#سبک#شور#حضرت علی اصغر
#سیدمهدی میرداماد
ای شش ماهه حرم لالایی واویلا علی الذبیح العطشان
لب هات خشک و چشمات دریایی واویلا علی الذبیح العطشان
نه مشکی مونده و نه سقایی واویلا علی الذبیح العطشان
بعد تو رباب و تنهایی واویلا علی الذبیح العطشان
********
خون میریزه از پر قنداقه واویلا علی الذبیح العطشان
گل بودی شکستنت از ساقه واویلا علی الذبیح العطشان
تاب من تموم و صبرم طاقه واویلا علی الذبیح العطشان
وای مادر هنوز تن تو داغه واویلا علی الذبیح العطشان
*******
رفتی نمونده چاره غارت واویلا علی الذبیح العطشان
میشه بعد تو گهواره واویلا علی الذبیح العطشان
خون از زخم حنجرت می باره واویلا علی الذبیح العطشان
واویلا گلوت شده صد پاره واویلا علی الذبیح العطشان
*******
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرحضرت#علی اصغر علیه السلام
پسرم از نفس افتاد... به دادم برسید
داد از این همه بی داد به دادم برسید
تشنه ام ؛شیر ندارم ؛چه کنم ؛حیرانم
باید آخر چه به او داد به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد به دادم برسید
بوی آب و دل بی تاب و سپاهی بی رحم
طفلی و این همه جلاد به دادم برسید
آب دامی ست که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد به دادم برسید
با پدر رفت و ندانم چه شده کز میدان...
شاه پیغام فرستاد : به دادم برسید
بارالها چه بلایی سرش آمد که حسین..
میزند این همه فریاد به دادم برسید
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرحضرت #علی اصغر علیه السلام
گوشه ی خیمه ای نشسته رباب
دارد امّن یجیب می خواند
زنده می ماند اصغرش یا نه ؟
مانده در برزخی ، نمی داند
رفت چندی قدم زد و آمد
آمد و گوشه ای دوباره نشست
می شد از چشم های او فهمید
که به قول حسین دل گرم است
زیر لب های تشنه اش می گفت
با دلی پر ز حس یک مادر
یا که تشنه دوباره می آید
یا که سیراب می شود اصغر
باورش هم نمی شد اینگونه
پاسخ یک سوال را بدهند
لحظه ای فکر هم نمی کرد او
که سه شعبه به حنجرش بزنند
همه دیدند روی دست پدر
چه بلائی سر علی آمد
همه دیدند تیر حرمله را
همه دیدند دست و پا می زد
کم کمک روی خاک می بارید
اشک سرخ فرشته های خدا
همه دیدند زیر بال عبا
پدری می بَرَد پرستو را
به گمانم که روی پیشانیش
عرق شرم را همه دیدند
عده ای بغضشان گلوگیر و
عدّه ای کف زدند و خندیدند
آمد آرام پشت یک خیمه
تا که قبری برای او بکند
مادر آمد دوباره یک بوسه
بر سپیدی حنجرش بزند
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرحضرت #علی علیه السلام
یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد
(سید محمد میرهاشمی)
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرحضرت#علی اصغرعلیه السلام
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
(محمود ژولیده)
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرحضرت#علی اصغرعلیه السلام
شکست حرمت نایت، شکست قلب حرم
به زیر بار مصیبت شکسته شد کمرم
کبوترم که شکستند بی هوا پر من
گرفت تیر سه پر، مابقی بال و پرم
تو تیرخورده ای و می کِشد تن من تیر
درست تیر سه شعبه نشست بر جگرم
تو را اگر که ببیند رباب می میرد
تو را میان عبا، پشت خیمه ها ببرم
سرم به زیر و سرت را به سینه چسباندم
مراقبم که نیفتد سر از تنت پسرم
دعا بکن که پدر با تو بر زمین نخورد
که نا نمانده در این نیمه جان مختصرم
جلو جلو سر من سهم نیزه می شد کاش
ولی سر تو نمی شد چنین جدا به برم
(محسن حنیفی)
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#مناجات باامام#زمان عجل الله فرجه الشریف
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان
از روضه های عمه تان بيشتر بخوان
وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینهی غریبی و غمهای زینب است
اين خاک غرق ندبه و آه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزه ها سر ماه است العجل
یا این دل شکستهی ما را صبور کن
یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه مکتوب شب هفتم محرم
#حضرت علی اصغر علیه السلام
توسل آیه الله گلپایگانی به حضرت علی اصغر(علیه السلام) به نقل از واعظ محترم حجه السلام یثربی)ایشان می گفتند :
مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی یک روضه خوان مخصوصی داشتندکه هرزمان این روضه خوان در بیت مرجع بزرگوار بود نشان دهنده این بود که آقا یک مشکلی یا حاجت مهمی دارد
هر زمان هم که درخدمت ایشان روضه می خواند روضه حضرت علی اصغر(علیه السلام) را می خواند. (حسن اشعری مداح معروف قم)
از مرحوم آیت الله العظمی میرزای قمی معروف نقل شده است که:
ایشان وقتی که مهمی ومشکلی برایشان پیش می آمد توسل به ذیل عنایت حضرت علی اصغر علیه السلام پیدا می کردند. ایشان دهه اول محرم روضه خوانی داشتند به هر یک از منبریها که می خواستند ذکر مصیبت کنند می فرمودند روضه حضرت علی اصغر امام حسین علیهما السلام خوانده شود.
یکی ازمنبریهای روضه خوان به او عرض کردآقادیگر شهدای کربلا هم سهمی دارند. میرزای قمی فرمودند می دانم ولی هر کدام از شهداءمی جنگیدند ویا حد اقل از خودشان دفاع می نمودند ولی حضرت علی اصغر علیه السلام قدرت دفاع نداشت.(موضوع مشهور است ولی مطلب از آقای سید ابو الفضل مدرسی نقل شده است. )
توصیه میرزای بزرگ:
میرزای شیرازی همیشه به روضه خوانها ومرثیه خوانها توصیه می کردند: که تا می توانند مصیبت علی اصغر را بخوانند ودرایام محرم خصوصاً به وعاظ واهل منبر توصیه می کردند که بیشتر مصیبت علی اصغر را بخوانند چرا؟ چون که نظر مرحوم میرزای بزرگ این بود که علی اصغر سند مظلومیت امام حسین علیه السلام می باشد. چرا نباشد در حالی که آن طفل نه توان گرفتن شمشیر را داشت ونه توان تکلم نمودن واز حق خود دفاع نمودن،چه سندی بالا تر از این می توان یافت که بر تارک تاریخ بدرخشد وفریاد مظلومیت پدر را به جهانیان تا قیامت برساند . نقل از حضرت آیت الله حاج سید محمد شیرازی(ره) (1)
توسل به خون مظلوم (امام حسین یا علی اصغر علیهماالسلام :
عبدالله بن جندب گفت به حضرت موسی بن جعفر علیها السلام عرض کردم دعایی به من آموزش فرمایید برای حاجاتم که در سجده شکر بخوانم حضرت دعایی تعلیم فرمود که یک فراز آن این است.
اللهم انی اُنشِدُکَ بِدَمِ الْمَظلوم ثلاثاً
یعنی سه دفعه بگوپروردگارا سوگند می دهم تورابه خون مظلوم.
محققین خون مظلوم دراین روایت که حضرت کاظم علیه السلام فرموده به اختلاف سخن رانده اند.
آیت الله شیخ محمد حسن در جواهر ، وفقیه همدانی در مصباح الفقیه ، وشیخ بهاء درحبل المتین ،وعلامه صدوق درمن لا یحضر ، ومحمدبن یعقوب کلینی درصلوه کافی ، وملا محسن فیض در وافی جلد 1 ، وشیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینیه: گفته اند مراد از خون مظلوم دراین روایت خون حسین علیه السلام است.
ولی حاج ملا هاشم در منتخب التواریخ ص224 می نگارد
خون مظلوم،خون حضرت علی اصغر حسین علیه السلام است بلکه مظلوم مطلق درکتب آسمانی و نزد جمیع مذاهب وادیان فقط خون شیر خواره حسین علیه السلام می باشد . و ابن وجلان در کتاب سیره جلد2 ص67 می نگارد خون حضرت علی اصغر علیه السلام از حیث رنگ وبو در قیامت از هر مشک و عطر خوشبو تر می باشد. (2)
السلام علیک یا باب الحوائج
کاش بر خیمه ی سبزت گذرم می افتاد کاش بر صورت ماهت نظرم می افتاد
کاش از چشم تر تو، دو سه قطره باران پسر فاطمه ، بر چشم ترم می افتاد
کاش در لحظه ی تاریک گناهان، آقا مرده بودم به خدا بال و پرم می افتاد
کاش می مردم ولی در حال گناه منو نمی دیدی. آقای من. می دونم هر روز و شب دلت داغدار مصیبت جدتون ابی عبد الله هست .ای کاش من دیگه داغ رو داغتون نمی گذاشتم. نکنه وقتی پروند مو ببینی بگی: تو دیگه چرا تو که گریه کنه حسینی از تو توقع نداشتم.
کاش از سوی تو ای صاحب ما یک قرعه گریه و ناله به وقت سحرم می افتاد
کاش آن لحظه که در کرب بلا می باشی لحظه ای هم گذر من به حرم می افتاد
کاش هر جمعه که می شد فقط از عشق خودت فکر دنبال تو گشتن به سرم می افتاد
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی
سلام بر تو در آن صبح و شبهایی که برا جد غریبت گریه می کنی. نمی دونم امشب چه حالی داری یابن الحسن.
اما قطعا میدونم مصیبت علی اصغر دل شمارا بیشترازهمه سوزانده آخه
میگه وقتی خبر قیام مختار رابرای امام سجاد عرض کردم آقا فرمود فلانی از حرمله چه خبر؟ ببین این مصیبت چقدر سنگینه بین اون همه نانجیب امام سجاد از حرمله سراغ می گیره. آخه نمی دونی اون نانجیب با دل امام حسین چه کرد.
مرحوم حجه الاسلام فلسفی می گفت
بچه را که از شیر مادر می گیرند تا یک سال و نیم گاهی بیشتر یا کمتر او را از شیر مادر می گیرند اگر قرار باشد بچه را از شیر بگیرند با وسایلی که مادرها بهتر می دانند ولی حضرت علی اصغر امام حسین (ع) را در شش ماهگی آنهم با تیر سه شعبه با دریدن گلویش ازشیر گرفتند.
(حسن اشعری مداح معروف قم)
با سرعتی که تیر به حلقوم او نشست حتی برای بستن چشمش زمان نداشت
گیرم گرهْ، حسین، زقنداقه باز کرد تا دست و پا زند ،تن اصغر که جان نداشت
پاشید خون او به سماو به ناله گفت شش ماهه که نیاز به تیر و کمان نداشت (3)
خدا هیچ مردی رو شرمنده زن و بچه هاش نکنه . ارباب ما در کربلا چندین مرتبه خجالت زده شد، شرمنده شد اما نمی دونم از کجا بگویم ؟
از خجالت و شرمندگی ابا عبدالله(علیه السلام) از طفلان حرم بگو یم که لبشان تشنه بود.
از خجالت ابا عبد الله (علیه السلام) در خصوص لب تشنه دخترش سکینه بگو یم.
ازخجالت ابا عبد الله در هنگامی بگو یم که اکبر از میدان بر گشت عرض کرد بابا تشنگی مرا هلاک کرد آبی به لبهای من برسانید و حضرت زبان در زبان علی اکبر گذاشت.
از خجالت ابا عبدالله بگویم بر بالین قاسم که از فرط جراحت صیحه می زد و یا عماه می گفت تا جایی که از شدت شرم حضرت فرمود ای پسر برادر بر من گران است که عمویت را بخوانی و نتواند تو را اجابت کندواگر اجابتت کند برایت سودی نداشته باشد
از خجالت وشرمندگی ابا عبدالله بر بالین ابوالفضل العباس بگویم .
یا از خجالت رباب مادر علی اصغر که نتوانست حتی یک قطره آبی به لب طفل شش ماهه تشنه اش برساند.
یا از هنگامی بگویم که ابا عبد الله قنداقۀ خونین اصغر را از میدان به خیمه گاه آورد اما اهل حرم دیدند که حضرت به طرف پشت خیمه ها حرکت می کند (چون از روی رباب شرم می کرد که اصغرش را با آن حالت با حلق و گلوی از گوش تا گوش بریده در قنداقه ای خونین ببیند) چه کرد نشست پشت خیمه با تیزی خنجر شروع به کندن قبر کوچکی برای اصغر، که ناگاه صدای رباب را از پشت سرش شنید یا اباعبدالله علیه السلام صبر کن برای آخرین بار روی فرزند دلبندم علی اصغر را ببینم. (4) . (5)
تازه می خواست گلم بشکفد و باز شود زود گلچین، گل من چیدی پر پر کردی
اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند حرمله، تو ز همه ظلم فزون تر کردی
مگر این طفل چه می خواست که از راه جفا خون او ریختی و خون دل مادر کردی
اما حرمله :
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند
منابع:
(1) سه مطلب اول از کتاب: باب الحوائج( حسینی دشتی)
(2) نهضت حسینی (علیه السلام) از یازدهم محرم تا آخر محرم ج2 ص 14 مولف حاج شیخ علی فلسفی.
(3) مشق نیزه ص112 شاعر رضا رسول زاده
(4) مصائب امام حسین(علیه السلام) مؤلف حاج شیخ جعفر شو شتری(ره)تنظیم غلام علی ر جائی،ص140
(5) و اما دفن، پس بحسب بعض روایات از برای طفل رضیعش با شمشیر قبری حفر نموده و او را دفن کرد و شاید سرش چند وجه باشد.
یکی آنکه از آن متمکن شد.
دوم اینکه از قطع رأس او را نجات دهد.
سوم اینکه سه روز به روی خاک نماند.
چهارم اینکه پایمال سم اسبان نشود.
پنجم آنکه بدن او را به این حالت مشاهده ننمایند.
بلی آنچه را متمکن شد آنجناب نسبت به اصحاب به جا آورد، مثلا اجساد ایشان را جمع می نمود، و بعضی را پهلوی بعضی می گذاشت، و بعضی را خود به نفس نفیس نقل می نمود، و تشییع می فرمود اگر دیگری حمل جنازه می کرد.
خصائیص الحسینیه(علیه السلام) ص 115
اشعار متناسب برای شروع مجلس:
آن کودکی که دردل میدان امان نداشت تاب گلوی خشک ورا آسمان نداشت
می خواست یک کلام بگوید که تشنه ام اما هزار حیف که طفلی زبان نداشت
می خواست تا به اشک کند رفع تشنگی یک قطره هم به چشم خود اشک روان نداشت
مادر همیشه مظهر امواج درد هاست اینجا رباب هم به جز آه و فغان نداشت
دیدند با عبای رسول آمده حسین حجت تمام تر به دل کاروان نداشت
موجی فرات می زد و لب روی لب علی بی رحمیِ عیان که نیاز بیان نداشت
تحریک شد قلوب سپاه یزیدیان گفتند: شیر خواره که بر ما زیان نداشت
یک تیر آمدو سه هدف رانشانه کرد جز طفل و قلب مادر وبابا نشان نداشت
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#علی اصغر(ع)-مقتل-دو نقل در نحوه شهادت
#شهادت حضرت عبدالله رضیع علی اصغرعلیه السلام
نقل اول:
هنگامى كه امام حسین دچار مصیبت اهل بیت و فرزندان خود گردید و غیر از آن حضرت و زنان و كودكان كسى باقى نماند آن حضرت فرمود:
هل من ذاب یذب عن حرم رسول اللَّه؟ هل من موحد یخاف اللَّه فینا؟
هل من مغیث یرجو اللَّه فی اغاثتنا؟
یعنى آیا دفاعكنندهاى هست كه از زنان و بچگان پیامبر خدا دفاع نماید؟
آیا یكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا خوف داشته باشد؟ آیا فریادرسى هست كه براى فریادرسى ما به خدا امیدوار باشد؟
ناگاه صداى زنان به واویلا بلند شد! امام حسین علیه السلام متوجه خیمهها شد و فرمود: كودك مرا كه على نام دارد بیاورید تا او را وداع نمایم. آنان آن كودك را به آن حضرت دادند.
شیخ مفید می نویسد: امام حسین پسرش عبد اللَّه را خواست. همان طور كه آن كودك را مىبوسید می فرمود: واى بر این گروه در آن موقعى كه جدت پیغمبر خدا خصم آنان باشد! همان طور كه آن كودك در كنار امام حسین بود حرملة بن كاهل اسدى او را هدف تیر قرار داد و در كنار پدرش شهیدش كرد! امام حسین علیه السلام خون گلوى آن كودك را می گرفت و به طرف آسمان مىپاشید.
سید بن طاوس میگوید: امام حسین(ع) فرمود: چون این مصیبت مرا خدا مىبیند برایم قابل تحمل است. (1)
امام محمّد باقر علیه السلام می فرماید: یك قطره از آن خون بزمین باز نگشت.(2)
گفتهاند: امام حسین(ع) به آن كودك فرمود: تو از بچه ناقه صالح كمتر نیستى! پروردگارا! اگر یارى كردن را از ما گرفتهاى پس این عمل را براى ما خیر و صلاح قرار بده.(3)(4)
نقل دوم:
سبط ابن جوزى در تذكره از هشام بن محمّد كلبى نقل كرده كه چون حضرت امام حسین علیه السّلام دید كه لشكر در كشتن او اصرار دارند، قرآن مجید را برداشت و آن را از هم گشود و بر سر گذاشت و در میان لشكر ندا كرد:
بینى و بینكم كتاب اللّه و جدّى محمّد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم.
بین من و شما کتاب خدا و جدم رسول الله (ص) حاکم است.
اى قوم! براى چه خون مرا حلال مىدانید؟ آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا به شما نرسید قول جدّم در حقّ من و برادرم حسن علیه السّلام
هذان سیّدا شباب اهل الجنّة؟
این دو دو سرور جوانان بهشتند.
در این هنگام كه با آن قوم احتجاج مىنمود ناگاه نظرش افتاد به طفلى از اولاد خود كه از شدّت تشنگى مىگریست، حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:
یا قوم! ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطّفل.
اى لشكر! اگر بر من رحم نمىكنید پس بر این طفل رحم كنید.
پس مردى از ایشان تیرى به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسین علیه السّلام شروع كرد به گریستن و گفت: اى خدا، حكم كن بین ما و بین قومى كه خواندند ما را كه یارى كنند بر ما، پس كشتند ما را، پس ندایى از آسمان آمد كه بگذار او را یا حسین كه از براى او مرضع یعنى دایهاى است در بهشت. (5)
و در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نیام شمشیر، گودى در زمین كند و آن كودك را به خون خویش آلوده كرد پس او را دفن نمود.(6)(7)(8)
نقل اول:
و لما فجع الحسین بأهل بیته و ولده و لم یبق غیره و غیر النساء و الذراری نادى هَلْ مِنْ ذَابٍ یَذُبُ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ فِی إِغَاثَتِنَا وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ ع إِلَى بَابِ الْخَیْمَةِ فَقَالَ نَاوِلُونِی عَلِیّاً ابْنِیَ الطِّفْلَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَنَاوَلُوهُ الصَّبِیَ.
و قال المفید دعا ابنه عبد الله قالوا فجعل یقبله و هو یقول وَیْلٌ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ إِذَا كَانَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى خَصْمَهُمْ و الصبی فی حجره إذ رماه حرملة بن كاهل الأسدی بسهم فذبحه فی حجر الحسین فتلقى الحسین دمه حتى امتلأت كفه ثم رمى به إلى السماء
و قال السید ثم قال هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ قَالَ الْبَاقِرُ ع فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ. -الملهوف ص 103-
قالوا ثُمَّ قَالَ لَا یَكُونُ أَهْوَنَ عَلَیْكَ مِنْ فَصِیلٍ اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاْجَعْل ذَلِكَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَنَا. -بحار الأنوار، المجلسی،ج45-
نقل دوم:
و حكى السبط فی التذكرة عن هشام بن محمد الكلبی قال: لما رآهم الحسین علیه السلام مصرین على قتله أخذ المصحف و نشره و جعله على رأسه و نادى: بینی و بینكم كتاب اللّه وجدی محمد رسول اللّه، یا قوم بم تستحلون دمی فساق الكلام إلى أن قال:
فالتفت الحسین علیه السلام فإذا بطفل له یبكی عطشا، فأخذه على یده و قال: یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل