eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه980610-03-roze[hanif].mp3
زمان: حجم: 2.72M
|⇦• و توسل ویژه ورود کاروان آل الله به وادی کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• کوفیان به حسین(ع) نامه نوشتند که ! اگر او را میخواستند که خودشان می‌رفتند... 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
|⇦• / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اون‌شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم انقد غصه نخور بابا غصه نخور بابا توی راه بین اون‌صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده چیزی نیست هیچ کس نمیدونه بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست شاعر: امیرحسن سالاروند *همچین که این سر رو از تو طبق می‌خواست برداره ، یهو از دستش افتاد .. گفت بابا می‌بینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن .. یه وقته یه مرد زمین میفته بلند میشه، زود یاعلی میگه از جا پا میشه، اما زن با مرد فرق داره!.. زن وقتی زمین میفته خجالت میکشه .. قبل از این که بلند بشه از زیر چادر هی دورشو نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ، کسی ندیده باشه... اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین. اما یه وقته یه دختر کوچیک‌ زمین میفته .. دختر وقتی زمین میفته ، از جا بلند نمیشه؛ تا بابا نیاد بغلش کنه .. تا بابا نیاد نوازشش کنه ..بوسش کنه از جا بلند نمیشه ، تازه هی میگه پاهام خیلی در میکنه بابا... همچین که از ناقه زمین افتاد، گفت بابام حالا میاد بلندم میکنه ... از دور دید یه سیاهی داره میاد گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست .. خدا لعنتش کنه زجرِ ... تا دید هی داره زیر لب داره میگه یازهرا یازهرا؛ گفت حالا که میگی یازهرا بذار یه کاری باهات بکنم که مثل مادربزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری... چنان با چکمه به پهلوی این دختر زد... من که بعد از تو به کوه دردها برخورده‌ام از یتیمی خسته‌ام، از زندگی سرخورده‌ام دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دید‌ی تر خورده‌ام دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده‌ام صحبت از مسمار اینجا نیست، اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده‌ام زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده‌ام حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده‌ام هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده‌ام گاهی ازآنور خورده ام پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود میخواست تا ادای مرا در بیاورد شاعر: سیدپوریا هاشمی کانال اشعار،روضه ، نوحه ایام محرم واربعین تا ورود اسرا به مدینه...👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه4_5879819896195385602.mp3
زمان: حجم: 2.94M
|⇦• / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار،روضه ، نوحه ایام محرم واربعین تا ورود اسرا به مدینه...👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
|⇦•می سوزم و چون آتشی... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور ●•┄༻↷◈↶༺┄•● می سوزم و چون آتشی در احتراقم آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم این دشت نیت کرده یارم را بگیرد ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم * همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست...* بویِ جدایی می وزد در این بیابان از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم جان یکی را تیر و خنجر می ستاند جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم اینجا سرت را روی نی می بینم آخر آتش بگیرد دامن گلهای باغم با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم تنهایی ات داغی شده بر روی داغم : هادی ملک پور *امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا...اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد...تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:"يا كَفيلَ زينب!"... ــــــــــــــــــ 👇👇
2. مدح حضرت زینب س.mp3
زمان: حجم: 3.22M
( سلام الله علیها ) : با حدیث عشق غوغا می کنم عشق را باعشق معنا می کنم صحبت از عشق است ونام زینب است عشق معنای تمام زینب است عشق ، با زینب تجلّی یافته تارو پودِ عشق را او بافته عالِم هر عِلم بی تعلیم اوست زاده ی شیر و جدا ازبیم اوست ما رأیت الاّ جمیلا ورد اوست حضرت اُم البنین شاگرد اوست درتمام عمر حتّی در بلا یک نماز شب نشد از او قضا شاعر :
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه4_5825853211214351031.mp3
زمان: حجم: 3.98M
🥀🥀 زمین بخورد.. / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری
زمین بخورد.. / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری 🥀🌱🥀🌱🥀🌱 اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد به او همیشه مباهات می کند زینب به کوه شانه‌ی او تکیه آسمان بدهد به بارگاه پرش آسمان پناه آورد پناه عالمیان را پرش امان بدهد عجب نباشد اگر از خجالت آب شود شبیه مشک خودش جرعه‌جرعه جان بدهد جواب العطش خیمه را که مشک نداد جواب کودک بی شیر را کمان بدهد عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد بلند شو که پس از تو حسین می میرد تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد *بلند شو داداش .. *بنفسی انت .. چه مقامی داره اباالفضل که حسین دنبالش به سینه میزد میگفت بنفسی انت ..) نداریم برای هیشکی اینطور نوشته باشند یه داغ انسان و کم کم از پا در میاره یک مرتبه کسی پیر نمیشه اما ابی عبدالله کنار این بدن یه مرتبه پیر شد .. نوشته شد یک مرتبه صورت شکسته شد .. آخه تا خم شد کنار این بدن دیگه دیدن نمیتونه کمر راست کنه همه منتظرن بیینن حسین چی میگه .. تا گفت أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي .. یک مرتبه همه شروع به هلهله کردن .. ای حسین ..* بد جور سرت به درسر افتاده در ابروی تو زخم تبر افتاده چه آتشی انداخته ای در دل آب دنبال لب تو در به در افتاده این معجزه ی پیمبر علقمه است هر گوشه ای یک تکه قمر افتاده *فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً هم برای علی اکبر گفته، هم برای قمر بنی هاشم ..* از این همه زخم روی هم فهمیدم یک لشگر نیزه با تو در افتاده نیمی ز سرت مانده به جا زیر عمود بر کتف تو آن نیم دگر افتاده امکان تکان دادن تو اصلا نیست عباس به صحرا چه قدر افتاده برخیز امام بی کست را دریاب بالای سر تو محتضر افتاده در خنده و هلهله کمک میخواهم دلسوخته ای که از کمر افتاده ای حافظ پوشیه ی ناموس خدا برخیز که خیمه در خطر افتاده : حجت الاسلام محسن حنیفی
|⇦•مثل یک صاعقه .... وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی ◼️◼️◼️◼️◼️ امشب، شب امام‌ حسنی هاست..شب عبدالله ابن حسنه.. امشب باید امام حسنی گریه کنید میدونید یعنی چی؟ یعنی باید آروم‌ گریه کنید.امام‌حسنی ها همیشه یه غمی تو دلشونه نمیتونن به کسی بگن..نباید به کسی بگن ... امام‌حسنیا یه کاری کردن‌ که امام‌حسینیا نکردن. امام‌حسنیا یه چیزی دیدن، امام‌حسینیا ندیدن‌. امام حسنیا یه جایی بودن که امام‌ حسینیا نبودن... امام‌حسنیا یه جایی دست یه عده رو‌گرفتن. امام‌حسنیا زمین‌خورده هارو بلند میکنن. امام حسنیا خاکی‌هستند...* *عبدالله دم در خیمه ایستاده داره تماشا میکنه، همه ی صحنه هارو دیده، آخرین نفره از خونواده و اهل بیت حسین. یعنی تک به تک همه ی صحنه هارو دیده، برا همینم نتونسته تحمل کنه. دم در خیمه علی اکبر رو‌ دید چه جوری رفت. قاسم رو دید، عباس رو دید، علی اصغر رو‌ دید....* مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرُهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جُرعه‌ی ناب از یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او بَرخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرُهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چِشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مُرَدد بشود می‌داند… *دید دور حسین حلقه زدن، یه‌حلقه دور گودال، یه حلقه توی گودالند. آخه گرد و خا ک ها بالا رفته، دیگه دم دمای غروبه هوا داره تاریک میشه، هوا تاریک بشه، چشم درست نمیبینه چه خبره. فقط از دور میدید این نیزه ها بالا و پایین میره،نیزه ها پایین میاد شمشیرها بالا میره..یه عده بالای گودال ایستادن دارن با سنگ‌میزنن، یه حلقه هم دورتر ایستادن، امام باقر میفرماید:اینا چیزی گیرشون نیومد بزنن نه شمشیر داشتن، نه نیزه داشتن، نه چوب داشتن، نه سنگ داشتن. این حلقه دور گودال ایستادن دارن فحش و ناسزا میدن....* رد شد از حلقه‌ی پیرانِ عصا زن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو از وسط این همه جامانده برو پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم، متراکم، متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هَروله‌ها رَد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر وکف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و لب گودال رسید و ته گودال چه دید و… که سنان بود و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چِشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود… پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی چِشم حسن را می‌بست باز از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت… :حسن لطفی ↫◼️◼️◼️◼️◼️◼️
# روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس حاج میثم‌مطیعی ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ سید بن طاووس نوشته:"نَزَلَ الْحُرُّ وَأَصْحَابُهُ نَاحِيَةً"سپاه حربن یزید ریاحی یه گوشه ای نزدیک امام حسین همه فرود آمدند.چند روزی گذشت،شب عاشورا شد."وَ جَلَسَ الْحُسَيْنُ ع يُصْلِحُ سَيْفَهُ "آقا درخیمه با اصحاب و با اون غلام با معرفتش نشسته بودمشغول اصلاح شمشیر بود.شمشیر رو برای فردا آماده می کرد.همین جور زیرلب صدا میزد:"يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ‌"ای روزگار اف بر دوستیِ تو باد. "كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‌مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِيلٍ‌ وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ‌" گفت و گفت..."قَالَ الرَّاوِي: فَسَمِعَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَعلیهم السلام"زینب صدای برادر رو شنید‌.بلند شد،سراسیمه رفت خدمت برادر.صدا زد:"يَا أَخِي هَذَا كَلَامُ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَتْلِ.."کسی که مطمئنه میکشنش این‌ حرفا رو‌ میزنه. کسی که میخواد خبر مرگ خودش رو بده اینطور شعر میخونه. "فَقَالَ (ع) نَعَمْ يَا أُخْتَاهْ"بله همینه.داداشت رو می کشند.زینب چه کار کرد؟صدا زد: "وَا ثُكْلَاهْ يَنْعَى الْحُسَيْنُ (ع) إِلَيَّ نَفْسَهُ"خدایاببین برادرم داره خبر کشته شدن خودش رو به من میده.... وقتی زینب این حرف رو زد؛ زن ها شروع کردند"وَ بَكَى النِّسْوَةُ " بلند بلند گریه کردن دوتا کار دیگه ام شب عاشورا کردن"وَلَطَمْنَ الْخُدُودَ وَ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ"به صورت هالطمه میزدند وگریبان چاک می کردند."وَ جَعَلَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ تُنَادِي"ام کلثوم یه حرفایی شب عاشورا زد؛فردا خواهرش شبیه همین جملات رو کنار گودی قتلگاه گفت.صدا زد:"وَا مُحَمَّدَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا أُمَّاهْ وَا أَخَاهْ وَا حُسَيْنَاهْ وَا ضَيْعَتَنَا بَعْدَكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ."ای وای به بیچارگی بعد از تو.امام حسین صدا زد:"يَا أُخْتَاهْ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ " آرومش کرد."فَإِنَّ سُكَّانَ السَّمَاوَاتِ يَموتونَ"همه می میرند."وَ أَهْلَ الْأَرْضِ لایَبقون" کسی روی زمین باقی نمی مونه."وَ جَمِيعَ الْبَرِّيَّةِ يَهْلِكُونَ"همه هلاک میشن.... از این روایت اینطور متوجه میشیم که این خیمه اصحاب بوده.آقا مشغول اصلاح شمشیر بوده.وقتی زینب آمده همه خجالت کشیدند دورتر رفتند.پشت سرزینب بقیه ی زن ها و بانوان حرم آمدند.آخه آقا صدا کرد:" يَا أُخْتَاهْ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَنْتِ يَا زَيْنَبُ وَ أَنْتِ يَا فَاطِمَةُ وَ أَنْتِ يَا رَبَابُ أُنْظُرْنَ..."همه خوب گوش کنید!"إِذَا أَنَا قُتِلْتُ"وقتی من رو کشتند"فَلَا تَشْقُقْنَ عَلَيَّ جَيْباً "دست به گریبان نبرید."وَ لَا تَخْمِشْنَ عَلَيَّ وَجْهاً "یه وقت صورتاتون رو خراش ندید...اینقدر اینا خودشون شما رو می زنند.اینقدر به صورتاتون سیلی می زنند"وَ لَا تَقُلْنَ هُجْراً"یه وقت حرفی نزنید که رضایت خدا نباشه... بعد سیدبن طاووس نوشته: "وَ رُوِيَ مِنْ طَرِيقٍ آخَرَ"این روایت با اختلافات دیگه ای نقل شده."أَنَّ زَيْنَبَ لَمَّا سَمِعَتْ مَضْمُونَ الْأَبْيَاتِ"وقتی زینب این شعرها رو شنید: (یا دَهر افٍّ لکَ مِن خلیلی کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ) " وَ كَانَتْ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مُنْفَرِدَةً مَعَ النِّسَاءِ وَ الْبَنَاتِ"زینب پیش امام حسین نبود. همراه زن ها و دخترها بود.تا شنید"خَرَجَتْ حَاسِرَةً تَجُرُّ ثَوْبَهَا"با پای برهنه بلندشدلباسش روی زمین کشیده میشد."حَتَّى‏ وَقَفَتْ عَلَيْهِ "اومد مقابل امام حسین ایستاد."وَ قَالَتْ وَا ثُكْلَاهْ لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ "حسین‌جان! ای کاش مرده بودم."الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ "این حرفا رو که شنیدم یاد غم مادرم افتادم."وَ أَبِي عَلِيٌّ المرتضی"امروز بابام رو کشتند."وَ أَخِيَ الْحَسَنُ"امروز برادرم رو از دست دادم."يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِينَ وَ یا ثِمَالَ الْبَاقِينَ "ای یادگار گذشتگان! ای پناه ماندگان! ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻  "وَ صِرْتُ اِلی خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَ لَبَنَاً" من هی میرم تو این خیمه ها دنبال یه نوشیدنی یه آبی چیزی می گردم "فَلا أَجِدُ قَطُّو" فرمود: چیزی پیدا نمی‌کنم. شب عاشورا داره روضه می‌خونه اصحاب دارن گریه می‌کنن.. می‌فرماید "فاقول: ناولوني ابني لأشرب من فيه" می‌فرماد: من اونجاست که میگم بچه‌ امو بیارید من یکم از این نمی که کنار لب این بچه‌است بتونم تشنگیمو برطرف کنم.. یا بقیه الله چه بلایی سر ابی عبدالله میارن؟! آرام آرام نوشتن لباس پیغمبر و به تن کرد سوار برناقه ی پیغمبر شد. اومد آرام آرام سمت میدون که با این لشکر حرف بزنه مردم می‌گفتن تازه حسین قرآنو آورده بود. هرچی گفت ما زیر بار نرفتیم.. الان چی آورده دیدن از زیر عبا یه بچه شیرخواره رو رو دست بلند کرد.. یه غنچه رو از بوته جدا کنی اول سر حاله اما دو سه روز بهش آب ندی سر غنچه از ساقه کج می‌شه.. هر طرف ابی عبدالله بچه رو نگه می‌داشت سر به یه طرف می‌افتاد..۷ روبرو لشکر، بچه رو رو دست بلند کرد. ما در ناحیه مقدسه سلام حضرتو داریم می‌فرماید:"الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ" طفل رضی، طفل شیرخواره، بعد می‌فرماد: "الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ "یعنی هدف که قرار گرفت افتاد به زمین.. بابا ما گاهی از زمین افتادن ابی عبدالله می‌گیم..* بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعه ی آبی به منت افتاده *بچه رو، رو دست بلند کرد فرمود: "مُنّوا عَلَی‏ ابن المصطفی" رو سر پسر پیغمبر منت بذارید "بِشَربَةِ یَحیا بِها أطفالَنا "یه جرعه آب به من برسونید بچه‌هام دارن از تشنگی می‌میرند.. لشکر به همهمه افتاد چه کنیم؟ حق با حسینه، یکی گفت نه! حربهٔ حسینه از این بچه می‌خواد استفاده کنه خودش به آب برسه.. یه وقتی دیدم صدای عمر سعد بلند شد بگید حرمله بیاد امیر پدر رو بزنم یا پسر؟ گفت: با یه تیر دوتا نشون رو بزن به پسر بزنی پدر می‌میره.. بزن حلقومه این بچه رو مگه سفیدی گلوی این طفلو نمی بینی؟ اخبارالطوال دینوری مقتل قدیمه مال قرن سه.. می‌فرماید: علی اصغر و شش ماههٔ ابی عبدالله رو با تیر مشقص زدن تیر مشقص رو عرب معنی می‌کنه میگه اون تیری که می‌خواستن حیوونای وحشی رو باهاش بزنن.. فرقی هم داره پیکانش بزرگتره قد تیر بلندتره برا همین بود فرمودن: "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" تیر گوش تا گوش این بچه رو برید. سر به پوست آویزان شد..آی امام حسینیا برا علی اکبر جون داد کی از خیمه اومد؟ زینب کبری اومد بیرون.. اما یه نقلی امشب به دستم رسید وقتی علی اصغر جون داد ام کلثوم اومد بیرون اینجوری می‌خوند.. میگفت:"یا لَهفَ قلبی علَی الصّغیر الظّامی فَطَمَتهُ السّهامُ قبلَ الفِطام" «من تاحال فکر می‌کردم این عبارتو بی‌بی تو اسارت گفته» اما از خیمه اومد بیرون میگفت:دلم کبابه برای بچه‌ای که خواستن از شیر جداش کنن با تیر جداش کردن.. چهار بیت خانم ام کلثوم فرمود: این بچه رو به خون خودش غلطوندن. فرمود: اشک این بچه رو درآوردن ..امام حسین با خون گلوی علی اصغر سه کار کرد. کار اول ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو به آسمان پاشید. امام باقر فرمود: اگر یه قطره به زمین می‌رسید عذاب نازل می‌شد. کار دوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت قنداقهٔ علی اصغر رو خونی کرد. کار سوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت هی به محاسن خودش می‌کشید.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅