4_5942717875474143095.mp3
1.81M
وای از غروب کربلا
شمر اومده تو قتلگاه😭
ارکان زمینه☘
سبک یا ابا عبدالحسین🌱🌱
شعر از مداح اهل بیت خانم بخشی🍃
اجرای سبک
مداح پیرزاده🍃
🍂 شام غریبان گودال 🍂
سس وئر داریخمیشام من نالانه آی بابا
گلدیم بو یئرده شام غریبانه آی بابا
گلدیم بابا غمینده یانیم سینه داغلییم
خلوت ائدیب جنازه وین اوستونده آغلییم
امکان یوخومدی یاره لرین گرچی باغلییم
گوز یاش گتیرمیشم سنه درمانه آی بابا
سس وئر منه دئییم باشیمین ماجراسینی
غارت غمین بو لشگر کفرون جفاسینی
یوخ باغلیان ایاقلاریمین هیچ یاراسینی
غم گور نئجه گتیردی منه جانه آی بابا
سند نصورا اورکلرمیز قانه دوندولر
باشین اوجالدی نیزیه دشمن سویوندولر
غارت هواسی باشدا خیامه توکولدولر
یاندی شرار ظلمیله کاشانه ای بابا
عمه م اودم کی گوردی گلیر لشگر جفا
ائتدی سوال قارداشیما نیلیوم بالا
امر ائیلدی کی اهل حرم چوللره قاچا
قالدی اوزی خیمده یانا یانه آی بابا
هر نه واریدی اهل جفا غارت ائیلدی
اهل حرم داغیلدی چوله وحشت ائلیدی
الله ولیک عممه چوخ نصرت ائیلدی
تاپدی گتیردی خیمه سوزانه آی بابا
سندنصورا بابا بیزه دشمن گتیردی سو
هر قطره سینده دیلده فغان ائتدیم آرزو
بیر قطره سین وئریدیله کاش اصغره عدو
اوخ ووردیلا او طفل لب عطشانه ای بابا
الان کی گلمیشم بورا ای سرور حجاز
نصفی یانان چادیردا بی بیم باشلیوب نماز
گوزیاشلی سینه داغلی ائدیر رازیله نیاز
قلبی دوندی لاله کیمی قانه آی بابا
سندن صورا بو عالم امکاندا یوخ صفا
قمچی له ساکت ائتدی بیزی قوم اشقیا
کاش عمری اجل گله مقتلده قورتارا
یوخ منده تاب کوفه ده زندانه آی بابا
#محرم1402
#شام_غریبان
⭕️ روضه شام غریبان
سید رضا نریمانی
#روضه_شام_غریبان
#بانوان_خادم
گودال سخت بود برای دلش ولی
اشک امام عصر، برای اسارت است
ای سر بریده، بال و پرم را، نگاه کن
داغی که مانده بر، جگرم را، نگاه کن
پاشو کمک بده، که سوار شتر شوم
نامحرمان دور و برم را، نگاه کن
با شمر و، حرمله، طرف کوفه میروم
برخیز همسفر، سفرم را، نگاه کن
رفتم پِی،ِ لباس تو اما مرا زدن
بر روی گونهها، ورمم را، نگاه کن
عباس را، بگو که زمین خورد زینبت
حالا کبودی، کمرم را، نگاه کن
ای آفتاب، کم به تن، دلبرم بتاب
ای آفتاب، چشم تَرم را، نگاه کن
چادر نماند، تا بکشم روی پیکرت
شرمندگی، اهل حرم را، نگاه کن
خیلی شرمنده شد زینب .. گفت:« داداش! یادمه یه روزی خواب بودم، یهو از خواب بیدار شدم؛ دیدم تو بالا سرم وایسادی، گفتم:«داداش چرا منو بیدارم نکردی»؟!
_گفتی:« خواهرم دیدم خوابی؛ از لای این درم داره آفتاب رو صورتت میتابه؛ ایستادم جلو آفتاب، آفتاب به پوستت نخوره به صورتت نخوره.
یادته، گفتم:« ان شالله برات جبران کنم»...
ای آفتاب! من که کاری ازمبر نمیاد؛ میبینی که من رو دارن دست بسته میبرن...
امشب خیلی شب عجیبیه، امشب همچین که بیبی خیلی از این بچهها رو با یه دردسری جمع کرد، دید دو سه تا از این بچهها کماند. یکییکی دست سر این بچهها میکشید.
_عمهجان چرا گوشت اینجوریه؟!
_گفت:« عمه جان! آخه تو این صحرا دنبالم میکردن؛ منم بهش میگفتم:«خودم گوشوارم و بهت میدم، اما اینا میکشیدن».
_عمه ببین گوشم و...
هی این بچه اون بچه؛ یکییکی دلداری،
_ پس دوتا بچهها کماند!
گفت:« خواهرم امکلثوم؛ عزیزم، میدونم خستهای، پا میشی با همدیگه تابی تو این صحرا بخوریم دوتا بچهها کماند؟!
تو این تاریکیها، هی این طرف و بگرد؛ اون طرفا بگرد.
_ای خدا! چیشدن این بچهها؟!
یهو دیدن زیر یه بوتهای، دوتا از این بچهها دست گردن هم کردن، تا اومد برشون گردوند دید دوتایی جون دادن و مردن...
این اسبا وقتی برا غارت میدویدن، این بچهها زیر نعلای این اسبا، جون دادن و مرده بودن...
خواهرم یکی دیگه نیست! بازم بگردیم، خیلی کمرمم درد میکنه...
این طرف اون طرف؛
_ای خدا! کجا رفته این بچه؟!
یهو بیبی فرمود:« خواهرم فکرکنم منمیدونم».
_چرا از کجا؟!
_آخه وقتی آب آزاد شد، بچهها رو من یکییکی زیر نظر داشتم. دیدم یکی از این بچهها گریه میکرد یه ظرف آبم برداشته بود.
دیدم از این مردا هی سوال میکرد:« گودال کدوم طرفه»...
خواهرم فکرکنم رفته گودال؛ چون از اون موقع به بعد دیگه ندیدم این بچه رو...
سریع دویدن تو گودال، دیدن یه بچهای خودش رو انداخته رو این بدن بیسر. این بچه رو بلند کردند.
_اینجا چیکار میکنی آخه؟! عزیز دلم، چجوری این همه راه اومدی تا اینجا؟!
_گفت: عمه جان! خیلی دلم هوا بابامو کرده...
دم خیمه که ایستاده بودم،بابام و از دور میدیدم این لباشو میدیدم بهم میخورد؛ هی میگفت:« جگرم»...
_عمهجان! بابام سر نداره خب؛
_عمهجان مگه نمیبینی بابام سرنداره؛ ولی من خودم صدا بابامو شنیدم.
_چی میگفت عمه جان عزیز دلم؟!
_عمهجان! تو این صحرا، تو این تاریکیها هی صدا میزدم:« اباَ، بابا»؛
دیدم از یه سمتی هی صدا میاد:« اِلَیَّ؛ بیا»...
دو سه تایی خودشون رو انداختن رو این بدن انقد گریه کردن ...
↫
#شام_غریبان
زبانحال حضرت زینب با رأس خونین حضرت اباعبدالله الحسین علیهم السلام در بالای نیزه
( کربلایی موسی_آقایی اردبیلی )
محملده مرتضی قیزی یورقون سپاهیلن
قارداش باشین مخاطب ایدوب سوز آهیلن
مرجان دوزور باشوندان آخان قان دوداقووه
دلخسته زینبون اولا قربان دوداقووه
مرجان ندی جمالووی رشک بهشت ایدور
داش یاره سیندن آخدیقیجان قان دوداقووه
کیم دی که لشگرون داغیلوب یوخدی یاورون
جبریل اولوب جداده نگهبان دوداقووه
هر دم که نیزه اوسته باشون لنگر ایلیور
گویا دوباره دن یتیشور جان دوداقووه
ایله دعا رقیه سنی گورمسین بله
باخسا ئولر او غمزده جیران دوداقووه
باشلار ایچینده فکر ایدورم آختارور سنی
ایکاش دوشمسین گوزی بیرآن دوداقووه
عرش اهلی نوک نیده چکوب حیرتیله صف
فیض آلماقا اولوبدیلا مهمان دوداقووه
گل تک سولوبدی لبلرون ای قبله گاه عشق
سانکی اسوبدی سهمیلی توفان دوداقووه
هردم که یل غباره بوکور مه جمالووی
دوقوز سمانین اهلی دیور جان دوداقووه
هفت آسمانه ذات ازل جنس نوریدن
پهن ایلیوبدی سفره احسان دوداقووه
هر قطره قان که فرشه دامور عرش نیزه دن
یر سسلنور سلام اولا عطشان دوداقووه
گون تک چیخوبدی سیره جداده کسوک باشون
حسرتدی یرده زینب نالان دوداقووه
آچ قانلی گوزلرون منه ده بیر عنایت ایت
چوخداندی عاشقم او بدخشان دوداقووه
آیات عشقی نشر ایلیور قانلی لبلرون
ارواح انبیا اولوب حیران دوداقووه
بذل ایلیوب آخان قانون اسلامه تازه جان
مدیوندی دین ومکتب قران دوداقووه
دیلدن سالوبدی قیزلارووی شام یولاری
یول یول ایدوب گوزوندن اوزاق قمچی
قولاری
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_847224080577856942.mp3
3.8M
روضه زبانحال حضرت زینب با رأس خونین حضرت اباعبدالله الحسین علیهم السلام در بالای نیزه ☝️
التماس دعا
خدا نیاره اسم من از قلم بیفته
هوای کربلای تو از سرم بیفته
هوامو داشته باش آقا
اگه حواسم به تو نیس
به پای هر سلام من
یه کربلا پام بنویس۲
دعوتم کن/ به حرم / به حرم آقا
قسمتم کن/ ببرم / ببرم آقا
یا ثارالله/ یا حسین / یا حسین مولا ۳
منم گدای زهرا منم غلام حیدر
حسینیم به لطف شیر حلال مادر
خدا کنه منم یه روز
یکی مثه زهیر بشم
نوکر تو شدم حسین
که عاقبت به خیر بشم ۲
دست منو/ کرمت/ کرمت مولا
کی می رسم/ حرمت/ حرمت مولا
یا ثارالله/ یا حسین / یا حسین مولا ۳
سجده به تربت تو کار همیشگیمه
نفس زدن برا تو برکت زندگیمه
ارباب من شدی حسین
که نوکری بلد بشم
من از کنار اسم تو
چه جوری ساده رد بشم ۲
کاری کن هم/ نفسم/ نفسم آقا
به اربعین/ برسم/ برسم آقا
یا ثارالله/ یا حسین / یا حسین مولا ۳
در خونت ندیدم هیچکسی نا امید شه
خدا کنه همینجا موی سرم سپید شه
همین که خرج تو میشم
همش برام حساب می شه
تا اسم کربلات میاد
دلم دوباره آب میشه۲
از کربلا ،چه خبر،چه خبر آقا
قسمتم کن، یه سحر ، یه سحر آقا
یا ثارالله یا حسین یا حسین مولا ۳
#شام_غریبان
وای من خیمه ها به غارت رفت
گیسویی روی نی پریشان شد
وسط چند خیمه ی سوزان
خواهری دل شکسته حیران شد
*
وای من چادری به یغما رفت
بانویی معجرش در آتش سوخت
مرد بیماراین حرم تنهاست
نیمه ای از بسترش در آتش سوخت
*
شعله و دود تا فلک می رفت
کربلا هم سقیفه ای دارد
به لب کُند تیغ خرده نگیر!
هرکه اینجا وظیفه ای دارد
*
عاقبت هرچه بود، با سختی
سرخورشید را جدا کردند
مرد خورجین به دستی آوردند
صحبت از درهم وطلا کردند
*
مرد خورجین به دست با سرعت
سمت دارالعماره می تازد
مرد خوش قول ِ کوفه با جیبی
مملو ازگوشواره می تازد
*
باد تند خزان چه سوزی داشت!
چند برگی ز لاله ای گم شد
در هیاهوی زیور زینب
گوشوارِ سه ساله ای گم شد
*
وای از هق هق النگوها
آسمان هم به گریه افتاده
درشلوغی ِ عصرعاشورا
حرمله یاد هدیه افتاده
*
حرف خلخال را دگر نزنید
درد ِسرسازمی شود به خدا
دختران تازه یادشان رفته
زخم ها باز می شود به خدا
*
سرعباس را به نیزه زدند
تا ببیند چه بر حرم رفته
تا ببیند نگاه یک لشگر
سمت بانویی محترم رفته
#وحید_قاسمی
.
#روز_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
.
نوحه کوچ از قتلگاه استاد کلامی
دولانور علی قیزی مقتلی قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب باجی قارداشا كفن آختارور
الی باشدا دورت طرفه قاچور قییدور چوخور یره باش ورور
بو نه یردی دخت ابوتراب قدمین ترابه یواش ورور
یادینا او صحنه دوشوبدی كه هامی بیر یارالیه داش ورور
پوزولوبدی گلشن آرزو گُلی بلبل چمن آختارور
دیور ا... عزّت هماسینون ندن آشیانه سی قالمیوب
قولی باغلی قوشلارینون ایوی تالانوبدی لانه سی قالمیوب
سویولوب وجودی حسینیمون باشی یوخ نشانه سی قالمیوب
گورورم هرایه آنام گلوب اودا قانلی پیرهن آختارور
یورولوب اوتوردی یره دیدی آلوب عطرون اودلانورام حسین
بو قدر كه داش توكولوب بورا گئچه بولمورم یانورام حسین
بدنون نماسی پوزولسادا گینه من سنی تانورام حسین
منی سن چاغور یریوی باجون ایتیرور دوباره دن آختارور
حركت زمانی غم اهلینه یارانوبدی غصّه لی منظره
اوزینی چمنده هر عندلیب یتوروبدی بیر گل پرپره
آنالار سرود وداع اوخور بیری قاسمه بیری اكبره
ایله بول رباب ایتوروب اوزون الی باشدا سودامن آختارور
اسرای خسته ی نینوا هامی دلده آه و نوا گیدور
آنادی باشندا قرا گیدور باجیدی اوركده یارا گیدور
دوزولوب نظامه كجاوه لر شهدا قالور اسرا گیدور
دولودی اوركلری دردیلن ولی خلوتْ انجمن آختارور
گیدوری سكینه یواش یواش یوزینون اوزین یووا علقمه
دیه شرح حالینی مو به مو سویانندا صاحب پرچمه
عمو جان دور اللریوه فدا كمك ایله غصّه لی عمّه مه
چاغیرور هرایه بیبیم سنی گوزی یولدادی گلن آختارور
اولوب اهل بیته زمانه تار حرمون سونوبدی چراغلاری
بالا قیزلار ایستوری ناقیه مینه لیك تیترور ایاقلاری
كیمه میهمان گیدور ای خدا گوزی یاشلی كوفه قوناقلاری
گوره سن مدینه هایاندادور گوزی زینبون وطن آختارور
دولانور علی قیزی مقتلی قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب باجی قارداشا كفن آختارور
الی باشدا دورت طرفه قاچور قییدور چوخور یره باش ورور
بو نه یردی دخت ابوتراب قدمین ترابه یواش ورور
یادینا او صحنه دوشوبدی كه هامی بیر یارالیه داش ورور
پوزولوبدی گلشن آرزو گُلی بلبل چمن آختارور
دیور ا... عزّت هماسینون ندن آشیانه سی قالمیوب
قولی باغلی قوشلارینون ایوی تالانوبدی لانه سی قالمیوب
سویولوب وجودی حسینیمون باشی یوخ نشانه سی قالمیوب
گورورم هرایه آنام گلوب اودا قانلی پیرهن آختارور
یورولوب اوتوردی یره دیدی آلوب عطرون اودلانورام حسین
بو قدر كه داش توكولوب بورا گئچه بولمورم یانورام حسین
بدنون نماسی پوزولسادا گینه من سنی تانورام حسین
منی سن چاغور یریوی باجون ایتیرور دوباره دن آختارور
حركت زمانی غم اهلینه یارانوبدی غصّه لی منظره
اوزینی چمنده هر عندلیب یتوروبدی بیر گل پرپره
آنالار سرود وداع اوخور بیری قاسمه بیری اكبره
ایله بول رباب ایتوروب اوزون الی باشدا سودامن آختارور
اسرای خسته ی نینوا هامی دلده آه و نوا گیدور
آنادی باشندا قرا گیدور باجیدی اوركده یارا گیدور
دوزولوب نظامه كجاوه لر شهدا قالور اسرا گیدور
دولودی اوركلری دردیلن ولی خلوتْ انجمن آختارور
گیدوری سكینه یواش یواش یوزینون اوزین یووا علقمه
دیه شرح حالینی مو به مو سویانندا صاحب پرچمه
عمو جان دور اللریوه فدا كمك ایله غصّه لی عمّه مه
چاغیرور هرایه بیبیم سنی گوزی یولدادی گلن آختارور
اولوب اهل بیته زمانه تار حرمون سونوبدی چراغلاری
بالا قیزلار ایستوری ناقیه مینه لیك تیترور ایاقلاری
كیمه میهمان گیدور ای خدا گوزی یاشلی كوفه قوناقلاری
گوره سن مدینه هایاندادور گوزی زینبون وطن آختارور
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨