#اربعین
مثنوی اربعین(دشتی)
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
#قاسم_نعمتی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#امام_زمان ارواحنافداه
#امام_زمان_گریز_اربعین
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها
آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها
روزی اشک ما همه در چشم های توست
ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها
تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق
نازِ تو می کشند گریبان دریدهها
میگفت عاشقی که تو را در بغل گرفت
مائیم و اشک حسرتی و این شنیدهها
آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر
چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها
ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا
ما را دعا کنی وسط برگزیده ها
تا میشویم لحظهای دلتنگ کربلا
دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها
ره وا کنید قافله سالار می رسد
زینب برای دیدن دلدار می رسد
#قاسم_نعمتی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
خواب ديدم سحري پاي ضريحت هستم - حاج منصور ارضی.mp3
1.12M
#اربعین
#زیارت
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند
چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند
بوی سیب از همه ی کرببلا می آید
اشک مادر اثرش روی بدن می ماند
هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند
صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند
گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند...
یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت
🎤حاج منصور ارضی
#زیارت_عاشورا
#قاسم_نعمتی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#متن_روضه_اربعین
گریز به حضرت ابالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند…
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند به زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
🔹یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟…
خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست
یا ز مادر گرفته ای الهام!؟
زینبی ، حیدری ، تو زهرایی
این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام
ای که از قامتِ هلالیِ تو
راست گردیده قامت اسلام
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
🔸حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان…نفرینشون هم کردم…گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن…داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود…
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ…کمتر از یک ماه، صدها کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟…حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود…
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره…تویِ همین ده قدم همه میان میگن:” هَلابیکُم یا زُوار الحسین”...😭
خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا…داداش! از ما هم پذیرایی کردن…
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین…
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
▪️حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده...😭،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه…حسین….
▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه…دوباره گریه و زاری شروع می شد…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
▪️عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین….😭
#روضه_دفتری
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5845889547182803952.mp3
1.2M
❣﷽❣
🔻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔻#واحد #جامانده کربلا
🔻#حاج_یوسف_ارجونی
🔻#سبک کربلا کربلا اللهم الرزقنا ..
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گنبدِ طلا باشه
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5920163047992724606.mp3
1.57M
#واحد_زمزمه_ای_اربعین
#ای_پرنده
ای پرنده منم اینجا توی شهر غصه هام
که توو غربت غم یارم شده خواب هرشبام
کربلا خونه ی مادریمه و منم دارم
دیگه دق میکنم و ،خسته ازین حال و هوام
تو که پر داری و آزادی بگو موندی چرا
پر بزن برو از اینجا حرم امام رضا(ع)
نه نیاز داری به ویزا نه یه اشنا میخوای
هوایی مرزا رو رد کن میرسی کرببلا
بشکن این قفل قفس رو برو خال آسمون
پر بزن برو تا جنت تا بهشت بی کرون
آب و دونه تو میریزن زائرای مهربون
پر بزن بجای ماها زیارت نرفته ها
تو که آزادی برو به سمت ایوون نجف
از مسیر موکب و مشایه تا به هرطرف
یه خبر برام بیار از زائرای اربعین
از نجف تا کربلا از کاظمین تا سامرا
شصت هزار تا زائر آخه به خدا خیلی کمه
عاشقای میلیونیت کجا رو دارن غیر تو
با یه گوشه ی نگات زندگیا عوض میشه
خوش به حال اون که میشه عاقبت بخیر تو
الهی دورت بگردم ،چرا راهم نمیدی
سهمیه بندی شده کرببلات برای ما
باشه آقا حرمت ارزونی خوبات ولی
لا اقل رو بر نگردون از ماها ایرونیا
💠💠💠1⃣0⃣8⃣7⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#واحد_روضه_ای_اربعین
#سبک_جدید
#بلندشو_برادر
☑️بند اول
بلند شو برادر که زینب رسیده ۲
ببین رنگ و رو از رخ من پریده ۲
حسین جان ببین دیده های ترم رو
ببین حال و روزه بد و مضطرم رو
تو رفتی عزیزم مصیبت کشیدم
چه چیزا که من توو اسارت ندیدم
ما رو میزدن بی بهانه/ آوردم برا تو نشانه
با حال پریشان ؛ میخونم حسین جان
حسین جان ...
☑️بند دوم
چهل روز کشیدم غم هجر و دوری
چهل روز فقط کار ما شد صبوری
چهل روزه سخت تر گذشت از چهل سال
ندیدیم خوشی بعدِ جنجالِ گودال
غم تو برادر نشست روی این دل
ازون روز سرت رو دیدم در مقابل
نبودی که دستام و بستند
سرم رو توی شام شکستند
ببین نور دیده ؛ قد من خمیده
حسین جان ...
☑️بند سوم
تو روو نیزه بودی به ما شد جسارت
با خلخال ما کردن اینها تجارت
میدیدم که بستس چشای علمدار
میبردن با خفت ماها رو توو بازار
همه حاجتم بود برادر یه چیزی
که توی اسارت نریم به کنیزی
بگو جرم ماها چی بوده
که کل تن ما کبوده
وای از ازدحام و
شلوغی شام و
حسین جان ...
☑️بند چهارم
نمیدونی داداش شدم من دل آشوب
تو قران میخوندی و میخورد لبت چوب
میسوختیم با اشک و با درد و عذاب و
تعارف میکردن به ماها شراب و
یکی زد من و با لگد یا که با مشت
ولی اون نگاه های هرزه منو کشت
دلم غرق رنج و عذابه
که افتاد و غش کرد ربابه
دلم غرق خونه / تنم نیمه جونه
حسین جان ...
💠💠💠1⃣0⃣8⃣6⃣💠💠💠
✍ #بهنام_رضایی
✍ #مجید_مرادزاده
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram