#واحد_تند
#دروازه_کوفه
⚫️ ورود کاروان اهل بیت امام حسین (ع) به کوفه😭
صُوت قرآن تو صبرم را رُبود از دل، حسين
ز آن سبب سر را زدم بر چوبة محمل، حسين
من ز طفلي بر سر دوش نبّي ديدم
تو را
از چه بگرفتي كنون بر نوك ني منزل، حسين؟
اين تويي بالاي ني اي آفتاب فاطمة؟
يا شده خورشيد گردون بر زمين نازل، حسين
مي خورد بر هم لبت، گوئي تكلّم ميكني
گاه با من، گه بطفلان، گاه با قاتل، حسين
اي هلال من ز بس در خاك و خون پوشيده اي
ديدنت آسان، شناسائي بود مشكل، حسين
اختيار ديده را پاي سرت دادم ز دست
ترسم از اشكم بماند كاروان در گِل، حسين
با تنت در قتلگه بنشسته جانم در عزا
با سرت بر نوك ني اُلفت گرفته دل، حسين
با تمام دردها و غصّهها و رنج ها
نيستم آني ز طفل كوچكت غافل، حسين
هر چه پيش آيد خوش آيد، سينه را كردم سپر
با اسارت نهضتت را ميكنم كامل، حسين
سوز و شور «ميثم» بي دست و پا را كن قبول
گر چه شعرش هست در نزد تو ناقابل حسين
استاد سازگار
.
#واحد_سنگین و #واحد_تند
#طلیعه_محرم
اومده باز ماه ماتم
اومده ماه عزا ماه محرم
توی دلها شور و غوغاست
عرش حق گشته سیه پوش وپرازغم
یاحسینه ذکره لبها
پیچیده شمیم کربلا توو عالم
باز این چه شورش است.زهرا زند صدا
نوحوعلی الحسین.حی علی العزا
وای ای حسین جانم
کاروانی اومد از راه
کاروانی که پره از شور و احساس
علی اصغر علی اکبر
با یل ام البنین حضرت عباس
دوره زینب رو گرفتن
از بنی هاشمیون گوهر و الماس
زینب میگه حسین.ای سایه ی سرم
من باتوآمدم.من با تو می روم
وای.ای حسین جانم
می گه زینب ای حسین جان
تو بیا و قلب خواهر را مسوزان
ای برادر عشق خواهر
جان من خیمه نزن دراین بیابان
تاکه بردی نام اینجا
کربلا کرده دل من را پریشان
داداش بیا بریم.اینجا پرازغمه
وجود تو برام.همیشه مرهمه
وای.ای حسین جانم
شده باچه احترامی
پیاده زینب کبری از رومحمل
درکنارش همه محرم
نداره حتی یه غصه ای توی دل
امون ازاون روزی ای وای
که میبینه میشینه روسینه قاتل
میون دشمنا.میشه بی تکیه گاه
باقد خم میاد.یه روز توو قتلگاه
وای.ای حسین جانم
#ابوذر_رئیس_میرزایی
#دهه_محرم
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
.👇
.
#واحد_سنگین و #واحد_تند
#طلیعه_محرم
اومده باز ماه ماتم
اومده ماه عزا ماه محرم
توی دلها شور و غوغاست
عرش حق گشته سیه پوش وپرازغم
یاحسینه ذکره لبها
پیچیده شمیم کربلا توو عالم
باز این چه شورش است.زهرا زند صدا
نوحوعلی الحسین.حی علی العزا
وای ای حسین جانم
کاروانی اومد از راه
کاروانی که پره از شور و احساس
علی اصغر علی اکبر
با یل ام البنین حضرت عباس
دوره زینب رو گرفتن
از بنی هاشمیون گوهر و الماس
زینب میگه حسین.ای سایه ی سرم
من باتوآمدم.من با تو می روم
وای.ای حسین جانم
می گه زینب ای حسین جان
تو بیا و قلب خواهر را مسوزان
ای برادر عشق خواهر
جان من خیمه نزن دراین بیابان
تاکه بردی نام اینجا
کربلا کرده دل من را پریشان
داداش بیا بریم.اینجا پرازغمه
وجود تو برام.همیشه مرهمه
وای.ای حسین جانم
شده باچه احترامی
پیاده زینب کبری از رومحمل
درکنارش همه محرم
نداره حتی یه غصه ای توی دل
امون ازاون روزی ای وای
که میبینه میشینه روسینه قاتل
میون دشمنا.میشه بی تکیه گاه
باقد خم میاد.یه روز توو قتلگاه
وای.ای حسین جانم
#ابوذر_رئیس_میرزایی
#دهه_محرم
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
.👇