.
#روز_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
.
نوحه کوچ از قتلگاه استاد کلامی
دولانور علی قیزی مقتلی قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب باجی قارداشا كفن آختارور
الی باشدا دورت طرفه قاچور قییدور چوخور یره باش ورور
بو نه یردی دخت ابوتراب قدمین ترابه یواش ورور
یادینا او صحنه دوشوبدی كه هامی بیر یارالیه داش ورور
پوزولوبدی گلشن آرزو گُلی بلبل چمن آختارور
دیور ا... عزّت هماسینون ندن آشیانه سی قالمیوب
قولی باغلی قوشلارینون ایوی تالانوبدی لانه سی قالمیوب
سویولوب وجودی حسینیمون باشی یوخ نشانه سی قالمیوب
گورورم هرایه آنام گلوب اودا قانلی پیرهن آختارور
یورولوب اوتوردی یره دیدی آلوب عطرون اودلانورام حسین
بو قدر كه داش توكولوب بورا گئچه بولمورم یانورام حسین
بدنون نماسی پوزولسادا گینه من سنی تانورام حسین
منی سن چاغور یریوی باجون ایتیرور دوباره دن آختارور
حركت زمانی غم اهلینه یارانوبدی غصّه لی منظره
اوزینی چمنده هر عندلیب یتوروبدی بیر گل پرپره
آنالار سرود وداع اوخور بیری قاسمه بیری اكبره
ایله بول رباب ایتوروب اوزون الی باشدا سودامن آختارور
اسرای خسته ی نینوا هامی دلده آه و نوا گیدور
آنادی باشندا قرا گیدور باجیدی اوركده یارا گیدور
دوزولوب نظامه كجاوه لر شهدا قالور اسرا گیدور
دولودی اوركلری دردیلن ولی خلوتْ انجمن آختارور
گیدوری سكینه یواش یواش یوزینون اوزین یووا علقمه
دیه شرح حالینی مو به مو سویانندا صاحب پرچمه
عمو جان دور اللریوه فدا كمك ایله غصّه لی عمّه مه
چاغیرور هرایه بیبیم سنی گوزی یولدادی گلن آختارور
اولوب اهل بیته زمانه تار حرمون سونوبدی چراغلاری
بالا قیزلار ایستوری ناقیه مینه لیك تیترور ایاقلاری
كیمه میهمان گیدور ای خدا گوزی یاشلی كوفه قوناقلاری
گوره سن مدینه هایاندادور گوزی زینبون وطن آختارور
دولانور علی قیزی مقتلی قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب باجی قارداشا كفن آختارور
الی باشدا دورت طرفه قاچور قییدور چوخور یره باش ورور
بو نه یردی دخت ابوتراب قدمین ترابه یواش ورور
یادینا او صحنه دوشوبدی كه هامی بیر یارالیه داش ورور
پوزولوبدی گلشن آرزو گُلی بلبل چمن آختارور
دیور ا... عزّت هماسینون ندن آشیانه سی قالمیوب
قولی باغلی قوشلارینون ایوی تالانوبدی لانه سی قالمیوب
سویولوب وجودی حسینیمون باشی یوخ نشانه سی قالمیوب
گورورم هرایه آنام گلوب اودا قانلی پیرهن آختارور
یورولوب اوتوردی یره دیدی آلوب عطرون اودلانورام حسین
بو قدر كه داش توكولوب بورا گئچه بولمورم یانورام حسین
بدنون نماسی پوزولسادا گینه من سنی تانورام حسین
منی سن چاغور یریوی باجون ایتیرور دوباره دن آختارور
حركت زمانی غم اهلینه یارانوبدی غصّه لی منظره
اوزینی چمنده هر عندلیب یتوروبدی بیر گل پرپره
آنالار سرود وداع اوخور بیری قاسمه بیری اكبره
ایله بول رباب ایتوروب اوزون الی باشدا سودامن آختارور
اسرای خسته ی نینوا هامی دلده آه و نوا گیدور
آنادی باشندا قرا گیدور باجیدی اوركده یارا گیدور
دوزولوب نظامه كجاوه لر شهدا قالور اسرا گیدور
دولودی اوركلری دردیلن ولی خلوتْ انجمن آختارور
گیدوری سكینه یواش یواش یوزینون اوزین یووا علقمه
دیه شرح حالینی مو به مو سویانندا صاحب پرچمه
عمو جان دور اللریوه فدا كمك ایله غصّه لی عمّه مه
چاغیرور هرایه بیبیم سنی گوزی یولدادی گلن آختارور
اولوب اهل بیته زمانه تار حرمون سونوبدی چراغلاری
بالا قیزلار ایستوری ناقیه مینه لیك تیترور ایاقلاری
كیمه میهمان گیدور ای خدا گوزی یاشلی كوفه قوناقلاری
گوره سن مدینه هایاندادور گوزی زینبون وطن آختارور
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_5976340799317606699.mp3
5.91M
زنده یادحاج_محمد_باقر_منصوری
🍂سینه زنی قدیمی و دلنشین
🍁دولانور علی قیزی مقتلی
در خیمه ات پیراهنی آویزه داری
پیراهنی که کرده آقا مبتلایت
آقا بیا با یا لثارات الحسینت
بستان تقاص خون شاه سرجدایت
🖤#دهه_اول_محرم
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
#شب_سیزدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
متن روضه 1
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
صوت این روضه در کانال تلگرام آموزش کامل روضه موجود است.
متن روضه دفن ابدان مطهر شهدای کربلا ویژۀ شب جمعه
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
“بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟…
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره… دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت…*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید… گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم… دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه… گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود…*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: “هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا” بابام رو تشنه کشتن… بلند بگو:حسین…
شعر نوحه دفن شهدای کربلا
اي آل اسد، اين تن عريانِ حسين است
بر روي زمين، جسم جوانانِ حسين است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
خون: غسل بدن، خاک بيابان: کفن اوست
والله بدن، پاره تر از پيرهن اوست
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
جسمي که نبي بوسه زده در همه احوال
افسوس که از سم ستوران شده پامال
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
جانان محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
قرآن محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
شد خاک بيابان کفن حضرت عباس
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
اين تن که پر از زخم سر نيزه و تير است
فرياد که تنها کفنش قطعه حصير است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
در قلب حسين بن علي تير نشسته
اعضاي ولايت ز سم اسب شکسته
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
. 12 ماه محرم روز دفن شهدا
شعر دفن شهدای کربلا
آمد برای دفن ولی قد خمیده بود
از راه رفته با غم و غصه رسیده بود
ابدان هر شهید به خون غوطهور شده
خطی به خاک، زان همه خونها کشیده بود
گفتا بنی اسد که این جسم اکبراست
این قاسم است و این عون و جعفراست
این است بریر و حنظله این جون و این حبیب
این جسم غرق خون وهب یار بی سراست
عبد خدا یتیم حسن بین قتلگاهست
این کشتهی فتاده بخون غرق درنگاهست
دستش جدا شده چو علمدار کربلا
این نازدانه یک تنِ تنها خودش سپاهست
ناگه فتاد چشم امامِ تمام عشق
بر پیکری که خاک رهش شد پیام عشق
صد پاره پیکری که زکین زیر و رو شده
گفتا بنی اسد که بُوَد این بنام عشق
این پاره پاره تن که بود نور هر امید
باید کفن شود به دو دستانم این شهید
حالا که نیست قطعه کفن ای بنی اسد
باید که بوریا و حصیری بیاورید
جسمی کنار علقمه افتاده بی حرم
فرق شکسته دیدهام این غم کجا برم
آمد کنار علقمه با حال انکسار
گفتا چه آمده به سرت یاس پرپرم
شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا
متن اشعار دفن شهدای کربلا
براي دفن سالار شهيدان
رسیدند عده ای با چشم گريان
ندانستند راه دفنشان چيست
غلام و سرور و مولايشان کيست
که نا گه يک سواري شد پديدار
در آن صحرا به چشمان گهر بار
بگفتا من به اينها آشنايم
که از ياران مردان خدايم
براي دفن آنها کرد اقدام
يکايک کشته ها را خواند با نام
بديدند کشته اي در خون شناور
بگفتا اين بود شبه پيمبر
بود فرزند سالار شهيدان
علي اکبر شهيد راه قرآن
بياوردند يک نعش جواني
که چون داماد مي بودش نشاني
بگفت اين مجتبي را نور دو عين است
برادر زاده ي مولا حسين است
بديدند کشته اي را سر ندارد
به تن انگشت و انگشتر ندارد
بگفتا اين رياض عالمين است
تن صد چاک بابایم حسين است
براي خاطر زهراي اطهر
کفن آريد بر اين جسم بي سر
کسيکه زينت اهل کساء بود
کفن بهرش حصير و بوريا بود
امام چارمين آمد بسويش
بزد بوسه به رگهاي گلويش
چو در خاکش نهاد با چشم گريان
همي گفتا حسين جانم حسين جان
ترا کشتند چرا آبت ندادند
کفن بر جسم صد چاکت ندادند
شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا
شعر روضه دفن شهدای کربلا
مقام قرب خدا يا بهشت اهل ولاست
بهشت اهل ولا يا زمين کرب و بلاست
ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا
به هر ورق که زدم تيغ آيه ها پيداست
بني اسد متحير اِستاده اند همه
سکوت کرده ولي در سکوتشان غوغاست
نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم
نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست
زکوفه اشک فشان يک سوار مي آيد
به نينواي وجودش نواي يا ابتاست
گشوده لب که الا اي مواليان حسين
مرا شناخت بر اين لاله هاي باغ خداست
کنار هم بدن قطعه قطعه ي انصار
حبيب ومسلم و جون و برير و عابس ماست
کنار علقمه افتاده پيکري بي دست
که چشم تشنه لبان از خجالتش درياست
به اشک ديده بشوييد زخم هايش را
که حافظ حرم و مير لشکر و سقاست
به قلب معرکه خون مي دمد زگودالي
که در ميانه ي آن جسم يوسف زهراست
به زير خنجر و شمشير و تير و نيزه و سنگ
برهنه پيکر صد چاک سيد الشهداست
ميان اين شهدا گشته قطعه قطعه تني
که ياس سرخ حسين است و لاله ي ليلاست
شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا
شعر نوحه دفن شهدای کربلا
اي آل اسد، اين تن عريانِ حسين است
بر روي زمين، جسم جوانانِ حسين است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
خون: غسل بدن، خاک بيابان: کفن اوست
والله بدن، پاره تر از پيرهن اوست
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
جسمي که نبي بوسه زده در همه احوال
افسوس که از سم ستوران شده پامال
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
جانان محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
قرآن محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
شد خاک بيابان کفن حضرت عباس
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
اين تن که پر از زخم سر نيزه و تير است
فرياد که تنها کفنش قطعه حصير است
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
در قلب حسين بن علي تير نشسته
اعضاي ولايت ز سم اسب شکسته
اين مصحف دين است،
بر روي زمين است
شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا
اشعار شب دفن شهدای کربلا
بياييد اينجا بني اسد از ابر ديده ي خود اشک خون باريد
براي يک نازنين بدن غرقه خون کفن از بوريا آريد
کنيد از اشک بصر همه غسل زيارت و حرمت نگهداريد
بر اين پيکرهاي پاک و مطهر نماز شهادت بجا آريد
تن 72 تن اينجاست ،
بدنهاي بي کفن اينجاست
يا رسول ا…(2)
بيائيد از ره بني اسد اينجا محل طواف شهيدان است
به دست اهريمنان ستمگر ورق ورق آيات قرآن است
در اينجا از آل فاطمه يک باغ لاله و گل ارغواني شد
در اينجا گلزار جان نبي از سموم مصيبت خزاني شد
براي يک دسته باغ گل ،
به دلها بنشسته داغ گل
يا رسول ا…(2)
سليمان کربلا سر نورانيش شده اينجا جدا از تن
جدا انگشت از بدن بود و خاتم آمده بر دست اهريمن
بدنها اينجا فتاده و سرهايشان به روي نيزه تابان است
پر از سرو و لاله و گل و ريحان نشسته به خون اين بيابان است
به گوش آيد ناله ي زهرا ،
کجا باشد لاله ي زهرا
يا رسول ا…(2)
شعر جانسوز دفن شهدای کربلا
بني اسد اين تن پاک حسين است
زمين کرب و بلا خاک حسين است
کفن ندارد سبط پيمبر
هنگام ياري است الله اکبر
بني اسد اشک غم زديده باريد
يک بوريا به جاي کفن بياريد
اجر شما با زهراي اطهر
هنگام ياري است، الله اکبر
دو قرص آفتابند در خون شناور
اين دو پسر عمويند قاسم و اکبر
اين دو برادر عونند و جعفر
هنگام ياري است، الله اکبر
قرص مه فاطمه به خون نشسته
در زير تيغ و تير و نيزه شکسته
زخم از ستاره دارد فزون تر
هنگام ياري است، الله اکبر
بني اسد حق پيغمبر ادا شد
سر حسين مظلوم از تن جدا شد
در پيش چشم ساقي کوثر
هنگام ياري است، الله اکبر
بني اسد صداي فاطمه آيد
به ديدن شهيد علقمه آيد
گريد بر عباس به جاي مادر
هنگام ياري است، الله اکبر
#شعر_درباره_دفن_شهدای_کربلا
کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است
کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟
که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است
او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول
روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است
گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد
یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است
چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟
وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است
او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل
آب غسلش همه از خون گلو و بدن است
«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است»
«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»
دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش
آنکه یعقوبصفت، شهره «بیت الحزن» است،
با سرانگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک
این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است
این مکان قبله عشاق جهان خواهد شد
«خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است
#شعر_در_وصف_شهدای_کربلا
#متن_شعر_در_مورد_روز_دفن_شهدای_کربلا
دل بدین گونه که اندر غم و رنج و محن است
کفن آور که دم رفتن جان از بدن است
آب کوثر به گمانم که فرو ننشاند
این شراری که در آتشکده جان من است
با که گویم؟ که لب تشنه حسین را کشتند
بدنی کو؟ که بگویم ز چه بیپیرهن است
استخوانی اگر از سینه او باقی بود
آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است
کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کربوبلا بیکفن است
تیره از دود دلم نُه فلک آید هر دم
یاد آرم که به مطبخ، سر شاه زمن است
مگر از یاد رود داغ غمش «جودی» را
ورنه گلزار جنانش همه بیت الحزن است