4_5944998425798903614.mp3
4.06M
#مداح#حاج رسول حسین آبادی
🌾▪️🌾▪️
#السلام_علیک_یا_عطشان_کربلا
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
مقاتل نوشته تو را کشته اند
تو را تشنه در کربلا کشته اند
بمیرم ز تیغِ جفا کشته اند
خلاصه تو را ناروا کشته اند
سرِ نیزه قاریِ قرآن شدی
تو زیباترین ذبحِ جانان شدی
چرا بردنت گودیِ قتلگاه
چرا کشتنت تشنه وُ بی گناه
ز بالای تل چشمِ خواهر به راه
ز تو دل بریده چه با اشک و آه
تنت فرشِ جولانِ مرکب شده
سیه پوشِ داغِ تو زینب شده
نشسته سرِ سینه ات دشمنت
عدو کف زنَد وقتِ جان دادنت
کجا رفته آن کهنه پیراهنت
یقیناً که غارت شده از تنت
شده آسمان در نگاهِ تو دود
تویی کشتهی تشنه بینِ دو رود
تو در بحرِ خون میزدی دست و پا
دریغا شد آن سر جدا از قفا
یکی ضربه میزد تو را با عصا
یکی می ربود از تنِ تو عبا
بگرید به بالینِ تو مادرت
که بهرِ صله شمر برده سرت
تو در قتلگه، روی تل خواهرت
نگه می کند بر تنِ بی سرت
ز بس نیزه ها خورده بر پیکرت
به یاد آمدت کوچه وُ مادرت
لبت آه بود و دلت کوهِ درد
که تیغِ عدو با تنِ تو چه کرد
شده راسِ پاکِ تو از تن جدا
شده نامِ تو مشعلِ کربلا
مقیمِ بهشتِ وصالِ خدا
تویی معنیِ سوره ی هل اتی
در آغوشِ تو غنچه ای وا شده
غمِ زخم هایت شکوفا شده
نسیمِ نگاهت چه فریاد داشت
چه شِکوه ز بیدادِ جلاد داشت
چو داغِ پدر را ز شیاد داشت
که نامردیِ کوفه را یاد داشت
چو خون تا که جاری شده از لبت
شده داغِ تو روضه ی زینبت!
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#هستی_محرابی
🍁🍁🍁
ای بهشت من کربلا - امیر کرمانشاهی.mp3
10.42M
ای بهشت من کربلا
🎤 🔷 مداح : امیر کرمانشاهی
ای بهشت من کربلا سرنوشت من کربلا
آب و خاک من ای سرشت من کربلا کربلا کربلا
کربلا دلیل و اشک و زاری
کربلا رو دلا زخم کاریه
کربلا قرار بی قراریه کربلا
کربلا برو بیاست چه شوریه
کربلا قسمت من صبوریه
کربلا میکشه منو دوری کربلا
ای قبله گاه زمین حال دلم رو ببین
من دلخوشیمه همین بیام اربعین
ای کربلا کربلا ای کربلا کربلا
جنت الاعلی کربلا عرش معلا کربلا
قبله نمایی ندارم الا کربلا کربلا کربلا
کربلا دوای درد تربته
کربلا آرزومه زیارت
کربلا شب جمعه قیامته
کربلا توی دنیا پناهمه
کربلا به خدا قبله گاهمه
کربلا حرم پادشاهمه
ای قبله مومنین شیرین شور آفرین
من دلخوشیمه همین بیام اربعین
ای کربلا کربلا ای کربلا کربلا
#مداحی_ماندگار
🕊﷽🕊
#زمزمه
▪️مرغ دل ما زند پر به هوایت حسین
▪️قبله ی عالم شده کرب وبلایت حسین
▪️ای پسر فاطمه چرا تو بی یاوری
▪️تو حجت کردگار وصی پیغمبری
▪️چرافتادی چنین به خاک صحرا حسین
▪️غرق به خون بی کفن جان به فدایت حسین
▪️سوخته از تشنگی تمام جانت حسین
▪️تشنه چنین ندیده برلب دریا حسین
😭😭😭
@madahi_moharram
🍂زمزمه شب جمعه🍂
▪️▪️▪️▪️
شبهای جمعه دلم کربلاته
هرچی دارم از همین روضه هاته
ایشاالله که از غم تو بمیرم
عشقم فقط گریه توی عزاته
آه نذار از حرم جا بمونم
کاش بریزه به پای تو خونم
▪️یا حسین جان حسین جان
ماه شب تار غمهام حسینه
تنها سرود رو لبهام حسینه
وقت سؤال ملائک تو قبرم
داد میزنم من که آقام حسینه
آه سوال و جوابم حسینه
آه حساب و کتابم حسینه
▪️یا حسین جان حسین جان
امشب میاد از حرم آه و افغان
کشتن تو رو تشنه مادر، حسین جان
انگشت و انگشترت کو عزیزم
جسمت شده پایمال ستوران
آه که بند دل من گسسته
آه سرت روی نیزه نشسته
▪️یا حسین جان حسین جان
ای ساقی تشنه لبها ابالفضل
شرمنده شد از تو دریا ابالفضل
دستات روی خاک و اما سر تو
بر روی دامان زهرا اباالفضل
آه شده خیمه ها بی تو غارت
آه، شده سهم زینب اسارت
گــــــریز زبانحال خانم ام البنین 👇👇
عباس بمیره برات مادرتو
تیر سه شعبه به چشم ترِ تو
مردم میگن توی شام و تو کوفه
از روی نیزه می افتاد سر تو
آه ، من از عمر خود سیرم عباس
آه، دیگه بعد تو پیرم عباس
ادامه شعـــر👇👇
شب های جمعه می گیرم هواتو
شب های جمعه می گیرم هواتو
اشک غریبی می ریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
آه امون از غریبی، صبوری
آه چه جوری بسازم با دوری
شاه کرامت کجا تو کجا من؟
این کربلایت چه ها کرده با من
اشکای زهرا تو صحرا برا تو
شب های جمعه صبوری برا من
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
آه حرم باز پر از بوی سیبه
آه خدایا حسینم غریبه
#شب_جمعه
@madahi_moharram
شکر خدا جسم تو را بیسر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظهی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده
وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود! اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هر چند روی تختهی در بود جسمت
اما در آن، زخمی ز میخ در ندیدند
هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاکو
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسهی خواهر ندیدند
@rozeh_daftari1
#حضرت_ابوالفضل_ع
چنان كه وقت عطش جرعه اي گوارا را
طلب كنيد فقط ساقي العطاشا را
هنوز جاي علامت به شانه پدر است
سپرده زير علم دست صاحبش ما را
دوباره خانه ما سفره ابالفضل است
گمان كنم گره اي هست كار بابا را
به يك نگاه ابالفضل هم نخواهم داد
اگر دهند به دستم تمام دنيا را
به چشم دل بنگر ظهر روز تاسوعا
ميان دسته ميانداري مسيحا را
غروب مي كند از فرط خجلتش خورشيد
نقاب اگر كه بگيرند ماه زيبا را
فقط به علقمه آنهم درست ظهر عطش
خدا به ماه رسانده ست دست دريا را
خدا كند برساند به خيمه مشكش را
خدا كند نبرند آبروي سقا را
خبر رسيد كه از روي زين زمين افتاد
خدا كند برسانند زود زهرا را
.
همه مهمان شده اند
مورها هم سر این سفره سلیمان شده اند
تازه از بس آقاست
ارمنی ها دو سه روزی است مسلمان شده اند
فاطمه خوشحال است
که مریدان ابالفضل فراوان شده اند
شب تاسوعایی
همه در روضه او دست به دامان شده اند
همۀ اهل حرم
مثل گیسوی ابالفضل پریشان شده اند
جعفر جنی گفت
در سپاهش همگی گوش به فرمان شده اند
نام عباس آمد
که سپاه عمر سعد هراسان آمد
پاسبان حرم است
هر چه ز حضرت عباس بگویی کم است
در مرام زینب
هر که در پای علمش گریه کند محترم است
مرزها می شکند
پس تفاوت نکند هر که عرب یا عجم است
کیست عباس علی
آنکه تا روز قیامت سر دوشش علم است
دستگیر همه است
گرچه در علقمه افتاده است و دستش قلم است
باد سر درگم شد
جادۀ گیسوی عباس پر از پیچ و خم است
بشکنیدش اما
تیغ ابروی ابالفضل همیشه دو دم است
آنقدر که حتی
کمر تیغ علی پیش دو ابروش خم است
خشم او مهلک بود
مات و مبهوت وقار و غضبش مالک بود
به مصیبت افتاد
پیش زیبایی او ماه ز قیمت افتاد
تا ابالفضل آمد
لشکر کوفه تکان خورد و به زحمت افتاد
هر که آمد به جلو
از رجز خواندن سقا به فلاکت افتاد
تیغ او جای خودش
با نگاهش دو سه لشکر به هلاکت افتاد
گر چه دشمن می تاخت
جنگ را رزم ابالفضل عقب می انداخت
از حرم شیر گذشت
پس به کارش گره افتاد به تکبیر گذشت
آه تیر باران شد
او جوان آمده بود علقمه و پیر گذشت
ارباً اربا شده است
چقدر از تن او نیزه و شمشیر گذشت
با سه تا شعبۀ خود
از جلو آمد و از پشت سرش تیر گذشت
دور او حلقه زدند
آه جان کندن سقا چقدر دیر گذشت
جگرم تیر کشید
یا اخا گفتی و یک آن کمرم تیر کشید
شاه از پا افتاد
خبر آمد وسط علقمه سقا افتاد
کار در هم پیچید
چشم لشکر که بر آن قامت رعنا افتاد
آب رفته از تنش
چند عضو بدنش روی زمین جا افتاد
تیر در چشمش بود
مثل آن میخ که بر سینۀ زهرا افتاد
بی علمدار شدیم
علم افتاد زمین سخت گرفتار شدیم
لشکری کف می زد
اصلا انگار نه انگار عزادار شدیم
آه، سر غارت دارند
تازه انگار به این قوم بدهکار شدیم
زیر لب زینب گفت
بچه ها دربه در کوچه و بازار شدیم
روضه این شد آخر
رو گرفتند زنان حرم از یکدیگر
#سفره_حضرت_ابالفضل_ع
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ...
همه قرار من این است یارِ تو باشم
قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم
به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی
که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم
برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن
که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم
غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا
دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم
تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر
و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم
تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت
بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم
در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است
الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم
در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا
خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم
اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف
سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم
به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید
خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم
*حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان .......
دلم تنگ است و غم بسیاردارم
من امشب با ابوالفضل کاردارم
من امشب از ابوالفضل توشه گیرم
زیارت کردن شش گوشه گیرم
در اینجا عطر بوی یاس گیرم
من امشب دامن عباس گیرم
غریق منتم کرده ابوالفضل
که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل
دراینجا با دلی محزون و خسته
نشسته بانوی پهلوی شکسته
بدستش شاخه های یاس دارد
به لب هم ذکر یا عباس دارد
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چون طفلان این سخن ها رو شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
وای بمیرم برات آقا جان
اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه
غیرتش به جوش آمد
صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان
امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار
خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما
یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد
اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد
اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند
اما هنوز امید داره هنوز اب داره
وای بمیرم
امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت
امیدش نا امید شد
الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم
یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند
از روی اسب به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست
الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه
الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
4_5994688285425799204.mp3
7.48M
مناجات بسیار زیبا شب جمعه با نوای آقای رسولی تقدیم شما التماس دعا
😭😭😭
گدایم گدایم گدا را ببین
منِ زارِ بی دست و پا را ببین
خدا امشب این گریه ها را ببین
و با بنده ات کن مدارا ببین
زمین خورده ای آمده در زده
فراری در خانه ات آمده
فراری ترین بنده اینجا منم
گرفتار بازی دنیا منم
همان کس که افتاده از پا منم
در این جمع آلوده تنها منم
همه خوبند همه نورانی اند
فقط اونی که از همه بدتر منم
در این جمع آلوده تنها منم
اما یه آقایی کن
بیا و مرا باز امشب ببخش
به حق اباالفضل زینب ببخش
در این زندگی معنویت نبود
برای مناجات همت نبود
عبادات من هیچ عبادت نبود
به جز بخل و کبر و منیت نبود
دگر خسته ام از خودم عفو کن
مسلمان اسمی شدم عفو کن
فقط یه اسم دارم با خودم یدک می کشم ....
دوباره رسیدم خدایی شوم
مسلمان یک آشنایی شوم
شب جمعه آمد هوایی شوم
رسیدم که کرب و بلایی شوم
که من بی پناهم به آقا مجیر
امیری حسین و نعم الامیر
حسین ......
حسینی که یک ظهر عطشان شد و
به میدان که زد تیرباران شد و
گرفتار سر نیزه داران شد و
سرش را شکستن بی جان شد و
ز مرکب زمین خورد و با ضرب پا را
به گودال هول دادنش ......
یارالیم آخار قانی ادر گونلار میدانی
حسین حسین حسین
باجین اولسون باشین هانی
گر قان آقلیا زینب
جان آقلیا زینب
سنه یاخ لیا زینب
گلن هفته یه آماده اولها
حسین حسین اولون جان لیا زینب
یارالی جان یارالی ....
حسین بو گیر و دار گلدیم
گورم حالی نِجده ....
حسین حسین ...
قُیدین من آواره حسینیم هارا گدین
قالدی یخمه الر د حسینیم هارا گدی .....
@madahi_moharram