eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک وفات حضرت ام البنین(س) (وصال تبریزی) هایاندا قالموسان بویوا من فدا بالا اجل گل ایستوری بو خسته جانیمی آلا یوخومدی بیر کسیم قبره ائوینه یولا سالا شهید آناسیم دورد اوغولوم اولا اولا ئولن زماندا گوزلریم باخیر ساقا صولا سیزدن صورا داخی گویلومی گللر آشمادی ام البنین آدی اصلا منه یاراشمادی یارالی ای بالام منیم یارالی آی بالام دئمه کی جسمیدن رخت وصالی سویموشام او قانلی پرچمون سینمون اوسته قویموشام بیر حالدیم داخی حیاتیدنده دویموشام یانمدا گل اوتور دویونجا صحبت ایلیاخ باشیم بلالرون دیوم قیامت ایلیاخ او قدری آغلادیم ، قلبیمه بیر ورم گلوب سو مشکی تک منیم قلبیمی تیر غم دئلوب فراق اوتونداایستمه اوغول یانوب ئولوم الیم الونده ایستیرم کی اوتلانوب ئولوم دوروب ایاقیوه باشیوا دولانوب ئولوم آنا بالالیق حقینی اونوتما لااقل بو صون نفسده ممکن اولسا باشیم اوسته گل یارالی قلبیمه الینده بیر دوا گئتور گلنده بیر اووش تربت کربلا گئتور سنونصورا اوغول خم غمه بویانموشام سو صحبتون باجون دیوبدی منده یانموشام الله بولور اوزوم ربابیدن اوتانموشام فلک ائله منیم ائویمی ائلوب خراب گلسون مدینه ائله گل بولمسون رباب اوغول غمون اورک باشون بولوب مدینه ده اوتانما گل داخی رباب ئولوب مدینه ده اوغول مصیبتون او وقتیدنکی بیلمیشم قسم او جانیوه مین یول ئولوب دیرلمیشم او شمع اوخشورام یانا یانا اریلمیشم دوشر نه حاله گور جوان بالاسی بیر ئولن من آغلورم سنه حالیمی یوخدی بیر بولن سن جان وئرن زمان باشون اوسته اولانمادیم جنازون اوسته بیر زفلریمی یولانمادیم نه حالیله سنی یخوبلا کار زاریده دوغرانموسان اوغول همان او گیر و داریده دیوله یاتموسان بالا کچیک مزاریده زینب باجون دیوب منه شرح مفصلون الی سنیدی کاش گوروم او دمده نوفلون بو داغی قلبیمی بو یرده بیر محن سیخوب نه حالیله قشون سنی آتدان یره یخوب خدنگ کینیله گوزیوی یاشلیوبدولار او باشه گلمین بلانی باشلیوبدولار گوروبله یوخ الین دوروبلا داشلیوبدولار سالوبلا قولارون گوزون یاشی آخا آخا آتدان یخوبدولار زهرا خانم باخا باخا حسینمون بئلین بو محنتینده ایموسن السیز یوز اوسته تپراقا نه حالدا دیموسن بو یرده وار یری عرش اهلی گلسه نالیه عباس آناسینه مصیبتون اوزی دیه سو مشکیمه گلوب بیر اوخ اصابت ایلدی او اوخ منی رقیه دن خجالت ایلدی دوباره آیری اوخ منی بی طاقت ایلدی حصاره صبریمی دئمه غم سیلی سیخمادی هر نیلدیم آنا او اوخ گوزومنون چیخمادی گتوردی لرزیه عمود کین وجودیمی دینده باشیمه داغیتدی تار و پودیمی او دمده اهل کین عداوت اوسته دوردولار کرب و بلاده پاییه جفانی قوردولار یارالی باشیمی نوک جدایه وردولار دئمه کی زینبون بند دیلینی قیرمادی هر نیلدی قشون باشیم جداده دورمادی زینب اورگینی تیر غمیله اویدولار آخریده باشیمی توربانون ایچره قویدولار ▪️🍂▪️🍂▪️🍂▪️
🍁▪️🍁گل حسین امداده یالقیزدی علمدارون یخلوبدی وفادارون هرایه تئز گل ئولورم لب تشنه نهرفرات اوسته ایلوب یارالار خسته هرایه تئز گل امان ای دل ای دل ای دل وای(۲) بیرده گلسن تک گل، قویما بالالار گلسون، قلبیلرین غم دلسون غمه دچارم بورا گلسه قیزلار، ماتم زده اولدوزلار، دورمی آلسا سوسوزلار یوخومدی چارم امان ای دل ای دل ای دل وای(۲) آلوب اوخلار منن گل طاقت ویارانی، دورمور باشیمون قانی آخور عذاره گویلوم ایستور گورسون، گل چهره مولانی، تشنه قالان سلطانی ، گل ایله چاره امان ای دل ای دل ای دل وای(۲) روضه👇👇👇 منله گل گور نجه داغ داش دانشور کسوک ال ضربه دین باش دانشور گل دانش منله بولشگر دیه لر نه گوزل بو ایکی قارداش دانشور یوخ سوزوم غملریمی بولمویه سن سیله سن گوز یاشیمی سیلمیه سن گل ئوزون آل منی الردن آپار سنی الرده گوروم ئولمویه سن باسبک یخیلیب عباسیم ☝️ التماس دعا ،شعبانپور🙏
434708224_-211500.mp3
5.44M
🥀▪️🥀 روضه امروز: حضرت رقیه(س) 🍁هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم. امام زمان: 🥀یا جدّاه، هر صبح و شام بر 🥀مصائب تو گریه می کنم.
صبح و شب راهی بازار.. 🍁مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ۹۸_ سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می 🍁🍃🥀🍁🍃🥀🍁🍃🥀🍁
نشد از چهره‌ام غم را بگیری.. 🌾روضه و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی .. یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره .. شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ .. یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد .. اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه .. نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همین که از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟! کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه .. والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنُ میدزده پیرهن که نه کفن میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن میدزده 🌾🍃🍂🌾🍃🍂🌾
19.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁زمینه"چند وقته زده آقا به سرم " کربلایی سید مصطفی میرداماد 🥀شب_جمعه
▪️زمینه 🥀 🍁▪️🌾🍁▪️🌾 هر روز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون ستاره ها داد میزنن ام البنین روضه بخون هر روز صدای گریه هاش میرسه تا عرش خدا از سوز روضه خوندنش قیامتی میشه به پا (ام البنین ام بی بنین) مدینه کربلا میشه شهر فرشته ها میشه آدم و یعقوبم میان مدینة البکاء میشه فرقی نمی کنه براش کسی نیاد تو روضه هاش به سینه و سر میزنه بقیع باهاش نوحه گره دم تموم نوحه هاش حسین من بی کفنه (ام البنین ام بی بنین) رو خاکای سرد بقیع صورت چهار قبر کشیده طوری غریب حسین میگه انگار که گودالو دیده از پسراش نشد یه بار با کسی حرفی بزنه زمزمه ی لبش شده حسین من بی کفنه طاقت نداره کارشه شبا میره سوال کنه با گریه می خواد از رباب عباسشو حلال کنه طفلی سکینه رو بگو دل نداره نگاش کنه روش نمیشه مثل قدیم ام البنین صداش کنه (ام البنین ام بی بنین)