نشد از چهرهام غم را بگیری..
🌾روضه و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی ..
یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره ..
شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ ..
یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد ..
اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه ..
نشد از چهرهام غم را بگیری
زِ من اندوهِ عالم را بگیری
برای رفتنم اینسو و آنسو
نشد مادر که دستم را بگیری
تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا
دو دستت را که زد مُردم من اینجا
همین که از رویِ مَرکب عزیزم
زمین خوردی زمین خوردم من اینجا
نه که امروز مادر درد دارم
که روز و شب سراسر درد دارم
از آن ساعت که با ضربه شکستند
سرت را بی هوا سردرد دارم
اگر بشکستهام مانندِ زهرا
ببین دلخستهام مانندِ زهرا
سرت را تا که رویِ نیزه بستند
سرم را بستهام مانند زهرا
مرا گفتند که بازو ندارد
دگر عباسِ تو اَبرو ندارد
بمیرد حرمله بد زد به چشمت
از آن لحظه دو چشمم سو ندارد
نشد بال و پَرِ خود را بگیرم
به دامن اصغرِ خود را بگیرم
من از شرمندگی پیشِ رُبابم
نشد بالا سرِ خود را بگیرم
پس از تو کاش زنجیری نمیماند
تو میخوردی و شمشیری نمیماند
تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد
برایِ حرمله تیری نمیماند
"ببین مادر زِ گریه آب رفته
و از سردردها از تاب رفته
به نیزه دار گفتم بچه داری؟!
کمی آرام تازه خواب رفته"
عزیزم جان جانا نور عینا
به فرقم باد خاک عالمینا
نگاهم مانده بر در تا بیایید
حسینم وا حسینم وا حسینا
شاعر :#حسن_لطفی
انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه ..
والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت
سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یکی داره پیرهنُ میدزده
پیرهن که نه کفن میدزده
یکی داره با یه کهنه خنجر
سرُ از روی بدن میدزده
🌾🍃🍂🌾🍃🍂🌾
4_5794325973713291243.mp3
10.36M
سیدرضا#نریمانی
🌾🍃🍂🌾🍃🍂
19.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁زمینه"چند وقته زده آقا به سرم "
کربلایی سید مصطفی میرداماد
🥀شب_جمعه
▪️زمینه 🥀
🍁▪️🌾🍁▪️🌾
هر روز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون
ستاره ها داد میزنن ام البنین روضه بخون
هر روز صدای گریه هاش میرسه تا عرش خدا
از سوز روضه خوندنش قیامتی میشه به پا
(ام البنین ام بی بنین)
مدینه کربلا میشه
شهر فرشته ها میشه
آدم و یعقوبم میان
مدینة البکاء میشه
فرقی نمی کنه براش
کسی نیاد تو روضه هاش
به سینه و سر میزنه بقیع باهاش نوحه گره
دم تموم نوحه هاش حسین من بی کفنه
(ام البنین ام بی بنین)
رو خاکای سرد بقیع صورت چهار قبر کشیده
طوری غریب حسین میگه انگار که گودالو دیده
از پسراش نشد یه بار با کسی حرفی بزنه
زمزمه ی لبش شده حسین من بی کفنه
طاقت نداره کارشه شبا میره سوال کنه
با گریه می خواد از رباب عباسشو حلال کنه
طفلی سکینه رو بگو دل نداره نگاش کنه
روش نمیشه مثل قدیم ام البنین صداش کنه
(ام البنین ام بی بنین)
4_5927203676211904516.mp3
6.68M
▪️زمینه
هرروز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون
🍁▪️🌾🍁▪️🌾
YEKNET.IR - shoor 2 - hafteghi- 99.11.03 - nariman panahi.mp3
2.84M
🍁▪️🍁شور روضه ای
🍃غرق خونه قتلگاه
🍃رو خاک افتاده یه شاه
🎤 #نریمان_پناهی
YEKNET.IR - shoor - hafteghi- 99.11.03 - amir kermanshahi.mp3
6.27M
🌾▪️🌾شور روضه ای
🍃سه ساعته شلوغه تو گودال
🍃زبونم لال زبونم لال
🎤 #امیر_کرمانشاهی
YEKNET.IR - shoor - hafteghi- 99.11.03 - nariman panahi.mp3
4.52M
▪️🥀▪️شور روضه ای
🍃غریب آقا
🍃داره می پیچه تو روضه بوی سیب آقا
🎤 #نریمان_پناهی
YEKNET.IR - vahed - hafteghi- 99.11.03 - nariman panahi.mp3
5.35M
▪️🍃▪️واحد روضه ای
🍃ای پیکر برهنه من حسین من
🍃آیا تویی عزیز پیمبر حسین من
🎤 #نریمان_پناهی
مرحوم حاج غلامرضا شیعه خلص
.
ای مدینه عورتلری گلوب
هر گجه گونوز داده آغلارام
سو یانیندا لب تشنه جان ویرن
اوغلومی سالوب یاده آغلارام
.
.
.
وار یری اگر عالمه تمام
اودلی آهیمیله شرر سالام
نه روادی که گلشنیم سولا
ظلم الیله آخِر ملر قالام
وای منه دیولّر جفائیله
کربلاده دوغراندی شیر بالام
یادیمه سالوب بیر به بیر غمین
نی کیمی گلوب داده آغلارام
.
.
.
ئولدورنده عبّاسیمی عدو
کربلاده صد حیف اولمادیم
غصّه دن خزان یپراقی کیمی
شاخه ی مصیبتده سولمادیم
باش آچوب آنالار کیمی اونون
نعشی اوسته من زلف یولمادیم
اود وورار فراق آتشی هر آن
بو دل و بو اکباده آغلارام
.
.
.
نار حسرت از بسکه اود وورار
بو یانان دل و جسم و جانیمه
باخبر اولان یوخدی بیر نفر
دلده کی بو سرّ نهانیمه
آغلارام سزادی بیر عمر قان
تشنه جان ویرن نوجوانیمه
شاد اولام چتین بیرده یوز گوله
تا وارام بو دنیاده آغلارام
.
.
.
بولموسوز ابوالفضلیمی نجه
بیر رشید مه رو جوانیدی
سرو قدّی واقعده زینت
باغ گلشن و گلستانیدی
باغریقان بو امّ البنینیده
سرو باغینه باغبانیدی
گلمیوبدی گلمز او سرو تک
بیرده سرو ایجاده آغلارام
.
.
.
کربلاده عبّاس جان ویروب
اوز وفاسینی قیلدی آشکار
فاطمه یانیندا آناسینی
ایتمدی قیامتده شرمسار
چکدی داغینی سینمه ولی
بیر بالا منه قویدی یادگار
اوخشارام بالامی اودا ديیر
دردینی بو ناشاده آغلارام
.
.
.
قویدی اوز یرینده نشانه سین
اوز شبیهی شیرین سخن بالا
واریدی ازلدن رضایتیم
جانی شاه دینه فدا اولا
بیر قبیلیه اکتفائیدی
گر قالیدی مظلوم کربلا
یادیمه حسین محنتین سالوب
متّصل بو ماواده آغلارام
.
.
.
آغلارام حسین تک گولوم سولوب
جان ویرونجه ...
🍁🌾▪️🍁🌾▪️🍁🌾▪️
نوحه شهادت حضرت رقیه س
سبک : گلپونه ها
با نوای حاج سید محمد عاملی
آچ گؤزلرین یورقون قوناقیم
یورقون بالام دوشدی نفسدن
آغلا قارداش
آغلا قارداش
من سسلیوم لایلای رقیه
زهرایه بنذر گؤزلرین سن
باغلا قارداش
باغلا قارداش
جان وئردی زهرای سه ساله
قلبی یاره قلبی یاره
ئوز اللرینلن دور بالامی
قوی مزاره قوی مزاره
بو دختر شیرین زبانین
الله بیلور من خاطرین چوخ
ایستیردیم
ایستیردیم
زهرا ننم یاده دوشنده
زیبا جمالیندن ئوپردیم
جان دییردیم
جان دییردیم
گؤز تیکمیشم شام بلاده
آشنایه آشنایه
ایکاش ننم زهرا گلیدی
بوعزایه بوعزایه
ویرانه ده باب الحوایج
جان وئردی یا باب الحوایج
گل اماندی
گل اماندی
زینب باجون قاره باشیندا
بیر نوحه خوانین ماتمینده
نوحه خواندی
نوحه خواندی
ویرانسرا دوشدی صفادن
آی ابالفضل آی ابالفضل
دور شامه گل کرب و بلادن
آی ابالفضل آی ابالفضل
🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️