مداحی_آنلاین_کیم_گوروب_بلبل_شیدانی.mp3
4.8M
🔳 روضه سوزناک محرم
🌴روضه حضرت زینب(س)
🌴کیم گوروب بلبل شیدانی چمنن یورولوب
🎤زنده یاد 🌷محمد_باقر_منصوری
🍂بسیار دلنشین
می باره بارون روی سر مجنون
توی خیابونه رویایی
می لرزه پاهام بارونیه چشمام
میگه خدایی تو اقایی
من مانوسم با حرمت آقا حرم تو ولله برام بهشته
انگار دستی اومده و از غیب روی دلم این جور برات نوشته
کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا
♪♪♪
می دونم آخر می رسه یه روزی کنار تو آروم بگیرم
با چشمای تر یا که توی هیئت یا وسط روضه بمیرم
یادم میاد که مادرم هر شب منو می آوردش میون هیئت
یادم میاد مادر من با اشک می گفت تو رو کشتن تو اوج غربت
کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم می کرد
وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم می کرد
بزرگ ترا محرما به مجلس تو برده اند
هوام و داشته باش آقا منو به تو سپرده اند
کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم میکرد♫✿♬
وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم میکرد
بزرگترای من منو به مجلس تو بردهان♫✿♬
هوامو داشته باش آقا منو به تو سپردهان
هوامو داشته باش آقا منو به تو سپردهان♫✿♬
کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا
کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا♫✿♬
صدقه سر مادرم آقا که شده دل من مجنونت
صدقه سر مادرم آقا که شده دل من مجنونت♫✿♬
من که نه کل ایل و تبارم هم تا به ابد آقا مدیونت
من که نه کل ایل و تبارم هم تا به ابد آقا مدیونت♫✿♬
اومدم تا بابل قبله دخیلمو آقا همونجا بستم
اینقدر آقا میباره این اشکا به خدا به قدری که مست مستم♫✿♬
مست توام مست توام باده به پیمونه بریز
کبوتر باغ توام برای من دونه بریز♫✿♬
هر کی به من دونه بده من سر بامش نمیرم
اگه تو سنگم بزنی از بوم تو نمیپرم♫✿♬
کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا
Banifatemeh - Mibare Baroon.mp3
3.69M
سید#مجید بنی فاطمه
◾️روضه_بین_راه
و هشدار به هیئتی ها...
ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!
کربلا تکرار میگردد به هر دوران، بهوش!
گوشِ جان بسپار زنگِ قافله آید ز دور
از حرا تا کربلا یک کاروان آید چو نور
هر که خواهد جزو توابین نگردد، اَلوَفاء
وَرنه میگردیم جزوِ فرقه ی اهلِ جفاء
لشگر "یا لیتنا" گویان کجا سر میکنند؟
تا به کِی، هِی آرزوی وصلِ دلبر میکنند؟
سید و سالارِ ما در شور و شین است، ای دریغ
چشم او سوی محبان الحسین است، ای دریغ
دمبدم این پا و آن پا کردن، ای یاران ز چیست؟
شکّ و تردیدِ محبان و عزاداران ز چیست؟
خیمه را برپا کنید، ارباب دارد میرسد
ساقیِ لب تشنگان با آب دارد میرسد
یار در راه است، دارد میرسد در کربلا
سر بجنبانی، سرِ او میرود بر نیزه ها
تا کنون نشنیده ای، زهرا صدایت میکند؟
یا ز محمل، زینبِ کبرا صدایت میکند؟
تا کنون نشنیده ای، عاشق ز غم، جان بر لب است؟
"این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است"
□ □ □
سر برون آورد از محمل، به سمتِ ساربان
دید دلبر هم به او سر میکشد، از کاروان
عاشق و معشوق، هر لحظه بدنبال همند
در تمامِ تلخ و شیرینها، پَر و بال همند
آری، این بانو اگر دلشوره دارد، خواهر است
خواهرِ با معرفت در اصل جای مادر است
قصه را میداند و از هر غمی دارد خبر
از تهِ گودال تا معجر، همی دارد خبر
او خبر دارد، نَه بستان است در کار و نَه باغ
بلکه در پیش است اینک، داغهای روی داغ
او خبر دارد که ایامِ اسارت در ره است
ناسزا و ناروا و قتل و غارت در ره است
او خبر دارد، به نیزه روحِ قرآن میرود
پیکر مظلوم، زیر سمّ اسبان میرود
او بدنبال حسینش، با ارادت راهی است
رهبرش تا مقتلِ خون و شهادت راهی است
قتلِ شش ماهه، غم و دردِ سه ساله، پیشِ روست
روزِ پرپر گشتنِ صد باغِ لاله، پیشِ روست
لحظه ی سرنیزه خوردن، بر لبِ عطشانِ یار
بزمِ شام و چوب خوردن، بر لب و دندان یار
روزهای سختِ بزمِ کوفه و شامِ بلا
هتکِ حرمت، وقتِ قرآن خواندن از طشتِ طلا
او خبر دارد، حرم را زخمِ هیزی میرسد
روزِ تهمت، روز اِبرازِ کنیزی میرسد
میرود با دلبرش، تا اینکه حج کامل شود
حلقه ی پیوسته ی صبحِ فرج کامل شود
محمود ژولیده
✅
🥀🥀🍂🥀🥀🍂🥀🥀🍂🥀🥀🍂
🍃حضرت_قاسم
◾️شب_ششم_محرم
ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده
مثل تن علی دل من پرپرت شده
تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد
گفتم خدا به خیر کند محشرت شده
رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا
پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده
چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه
که لخته خون عذار رُخ انورت شده
داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن
که نو عروس تو نگران خاطرت شده
پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین
بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده
خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند
از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده
ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی
تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده
چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم
چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده
گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین
سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده
مانند مادرم شده خُرد استخوان تو
این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده
تو درد میکشی و دلم تیر میکشد
دردِ جناق وا شده درد سرت شده
در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است
مثل عموی خود شده ای باورت شده؟
مجتبی صمدی شهاب
🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️
🍂حضرت_قاسم
◾️شب_ششم_محرم
پا بر زمین نکوب،عمو در کنار توست
این سرو قد خمیده که دار وندار توست
ای ماه سیزده شبه ی دشت کربلا
ماه شب چهاردهم بی قرار توست
دل بردن از امام وسراپا عسل شدن
این کار کار بی هنران نیست،کار توست
"لاتجزعی" بخوان وبرو تا خود خدا
وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست
من فکر میکنم که خدا از در بهشت
هر چه کلید ساخته در اختیار توست
ای جان فدای نغمه ی "ان تنکرونی" ات
هر کس شهید عشق شود از تبار توست
حتی به بند کفش تو باید دخیل بست
این بند باز مانده گره یادگار توست
دارد زره به قامت تو گریه میکند
حتی کلاه خود تو هم داغدار توست
قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند
این تکه های تن سند افتخار توست
در کربلا ضریح برایت نساختند
در سینه های مردم عاشق مزار توست
احمد علوی
◾️🌾◾️🌾◾️🌾◾️🌾◾️🌾◾️🌾
🌾حضرت_قاسم
◾️شب_ششم_محرم
چه کنم تا لبِ تو نالهی بابا نَکِشد
صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد
نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف
تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف
سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند
ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند
در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است
قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است
به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند
همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند
باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم
عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
خواستی تا که بگویی به عمویت بابا
گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
نیزهای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند
تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند
نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد
آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد
سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت
تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت
همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند
هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند
تیغشان برتو نه بر سینهی پیغمبر خورد
دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد
در تو دیدم حسنم را که دوباره میخواند
روضهی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد
ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف
دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد
حسن لطفی
🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
🌿حضرت_قاسم
◾️شب_ششم_محرم
در حرمخانه ی چشمان تو غوغا شده است
بال پرواز تو تا عرش خدا وا شده است
زمزم اشک تو از شوق شهادت جاریست
چشم تو چشمه ای از کوثر زهرا شده است
ای حسن زاده ی زهرا منش حیدر پور
نفست معجز انفاس مسیحا شده است
سیزده مرتبه زد بوسه به پای تو بهار
سیزده بار زمین با تو مصفا شده است
مادرت آمده از خیمه برون با حسرت
قد و بالای ترا مست تماشا شده است
زیر لب زمزمه دارد که حلالت شیرم
مجتبی در قد و بالای تو معنا شده است
چه قَدَر جامه ی رزمت به تنت می آید
چه قَدَر قامت رعنای تو زیبا شده است
فرصت خوردن یک جرعه عسل از لب تیغ
با لبِ خشک و تَرَک خورده مهیا شده است
نتوانست زنَد بوسه به پای تو رکاب
بهرِ ناکامیِ خود گرم تمنا شده است
در دلم بود به پیری تو عصایم باشی
زودتر از کمر من کمرت تا شده است
شد عبایم کفن پیکر صد چاک علی
به حرم بردن تو مثل معما شده است
عقب قافله ی نیزه نشینان سرِ تو
همسفر با سرِ نورانیِ سقا شده است
تو کریم بن کریمی نظری کن ز کَرَم
به ( جهانی ) که ترا عاشقِ شیدا شده است
اسماعیل پورجهانی
🌿🌾🍂🌿🌾🍂🌿🌾🍂🌿🌾🍂