🥀خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند
چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند
بوی سیب از همه ی کرببلا می آید
اشک مادر اثرش روی بدن می ماند
هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند
صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند
گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند...
یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت
🔸#قاسم نعمتی
#امام حسین علیه السلام
🌿✨#اشعار# مناجات امام #حسین علیه السلام
#داود خلیلی کاوه
مادرم نذر تو کرده است مرا اربابم
طفل بودم به بغل ذکر ترا یادم داد
عسل عشق ترا ریخت به کامم با شیر
لذت بردن نامت به خدا یادم داد
تربت کرببلای تو زبانم وا کرد
معنی عشق نه تنها , که دوا یادم داد
با ارادت همه دم عکس حرم میبوسید
قتلگاه و حرمت خون خدا یادم داد
به تنم جامه نه از بهر تو سقا میکرد
روضه می خواند غم کرببلا یادم داد
رو به سمت حرمت صبح, زیارت میخواند
با توسل به شما ذکر و دعا یادم داد
یاد سقای حرم بود و آبی که نخورد
از علمدار تو میگفت وفا یادم داد
اشک میریخت لب خشک مرا میبوسید
یاد ششماهه ی تو وا عطشا یادم داد
یاد میکرد از آن واقعه ی عاشورا
واژه ی صبر به طوفان بلا یادم داد
اشک میریخت و میگفت غریب است حسین
به لبم بردن این ذکر ترا یادم داد
#مدح_و_مناجات امام_حسین علیه السلام
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#امام#حسین علیه السلام 🌿مناجات_محرمی
#زیارت_اربعین
گرچه غیر از مهر تو چیزی ندارم یا حسین
دست خالی نیستم سرمایه دارم یا حسین
من که یک عمر ست، دل مشغولی ام تنها تویی
بگذرد با نوکریت روزگارم یا حسین
چشم هایم عطر شورانگیز روضه می دهد
بسکه هر روز از غمت بی اختیارم یا حسین
کی طمع کار ثواب اشک هایم بوده ام
من وظیفه داشتم بر تو ببارم یا حسین
لطف زهرا از منِ دیوانه نوکر ساخته
اینچنین بر خود هنوز امیدوارم یا حسین
مادرم گهواره ام را یاد اصغر تاب داد
گریه ها کرده برایت در کنارم یا حسین
هر شبی از روضه ات یک تار مویم شد سپید
در جوانی گیسوانی پیر دارم یا حسین
مثل فرزندی که چندین سال دور از مادر است
من برای کربلایت بی قرارم یا حسین
عشق یعنی راهپیمایی، نجف تا کربلا
اربعین ها در هوایت رهسپارم یا حسین
نوکرت را می کشد یک روز حتمأ روضه ات
در خیالم لحظه ها را می شمارم یا حسین
شاعر: #حسن_کردی
@rozevanoheayammoharramsoghandi
12.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنش مردم عراق در پیادهروی اربعین وقتی با انگشتر حاج قاسم غافلگیر شدند
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می کند
#یا_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه جوانی که امام حسین باعث پاکی اش شد؛
۲۰ روز از پاکی ام میگذرد...
جانم حسین جانم
باز هَــم روزِ مـن و
عرضِ اَدب مَحضــرِ یـار
با سَــــــــــلامی
بَرکٺ یافته روز و شبم
به رسم ادب
روزمون رو
با سلام بر
سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع می کنیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین
❄️ روزتون کربلایی
AUD-20210710-WA0017.mp3
3.22M
دلداده حسین:
❣﷽❣
▪️#شب_جمعه
▪️#آقای_عطایی
▪️#سینه_زنی
شب جمعه دل من بی تابه
چشام بی خوابه
آخه زهرا حرم اربابه
چشاش پر آبه
روضه خون همه اصحابه
ولی یجور دیگه
روضه خون قحطیه آبه
با لب تشنه کشتنت حسینم😭
غریب گیر آوردنت حسینم😭
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان در نایابت ندادند
داره میرسه صدای ناله
یکی بد حاله
پرپره تنه یه ۱۸ ساله
شبیه لاله
نقش آبه همه ی آماله
پدری که دو سه ساعته دیگه
ته گوداله
داره حسین یا ولدی میخونه
واویلا
علی اکبرش آخه جوونه😭
واویلا
با اربا اربا تن نیمه جونه
جوانان بنی هاشم بیایید😭
علی را بر در خیمه رسانید😭
😭😭😭😭
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇ایتا
🌿🌺🌿
@rozevanoheayammoharramsoghandi
🏴 #نوحه زبانحال حضرت #رقـیـه سلام الله علیها🏴
عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید
بار دیگر به برم تاج سرم می آید😔
نور در چشم به خون منتظرم می آید
آنکه از دوری او خون جگرم می آید
در شب تار ، امید سحرم می آید
پدرم نور دو چشمان ترم می آید
آن که در ماتم او شعله ورم می آید
خواب دیدم پدرم آمده عمه به کنارم ، گل زیبای بهارم ، پدرم فخر همه ایل و تبارم ، شده پایان شب تارم ، شده نو بار دگر صبر و قرارم ، شعف افتاده به اندام نزارم ، نه به دل واهمه دارم ، نه دگر غصه در این سینه گذارم ، که فقط دل به دلِ آن شهِ برگشته سپارم .....
نگهم بر نگهش بود و ، به رخسار مهش بود و ، به موهای سفید و سیهش بود و ، به دنبالِ رهش بود و ، که لبخند امیدی به لبش دیدم و ، اندوه ز رُخَم چیدم و ، خندیدم و ، از او چو شنیدم ، که مرا باز صدا زد گل بابا ، رقیه ، گل بابا ، تو رها کن دگر این ناله و گریه ، پدرت آمده پیشت ، که نوازش بکند موی پریشت ، بنهد مرهمکی بر دل ریشت ، نزند غصه دگرباره به نیشت ، ببر این لحظه فقط نام خدا را .
عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید
پدرم گفت و منم درد درون گفتم و گفتم ز جدایی ، که پدر جان تو کجایی ، مگر از من نرسد بر تو صدایی ، که دگر سویِ منِ خسته نیایی ، که نمانده به تنم قوت و نایی ، شده کارم ز غمت نوحه سرایی ، شده این قصة هر شب ، که مرتب ، ببرم نام تو بر لب ، که بسوزم من از این غصة پُر تب ، که نتابد به شبم اختر و کوکب ، تو بپرس حال من از عمة دل شکسته زینب ....
گفتمش عمه مرا گفته پدر ، رفته سفر ، این چه سفر بوده که دیگر ، نروَد سر ، نه تو هستی نه علی اکبر و اصغر ، نه علمدار دلاور ، نه برادر نه عمویم ، که کشد دست به مویم ، چه بگویم ، که شده اشک بصر زینت رویم ، که رُخَم با نمِ خونابه بشویم ، چه بگویم چه بجویم ، نه امیدی نه پناهی ، به خدا مُردَم از این دیده به راهی ، که بیایی و نگاهی ، به منِ خسته نمایی ، گره از این دلِ وامانده گشایی ، تو امید دل مایی ، تو بیا رفع نما از سرِ کودکان بلا را .
عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید
با پدر درد دلی کردم و گفتم بنِگر صورت نیلی ، که مرا بی تو زدند ضربت سیلی ، به رهِ کوفه و در شام اسیری ، نه امیری ، نه وزیری ، نه ترحم به کبیر و نه صغیری ، تو مگر داد من از دست ستم پیشه بگیری ، دلِ من خون شده از فرقة کافر ، تو بیا یا که مرا بر ، برهانم پدر از دست ستمگر ، به دو دستت بنشان دست مرا جان پیمبر ، ببر همراه خودت نزد علی اکبر و اصغر ، که دلم تنگ برادر ، شده این لحظة آخر .....
خواب زیبای من عمه به سر آمد ، نه کنارم پدر آمد ، نه از او یک خبر آمد ، فقط این کلبة ویرانه به چشم و نظر آمد ، که مرا موسم گریه به دو چشمان تر آمد ، که اگر گریه کنم یا که بنالم ، بنماید پدرم پرسش حالم ، شود این گریه مگر راه وصالم ، شده جان دادن من پاسخ خونین به سئوالم ، بنما عمه حلالم ، که نبینم گل رخسار شما را .
عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید
عاقبت تشت زر آمد ، به خرابه قمر آمد ، شب تاریک رقیه سحر آمد ، چو به مهمانی دختر ، پدر آمد ، نه بدن بود و نه دستی ، فقط این دفعه سر آمد ، که سرشکِ گُل معصومه در آمد ، آنچه را دیده به خواب درنظر آمد ، به خودش گفت که وقت سفر آمد ، گهِ پرواز به این بال و پر آمد ، گریه کرد گریه چنان کز بدنش جان به در آمد ....
سروری شرح غمی کهنه سرودی ، به نواخوانی یک گفت و شنودی ، که عزا تازه نمودی ، دل حضار به غمنامه ربودی ، به غمِ محفل پٌر غصه فزودی ، که حسین در عوضش باب شفاعت بگشاید ، به تو و هر که در این غمکده آید ، به لبش کار رقیه را ستاید ، دو سه قطره به سرِ گونة خود روان نماید ، تو بخوان به لب دعا را ، همة اهل عزارا .
عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید