🏴⚜
🏴 شب پنجم محرم 🏴
هجوم نیزه ها رو دیدم، صدای نالت و شنیدم
با بال بسته پر کشیدم، به طرف قتلگاه دویدم
دوون دوون میام | نفس زنون میام
بی رمقم ولی |تا پای جون میام
عمو دووم بیار | زنده بمون میام
عمو منم مثل داداشم
محال که ازت جدا شم
دارم میام به پات فدا شم
شهید آخر تو باشم
وای داره میبره نفسم | خدا کنه دیر نرسم
نفس زنون به خون تپیده، عطش اَمونش و بریده
شراره نفس نفسهاش، دلم و به خاک و خون کشیده
عمـو مـن اومدم | ببین چه حالیم
عمو منو ببخش | که دست خالیم
درد سرت شده | شکسته بالیم
من اومدم با دست خالی
تا تو به غیرتم ببالی
کسی تو خیمه غیر عمه
نمیدونه تو در چه حالی
وای داره میبره نفسم | دیگه شده تنگ قفسم
یکی میشم با پیکر تو، نیابت از برادر تو
خدا کنه دووم بیارم، تا دمی که میبره سرتو
چیکار کنم خدا | دستم بشه جدا
میخوام سپر بشم | جلوی نیزه ها
کی میمیونه برات | منم بشم فدات
از قلب من خبر نداری
آخه مگه پسر نداری
از رو زمین تنم رو بردار
کی میگه تو سپر نداری
وای داره میبره نفسم | حالا به بابام میرسم
🏴 هـــــر خــــــانــــــه 🏴
⚜یک محــــــــفل روضــــــــــه⚜
🏴
🏴 شب پنجم محرم 🏴
السلام علی عبدالله ابن الحسن
ای گل مجتبی و ای عقیق یمن
شافع عالمین حسنی حسین
یابن حیدر
دستت از پیکرت جدا شده چون عمو
حرمله با سه شعبه زد تو را از گلو
آخرین لشگری
چون علی اصغری
یابن حیدر
تن پاک تو و با تن عمو شد یکی
سینه و دست و صورت و گلو شد یکی
وقت جان دادنت
اربا رابا تنت
یابن حــــــیدر ،یابن حــــــــیدر
🏴 هـــــر خــــــانــــــه 🏴
⚜یک محــــــــفل روضــــــــــه⚜