eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا ایتا
السلام علی الشیب الخضیب به ابی انت و امی یا اباعبدلله الشام الشام الشام... سرت از روی نی با هر تکانی ساده می افتد بدون سنگ بازی هم گهی بر جاده می افتد تمام قافله را بهت خواهد برد وقتی که نگاه دخترت بر این سر افتاده می افتد نسیم از بین گیسوی تو رد شد قلب من لرزید نگاهت کی عزیزم بر من دلداده می افتد؟ صدایت را مفسر با سکوتی تلخ پنهان کن اگر نه کار لبهایت به طشت و باده می افتد حواس چشم هایت را به من ده سایه ی چشمم اگر نه چشم تو بر نیزه ی شهزاده می افتد کانال روضه و نوحه ایام محرم تااربعین ایتا لینک کانال👇 https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
دو بیتی مرثیه سرت را دخترت تا دید در طشت نگاه زخمی ات لرزید در طشت به جای دختر دلتنگ بابا لبت را خیزران بوسید در طشت هلال نیزه ها ماه منیرم بخوان قاری من تا جان بگیرم بخوان از آیه های سوره ی کهف بخوان تا مزد قرآنت بمیرم به نی حال و هوایت فرق کرده سرِ در خون حنایت فرق کرده بخوان هر چند زیر بارش سنگ کمی لحن صدایت فرق کرده چهل منزل سرت را نیزه می برد رقیه دم به دم از غصه می مرد به خنده حرمله منزل به منزل کنار نیزه ات هی آب می خورد
سالار زینب کو علمدارت..... برادرم... حق نگهدارت ..... تو حسین منی...نور عین منی... برادر من زینبم زینب از غصه ی تو جان رسید بر لب بنگر مرا تو از فرازِ نی دشمن زند بر دخترانت هِی تو حسین منی ... نور عین منی یکسر بزن بر خواهرت یارم بی یار و بیکس بی علمدارم زینب کجا وُ سلسله زنجیر ای جان خواهر بی تو میشم پیر بزم شرابُ ناسزا بر ما وای از یزیدُ چشم و نامردا تو حسین منی نور عین منی چیکار کنم با ناکسان پست چشمای هیزُ مردمای مست خواندندُ ما را خارجی ای ولی گریه م گرفته ناله ام های های خاکستر از بام بر سرم ریزند آخه چقدر این مردما هیزند بلبل بگو گل بگو رمز گلزارت برادر حق نگهدارت.. برادر حق نگهدارت... زین ماجرا سود چو پروانه سوزد دل جانم حسین جانم...... تو یوسفی من خریدارت برادر حق نگهدارت.... دیگر نمانده گل به گلخانه بنشین زنم به موی تو شانه .... کر همسفر گردم به مراهت .... برادر حق نگهدارت.. در شام غم شوری به پا سازم ..... حاحات این جمع را روا سازم .. شفای بیمارن بده جان جانانم .... بردار حق نگهدارت ... سالار زینب کو علمدارت ..
4_6048361821709010238.mp3
7.99M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله 🔉 هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت رو است سر نیزه فقط سر دیدم... ▪️روضه شب شانزدهم ماه محرم 🎤 حجت الاسلام شب و روز هفتم محرم هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند ‍ کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
به نام خدا ************** اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸
به نام خدا ****************** غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد ****************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است گفت با قبرِ برادر، قافله سالارِ صبر مدفنِ خون خدا، جانا مزار زینب است عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین! شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است من نمی‌گویم چه شد در کوفه و شام بلا خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است این بدنهای کبود و چهره‌های زخم زخم از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است زیر پای اسبها دیدم سرت بازیچه شد حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است وای از لفظِ کنیزی، وای از بیگانگان دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب سید سجاد مات از ابتکار زینب است خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است محمود زولیده
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان
مرثیه شام غریبان و گودال تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد 😢😢ا😢😢 ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده
2014060290_914182840.mp3
2.71M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه بعد از عاشورا ( حجاب و عفاف ) حضرت زینب سلام اللّه علیها سبک آرزوهایی که داشتم بعدِ تو نقشِ بر آب شد .... پایِ روضه پایِ نیزه دست و پایِ من می‌لرزه سخت‌ترین روضه همینه طعنه و چشمایِ هرزه چه رویِ نیزه چه کنجِ‌‌ تنورِ خونه‌یِ خولی نورِ پیشونیت به صد تا خورشید و مهتاب می‌اَرزه علمدارِ ..... قافله قدخمیده شد امّا .... تا قیامت این عَلمهِ بالا این پرچمِ حسین است گرفتاره به ظاهر این‌ خواهرِ تو امّا .... گِره‌هایِ نهضتِ عاشورا وا میشه وَاللّه با همین دست اگه مضطر یا آواره‌َم خیالت جمع علمدارم منم زینب /۴/ خواهری که می‌باره چشمِ تو با غمهایِ کوفه دَمِ ما روضه‌یِ مکشوفه‌یِ مقتلِ لُهوفه پیکرِ بابا به زیرِ سُمِّ اسب و سر به نیزه‌َست امّا روضه‌ای که سخته واسِه دختر این حروفه اَباَالمظلوم اُنظُر اِلیٰ رُئوُسِناٰ بابا یه تیکّه خیمه سوخته واسهِ ما معجره غصّهَ‌مون حجابه اَباَالمظلوم روضه‌یِ ما عفافه و عصمت خصلتِ هر حسینیه غیرت حجاب مشقِ انقلابه بمون خواهر تو این حرم بگیر این چادروُ محکم منم زینب /۴/ 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
❀﷽❀ «سلامٌ علی قلبِ زینبِ الصّبور» ─━⊰••❃❀ سلام ای جَبَـل الصَّبر و ای صلابتِ عشق! سلام ، دختر زهـرا ! حماسـه ساز دمشق ! تویـی که آینـــه دار علــی و زِیـنِ أَبـــی ملیکــةُ  النـُجَبـــایی  عقیلــةُ  العــربــی سَلیـــلَةُ الـزّهــرا و  شَفــیقـةُ الحسنـــی تو آزمــوده به دشـت بلا به هر مِــحَنـی شدی تو سنگ صبـورِ حسن ، امامِ کَــرَم قوای قلب حسین و ستــون اهل حَــرَم عَلَـــم به دوشِ قیامِ حسیــن و عاشورا خمیــده قامتِ عشق و سپـر به تیــربلا تو تکیه گاه حسینی که ‌تکیه گاهت بود که در برابر هــر داغ ‌‌‌، ســر پنــاهت بود به ذوالفقار زبانت ، حسین ایمان داشت به خطبه های عیانت حسین ایمان داشت که داد دســـت عَلَـم را به دستِ شانهٔ تو سپــرد  اهل  حــرم  را   به  آشیــانهٔ تو شکوهِ سبـــز عَـلَم روی شانه ات گل کرد به شــانه های صبــور شمــا توسّــل کرد به گوش صبر، تو خواندی صبور تر باشد اگر چه گوشــهْ چشمـانت اشک تر باشد خمیــد قــدّ تو از غم ، وقــارت اما نه قــرارِ   قلـــبِ ولایــت مــدارت  ، اما نه بریـــدی از دل سنـــگ و سیـــاه اهریمن به عزت و به وقارت شکسته شد دشمن به «ما رَأَیْتُ» رسیدن چقدر سنگین است سری به قامت نیزه ، تمامِ عشق این است و  بوسـه بر رگ حنجــر چه سهم شیرینی چقــدر صحنــهٔ زیبــا ! فقــط تو می بینی به چـــادرت متبـــرک نمــوده ای تَــل را نشستـــه ای به تماشــا تمــام مقتــل را غزل غزل گل شعرت به قطعه پرپر شد پر از شقـــایق دلخون ، تمام دفتـر شد از  آیــه های   بلنـــد خــدا چه بنویســم از  آن معــانـیِ  بی انتـهــا چه بنویســم حسیــنِ تو شـده خورشیــدِ تا اَبَـد روشن که از درخشش نورش شکسته اهــریمــن به یاد رویِ حسینـت ،  تمام هجــده ماه شبــی نبـوده ز داغـش به لب نیـاری ، آه شبــی نبـوده ستــاره نبـــارد از چشــمت ز داغ سینــه ، شــراره نبارد از چشـــمت به  عشــق این که دوباره به شام بر گردی چگونه  در طیِ یکسال و نیم  سر کردی؟ غم سه ساله چه بوده که برده تاب تورا فقط رقیــه شنیـده ست اضطراب تو را ز  خون  دل سرِ زلفت خضاب کن زینب ! برای  یک  سفــرِ  نُو ، شتــاب کن زینب ! برای حفـــظ حــریمِ تو قـهـــرمان حرم ! گرفتــه اند به کف ، جان ، مدافعان حرم چه عاشقـــانه به دورِ ســرِ تو می گـردند برای حفــظ حــریمِ تو سـر ، سپـر کـردند کبــوتران  سپیـــدی که  بـی پــر آمده اند چه محسنِ حُجَجی ها که بی سر آمده اند   به پایِ مکتــب  ســرخِ  عقیــلهٔ   هاشــــم گذشت از تن و جان و شهیــد شد قاســم خوشا به حال شهیـــدی که نذرِ زینب شد و  راویِ غـمِ  پنهــان  و  صــبرِ   زینب شد سری به محمل عشقت ، شکسته می خواهم دلی به ماتــمِ داغــت نشــستــه می خواهم دگـــر  برای ســــرودن قلـــم کـم آوردست زمان به صبـــرِ تو   آیاتِ  محکم آوردست به "کیمیـــا" نظـــر ی کن ز چشمــهٔ کَرَمــت که زیــرِ پـــایِ تو باشــد ، مـدافـعِ حــَرَمَــت رقیه سعیدی کیمیا ➖➖➖➖➖➖ 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram