#حضرت زینب سلام الله علیها
رباعی#وروداسرابه #کوفه
🥀
▪️🥀▪️🥀▪️
دلم خون گشت از دیدار کوفه
که روزم شد چو شام تار کوفه
ز دشت کربلا با دست بسته
مرا بردند در بازار کوفه
#رباعی
وروداسرابه#کوفه
▪️🍂▪️🍂▪️🍂
ای کاش بریده می شد از تن سر من
می تاخت هزار اسب بر پیکر من
ای وای به من که پیش چشمان ترم
بستند سرت به نیزه با معجر من
#اشعارشهادت
#ورودبه#کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعر
وروداسرابه#کوفه
▪️🌿▪️🌿▪️
نكند كوفه تو را پیر كند
زیرِ پا چادرِ تو گیر كند
نكند خنده به غم هات كنند
سرِ بازار تماشات كنند
نذر كردم كه نریزد پَرِ تو
دست گردان نشود معجرِ تو
#شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
#اشعارشهادت
#ورودبه#کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
باید كه از نیزه سرت را پس بگیرم
رگ هایِ سرخ حنجرت را پس بگیرم
آه ای سلیمان زمانه سَعیَم این است
از ساربان انگشترت را پس بگیرم
باید كه از سرنیزه های تیز و سنگین
ته مانده هایِ پیكرت را پس بگیرم
باید كه از غارتگران نامسلمان
عمامه ی پیغمبرت را پس بگیرم
باید كه از آن بی حیای پست و نامرد
خلخال پای دخترت را پس بگیرم
#اشعارشهادت
ورودبه#کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود
یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود
کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند
آستین پاره هرگز بهتر از معجر نبود
کاش آندم که سراصغر به نیزه بسته بود
سوی او خیره نگاه خسته مادر نبود
کاشکی حد اقل دستان زینب باز بود
دست او راباز می کردند اگر بهتر نبود؟
جای این ظاهر فریبان یک مسیحی گریه کرد
دید دیگر قوتی درزانوی خواهر نبود
این یزید بی مروت قلب زهراراشکست
واقعاً این اجر خوبیهای پیغمبر نبود
چوب رابرداشت محکم زد که دندان بشکند
کاش وقتی چوب را می زددگر دختر نبود!
نامسلمان جای بدر از عمق جانش چوب زد
واقعاً در سینه اش جز کینه حیدر نبود
واقعاًقلب خدانشناس ها آنجا نسوخت؟!
واقعا این صحنه های تلخ زجر آور نبود؟!
#اشعارشهادت
ورودبه#کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
وقتی که از مقابل چشم ترم حسین
رفتی شده است مرگِ خود باورم حسین
با اینکه تازیانه پرم را شکسته است
اما هنوز دور و برت می پرم حسین
تو دائماً به فکر من و معجر منی
من هم به فکر غارت انگشترم حسین
قدّم اگر خمیده شده بی دلیل نیست
بر شانه بار داغ تو را میبرم حسین
با خطبه خوانی ام همه را سرخ می کنم
با سوز آتشین تب حنجرم حسین
#اشعارشهادت
#ورودبه کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
اسرا در كوفه
مردم لباس پاره ما خنده دار نیست
کـاخ غــرور کـاذبـتـان پـایـدار نـیست
مردان ما به نیزه و در کوچه های شهر
گرداندن زنان حـرم افـتـخـار نـیـسـت
در سختی و بلا به خدا تکیه میکنیم
سر می دهیم در ره او، این شعار نیست
ای بزدلان ز بام به ما سنگ می زنید
در دست های بسته ما ذوالفقار نیست
زن های شهر کوفه چرا گریه می کنید؟
دیگر به گریه های شما اعتبار نیست
در بین طـعنه های وقـیح تـمام شهر
بدتر ز طـعنه های بد نیزه دار نیست
#وحید قاسمی
#اشعارشهادت
ورودبه#کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi
امام حسین(ع) ؛ کوفه و شام
اینان كه سنگ سوی تو پرتاب می كنند
بی حرمتی به آینه را باب می كنند
در قتلگاه، آن جگر تشنه ی تو را
با مشك های آب خنك، آب می كنند
لب های خشك نیزه ی خود را حرامیان
از خون سرخ توست كه سیراب می كنند
عكس سر بریده ی عباس را به نی
در چشم های اهل حرم قاب می كنند
با نوحه ی رباب و تكان دادن سنان
شش ماهه ی تو را سر نی خواب می كنند
این آسمان شب زده را ای هلال عشق
هفده ستاره گرد تو جذاب می كنند
هفده ستاره معتكف چشم هایتان
سجده به سمت قبله ی مهتاب می كنند
هفده ستاره با كلماتی ز جنس اشك
تفسیر سرخ سوره ی احزاب می كنند
#وحید قاسمی
#اشعارشهادت
#ورودبه کوفه
@rozevanoheayammoharramsoghandi