eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmoud Karimi - Ey Koshteye Fetade Be Hamoon [SevilMusic].mp3
6.57M
🏴🏴🌾🏴🏴🌾 محمود کریمی کشته فتاده به هامون ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من غریب مادر حسین من ای خشک لب فتاده دور از لب اب ای حسین من کز خون تو زمین شده جیحون حسین من غریب مادر حسین من ای ماهی فتاده به دریای خون که هست حسین من زخم از ستاره بر تنت افزون حسین من ای نخل تر که از اتش جانسوز بی ابی حسین من دود از زمین رسانده به گردون حسین من غریب مادر حسین من این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه حسین من خرگاه زین جهان زده بیرون حسین من این قالب طپان که چنین مانده بر زمین حسین من شاه شهید ناشده مدفون حسین من غریب مادر حسین من کای مونس شکسته دلان حال ما ببین وا اماه ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین وا اماه اولاد خویش را که شفیعان محشرند وا اماه در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین وا اماه آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام وا اماه یک نیزه‌اش ز دوش مخالف جدا ببین وا اماه آن تن که بود پرورشش در کنار تو وا اماه غلطان به خاک معرکه کربلا ببین وا اماه . @rozevanoheayammoharramsoghandi
roghayeh.mp3
5.96M
▪️ محمدحسین حدادیان سوم محرم # یه دختر سه ساله کنج خرابه شام 🌾▪️🌾 حضرت رقیه سلام الله علیها رقیه، رقیه، رقیه، رقیه یه دختر سه ساله کنج خرابه ی شام همش بوونه می گیره می گه بابامُ می خوام یه دختری با باباش به من می کرد اشاره می گفت : "ببین یتیمِ، دیگه بابا نداره" رقیه رقیه رقیه اون دل شب عمو جون توی صحرا یه گرگ بود هیچّی برات نمی گم دست عَدو بزرگ بود یه دختر سه ساله دیگه کتک نداره نزن نامرد یتیمِ ، اون که فدک نداره آقا دلم تنگه برات قربون اون صحن و سرات ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین قربو اون دخترکی که از گوشاش خون می چکید دور حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود چشای قشنگ عباس به لبا خدایی کرده مدد آقام ابوالفضل منو کربلایی کرده اونقدر این دل من حسرت کربلا خورد آخر شاه مشهد منو کرب و بلا برد کرب و بلای تو حسین جان آقا عشق عالمینه همه میگن صفای دل صحن بین الحرمینه آواره ی صحرا می خونم من غریب وتنها می خونم بی کربلا نمی تونم آخه ضیاء عینه دوستش دارم حرم حسینه دوسش دارم بی ماه فروزان نمی تونم باشم من بی اباالفضل نمی تونم نمی تونم 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
البنین سلام الله علیها با   فرزندان ام البنین  همگى در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیهاالسلام از طریق عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشند. چون بشیر به فرمان امام زین العابدین علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد، در راه ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از امام حسین علیه السلام چه خبر دارى ؟ بشیر گفت : اى ام البنین ، خداى تعالى ترا صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین علیهاالسلام فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده . بدینگونه ، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به او داد، اما ام البنین علیهاالسلام پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت وى گفت : فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است ، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله و شیون بلند کرد. مامقانى گوید: این شدت علاقه ، کاشف از بلندى مرتبه او در ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل مى شمارد. به نوشته علامه سماوى در ابصار العین : ام البنین علیهاالسلام همه روزه ه بقیع مى رفت و مرثیه مى خواند، به نوعى که مروان – با آن قساوت قلب – از ناله و گریه ام البنین علیهاالسلام به گریه مى افتاد و اشکهاى خود را با دستمال پاک مى کرد. نیز هنگامى که زنها او را با عنوان ام البنین خطاب کرده و به وى تسلیت مى داده اند، این ابیات را سرود: لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ        تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ واى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان       که مرا به یاد شیران بیشه‏ام مى‏اندازى کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ        وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ مرا پسرانى بود،که به آنان خوانده مى‏شوم       اما امروز براى من پسرانى نیست أَرْبَعَهٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى        قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ چهار پسر مانند کرکسان بلندیها       که با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستند تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ        فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَ نیزه‏ها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند       همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا        بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ اى کاش مى‏دانستم آنچنان است که خبر دادند       این که دست عباسم بریده شده بود یعنى اى زنان مدینه ، دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شکارى ندانید، مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده و همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شکارى داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از متلاشى کردند و در حالى روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى خاک افتاده بودند. اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است که دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم علیه السلام را از تن جدا کردند؟ مخوان جانا دگر ام البنینم       که من با محنت دنیا قرینم مرا ام البنین گفتند، چون من   پسرها داشتم ز آن شاه دینم جوانان هر یکى چون ماه تابان    بدندى از یسار و از یمینم ولى امروز بى بال و پرستم     نه فرزندان ، نه سلطان مبینم مرا ام البنین هر کس که خواند      کنم یاد از بنین نازنینم به خاطر آورم آن مه جبینان     زنم سیلى به رخسار و جبینم به نام عبدالله و عثمان و جعفر      دگر عباس آن در ثمینم یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ         وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ        وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ                           لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ حاصل مضمون این ابیات جانسوز آنکه : هان اى کسى که فرزند عزیزم ، عباس ، را دیده اى که با دشمن در قتال است و آن فرزند حیدر کرار، پدر وار حمله مى کند و فرزندان دیگر على مرتضى ، که هر یک نظیر شیر شکارى هستند، در پیرامون وى رزم مى کنند، آه که به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس عمود آهن زدند در حالیکه دست در بدن نداشته است . اى واى بر من ! چه بر سرم آمد و چه مصیبتى بر فرزندانم رسید؟ اگر فرزندم عباس دست در تن داشت ، کلام کس را جرات بود که به وى نزدیک شود
و توسل جانسوز اربعین و جمعه رضا نریمانی 🏴💫🍂🏴💫🍂🏴 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ   کعبه زینب ، صفا امام حسین کعبۀ بی منا ، امام حسین …   هست ذکرِ قنوتِ هر شبِ من ربنا آتنا امام حسین ….   با دو تا “یا” رسیده ام به خدا یا ابوالفضلُ یا امام حسین ….   (حرفِ دلِ شما نوکرا چیه؟ چی میخوای بگی؟ )   عشقِ ما شد پیاده گریه کنان اربعین ، کربلا ، امام حسین …   بعد دورِ ضریح چان دادن دو قدم مانده تا امام حسین …   اولِ گریه هام اباصالح آخرِ گریه هام امام حسین   گریۀ بی صدا امام حسن گریۀ با صدا ، امام حسین ….   میرسد گر سه جا امام رضا آمده هر سه جا ، امام حسین …   روضه خوانِ حسین ، امام رضا   (فرمود یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ... فرمود برا هر چیزی خواستی گریه کنی ، برا جد غریب ما حسین گریه کن … چرا آقا ؟ آخه جد غریبِ ما رو (فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ) کربلا سر از بدنش بریدن …..)   روضه خوانِ حسین ، امام رضا روضه خوانِ رضا امام حسین   آخرِ روضه ها بر امام رضا گریه کردیم با امام حسین …   (آماده هستی بریم کربلا … همه اهلِ روضه و اهلِ اشک هستید الحمدالله . پیغمبر وارد شد دید بی بی دو عالم داره گریه می کنه ، فرمود چه خبره دخترم؟ عرضه داشت بابا ، بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه … چی میگه میوۀ دلم ؟ … بابا هی صدا میزنه انا الغَریب … اما بابا نجواش دیگه عوض شده ، یه حرفه دیگه ای زده منو بیچارم کرده … از صبح تا حالا هی داره میگه انا العظشان …. قرارِ چه بلایی سرِ پسرم بیاد؟.. روایت مفصله فقط همینش رو عرض کنم ، پیغمبر شروع کرد به روضه خواندن … دخترم ، پسرتُ کربلا اینطوری میکشنِش … سر از بدنش جدا می کنن … تا این حرفا رو زد گریه هایِ خانم بلند شد … گریه هایِ بی بی که آروم شده عرضه داشت بابا یه سوالی ازت دارم ، آیا کربلا کسی هست یاری ش کنه ؟؟… (اهلِ روضه روضه ، محاسن سپیدا ، عرضم تمام ) پیغمبر فرمود نه دخترم … شما هستید ؟ نه دخترم . باباش علی هست ؟ نه دخترم . منِ فاطمه هستم ؟ نه دخترم . داداشش حسن هست ؟ نه دخترم . گریه هایِ خانم بلندتر شد … پس کی هست برا حسینم گریه کنه ؟ … (سند مطلب اشاره شده در انتهای پست)   پیغمبر فرمودند دخترم نگران نباش از امتِ من یه عده ای میان ، مرداشون مثه زنِ بچه مرده برا حسینت گریه می کنن ….)   این همه راه دویدم ز پِیِ دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم …   ( صدا زد حسین جان )   تو دعا کن کنارِ بدنت جان بدهم فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم …   (یه بیتِ دیگه شو بگم و عرضم تمام  ….)   یک عبا داشتی و خرجِ علی اکبر شد … با چه از رویِ زمین جسمِ تو را بردارم …   (اومد تو گودل ، یه جمله ای فرموده من دیگه معنی ش نمی کنم صدا زد یا محمدا صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ یه اشاره به حسین کرد … هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ … وَ بَناتُکَ سَبایا ….)   ای حسین ….   سند روضه ۱_۱_علامه سید عبدالرزاق مقرم،مجموعه مقالات الزهرا ، ص ۲۳۳ – ۲۳۴ ۱_۲ _محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه علیها السّلام، ص ۱۰. ۱_۳_لبیب بیضون، موسوعة كربلاء، بیروت، موسسه اعلمی، ج‏۱، ص۲۰ @rozevanoheayammoharramsoghandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و توسل به امام حسین علیه السلام ویژۀ جمعه مهدی سلحشور 🍂🍂✨🍂🍂🍂 شب جمعه کنار شش‌گوشه دل من حالت عجیبی داشت می‌شنیدم صدای قلبم را چشم من حس بی‌شکیبی داشت حرمش از ملائکه پر بود انبیا در طوافِ شش‌گوشه و ثوابِ هزار حج را داشت به خدا هر طوافِ شش‌گوشه شب جمعه ضریحِ اطهر او غرق نور حضور فاطمه بود به خودم آمدم و فهمیدم بر لبم این نوا و زمزمه بود: «شب‌های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا، گردد به دور قتلگاه گوید حسین من چه شد، نور دو عین من چه شد…» سمت پایین پا که می‌رفتم ناگهان چشم‌هایِ من تر شد آنقدر اشک ریخت تا آخر روضه‌خوان علی اکبر شد یک به یک گفت روضه‌ها را تا پایِ شش‌گوشه از نفس افتاد آه گویا کنارِ پیکر او حضرتِ عشق ناله سر می‌داد: «جوانانِ بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر درِ خیمه رسانم..» از نگاه پر از تلاطم من زمزم عشق و اشک جاری شد آه از خیمه تا کنارِ فرات عطش و داغ مشک جاری شد خنکای شریعه هم می‌خواند دم به دم از غریبیِ سقا هم‌نفس با صدایِ موج فرات مادری دم گرفته بود آنجا: «سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل.. » آن طرف‌تر نگاه می‌کردم شِکوِه و اشک، ناله و گله را می‌شنیدم کنار غربت تلّ دم به دم ضجه‌های سلسله را ناگهان در حوالیِ گودال محفل گریه‌های زینب شد زینب آمد کنار شش‌گوشه کربلا کربلایِ زینب شد رفت قلبم کنار بالا سر آه انگار سر به پیکر نیست همهٔ کائنات می‌لرزند گوش کن این صدای خواهر نیست؟ «این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست…» .@rozevanoheayammoharramsoghandi
الاسلام میرزامحمدی جمعه سیدالشهدا علیه السلام ▪️▪️🍂▪️▪️🍂▪️▪️ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ   چقدر نام تو زیباست ،اباعبدالله حرمت عرش معلی ست اباعبدالله دستگیری زگدا ،گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه زن زینب کبری ست ،اباعبدالله   راوی میگه :فواللَّه، لا انسی زینب بنت علی ابن ابیطالب فابکت واللَّه، کل عدوا و صدیق ، یه جوری با این بدن اربا اربا حرف زد ، که حتی مرکب ها به گریه افتادن السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِیِ ابن الحُسَین(ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع)   *اینم برا امام و شهدامون مدافعان حرم زینبی فیض ببرن مرحوم شیخ نمر فیض ببره، گفت :*   ای مصحف ورق ورق روح پیکرم آیا تویی برادر من نیست باورم بر سینه ی شکافته ات چون نظر کنم یاد آورم ز سینه ی مجروح مادرم حسین …… این غم کجا برم که ز هجده عزیز خود یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم …. حسین ….جان…. یاد همه شهدا بخیر بابی المستضعف الغریب یا ابا عبدالله لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ما را خدا به عشق تو می بخشد عاقبت ما عاقبت به خیر تو در روضه ها شدیم   *قربون همتون، هیچ وقت سیریه از گریه ی بر حسین ندارید به خدا اینا همه سرچشمه ش گریه های مادرش فاطمه ست فرمود ابوبصیر مادرم فاطمه رو می خوای یاری کنی یا نه انَّ فَاطِمَهَ لَتَبْکِیهِ وَ تَشْهَقُ شهقة ….*   مادرت گفت بُنیَّ دل ما ریخت بهم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله   *اصلا از روضه ی گودال نمیشه ابتر خارج شد بزار بگم همه فیض ببرن*   خواهرت گوشه ی گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله   *یکی می گفت عمامه ش مال منه ،یکی می گفت انگشت و انگشترش مال منه، یکی گفت پیراهنش مال منه ،اما خدا لعنت کنه خوبی رو چنان سر بریده رو از تو گودال ….ای حسین …..*   سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب   مَا تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُوادِی کانَ هَذَا مُقَدَّرًا مَکتُوبَاً   یارب از دل های ما نور محبت را مگیر این تجمع این توسل این ارادت را مگیر هستی ما بستگی دارد به عشق اهل بیت هرچه می خواهی بگیر اما ولایت را مگیر @rozevanoheayammoharramsoghandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا