدونِ کفش نمیریم، میگیم با کفش تو حرم بریم بی ادبی به حسینِ .. پا گذاشت رو سینه .. ابی عبدالله یه نگاه کرد گفت خیلی جایِ بلندی رو انتخاب کردی برا نشستن .. میدونی کجا نشستی؟! اینجا بوسهگاهِ پیغمبرِ ..*
آنکه ننگِ ابد برایش ماند
آنکه شیطان برادرش میخواند
شمرِ پستی که عرش را لرزاند
جسم پاکِ حسین برگرداند
پیشِ چشمانِ اشک ریزِ خدا
سر برید از تنِ عزیزِ خدا
#باب الحرم
🏴تک و تنهاست ..
🍁▪️🍁#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد
*هی زیرِ لب میگفت صَدَقَ جَدي رسُول الله .. جدم گفته بود چه سگی تو رو میکشه.. جدم گفت صورتش پیسی داره، صورتش مثه سگ میمونه، بهم گفته بود چهره نحسِ تو رو ، عصبانی شد بلند شد گفت حالا یه کاری میکنم منو نبینی .. کاشکی با دست بر میگردوند .. با لگد حسینُ برگردوند .. ای حسین ..*
سرِ او را که بُرد مظهرِ ظلم
نامها خوانده شد زِ دفترِ ظلم
تنِ مظلوم ماند و لشکرِ ظلم
اولِ غارت است و آخرِ ظلم
لشکری گرگ و یوسفی بی سر
هرکه زد هر چه داشت بر پیکر
هرکسی خسته میشد از زدنش
می ربود آنچه میشد از بدنش
این یکی برد جوشن از بدنش
دیگری برد کهنه پیرهنش
سنگ ها را که بر جنازه زدن
تازه بر اسب نعل تازه زدن
*ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. ده تا اسب میشه چهل تا نعل .. اونم تازه.. بدنشُ له کردن..
امام سجاد تو خطبه شام وقتی پیغمبرُ معرفی کرد أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا، أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىأَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ .. وقتی امیرالمومنین رو معرفی کرد وقتی مادرشُ معرفی کرد گفت أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ دید همه دارن گریه میکنن گفت حالا بهت بگم بابام کیه؟! بگم من پسرِ کیام؟!انا ابن الحُسَين القَتيل بِكَربَلا .. فرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا .. الله اکبر .. قتل صبر میدونی چیه؟! زمانِ جاهلیت حیوانات رو یه جوری میکشتن پیغمبر گفت حرامِ حیوان رو اینجوری بکشید .. حیوان رو مینداختن تو یه قفس، درُ روش می بستن انقد بهش نیزه میزدن، انقد بهش شمشیر میزدن .. انقدر عذاب میکشید خودش رو به در و دیوار میزد .. پیغمبر گفت این کار حرومِ .. امام سجاد میگه بابایِ منو اینجوری کشتن .. انقدر بهش نیزه زدن .. زود راحتش کنید مادرش داره میبینه ......
#باب الحرم
mirdamad-moharram99-ashura-1.mp3
9.7M