eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه وسینه سنگین شهادت حضرت اصغر علیه السلام سید میرداماد ▪️🥀🍃🥀🍃▪️ لالا لالا لا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم لالا لالا لا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم لالا لالا لا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو لالا لالا لا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو لالا لالا علی لای لای، علی لای لای لالا لالا لا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره لالا لالا لا گل تشنه آسمونم ابری نداره لالا لالا علی لای لای علی لای لای از گریه های اصغر دلم داره میگیره یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره ای اهل کوفه، رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید، اما زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد امروز روی دستم بنگر توان ندارد هنگام گریه کو شد، تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب، دور دهان ندارد ای حرمله مکش تیر، یک سو فکن کمان را یک برگه گل کتاب، تیر و کمان ندارد حسین غریب، حسین غریب، ثارالله ▪️🍃🥀▪️🍃🥀
🔶 نشان مظلومیت 🔶 السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ‏]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ. و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال‏ ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول‏... و نقل است كه وقتى أصحاب و تمام نزديكانش به رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود: اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مى‏فرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!. گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود: همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند. در گذشته و فرزندش كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند. همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم. واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم و گرد آوردند. سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم. در ريختن خون من براى كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند. و با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند. و اين بخاطر مسأله‏اى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى: يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند. پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيده‏ام. نقره‏اى كه از طلا خالص شده، و من نقره‏اى هستم كه فرزند دو طلا مى‏باشم. چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم. زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار و است. ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده. و او در روز احد يورش و حمله‏اى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد. سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود. اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند. عترت نيكوى مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه. علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مى‏پرستيد. از ابتدا به بتها كينه مى‏ورزيد و لحظه‏اى با قريش آنها را سجده نكرد. دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت. 📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱ 🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
مداحی آنلاین - نماهنگ بی قرار - نیلچی و انصاری.mp3
7.17M
#🔰نماهنگ بسیار زیبای جاماندگان 🍁صحرا غرق شور و عالم مونده حیرون 🍁افتاده به راه باز کاروان مجنون اصغر نیلچی انصاری
سلام الله علیها علیه السلام ▪️▪️✨🍃▪️▪️✨🍃 یک اربعین برای تو حیران شدم حسین مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین با چند قطره اشک دل من سبک نشد ابری شدم به پای تو باران شدم حسین زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد در اول بهار زمستان شدم حسین کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم ای سایه بلند سرم ای برادرم! آیینه ی ترک ترک در برابرم بالم شکسته است و پرم پر نمی زند اما هنوز مثل همیشه کبوترم من قول داده ام که بگیرم سر تو را از دست نیزه ها و برایت بیاورم حالا سری برای تو آورده ام ولی خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم! بگذار اول سخن و شکوه ام تو را ای ماه زینب از نگرانی درآورم هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی راحت بخواب دست نخورده است معجرم تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت هم که تن تو روی زمین پیرهن نداشت ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین! این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟ آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت گل های باغت از همه رنگی گرفته اند یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت مردی نبود اگر یل ام البنین که بود هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم هر چند در مسیر سرت ازدحام بود اما درست مثل همیشه امام بود بی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین! من که به روی چشم علمدار جام بود یادم نمی رود سر بالا نشین تو بازیچه ی نگاه اهالی شام بود در حرف های مرد و زن پشت بام ها چیزی اگر نبود فقط احترام بود با دست سنگ صورت تو خط خطی شده از بس که آفتاب تو نزدیک بام شد تو رفتی کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم دستی که چوب زد لب قرآنی تو را زیر سوال برد مسلمانی تو را بالای تخت رفتی و دستم نمی رسید تا که رفو کنم سر پیشانی تو را می خواستند پیش همه کوچکت کنند اما خدات خواست سلیمانی تو را ای کاش ما برادر و خواهر نمی شدیم حیران نبودم این همه حیرانی تو را این سر، شکسته هست ولی سرشکسته نیست یعنی کسی ندید پشیمانی تو را تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم اکبر لطیفیان
علیها سلام علیه السلام 🍂🍂🍂🏴🏴🏴🍂🍂🍂 زخمیِ زنجیرم، کبودِ بی شمارم بر شانه هایم زخم های کهنه دارم همشیرۀ خورشیدم و بانوی نورم هر چند که در پنجه ی گرد و غبارم شامِ غریبانیِ عصر خیمه هایم آن چادر خاکیِ در حال فرارم نام مرا با خطّ نامحرم نوشتند یعنی اسیر کوچه های روزگارم دیگر نمی آید به دنبالم مغیلان دیگر ندارد آبله کاری به کارم من حضرت یعقوبم و یوسف پرستم بر سینه ام پیراهنت را می فشارم دسته گل یاسی ندارم بر مزارت امّا به جایش تا بخواهی لاله دارم انگار من خوابیده ام در این بیابان انگار تو افتاده ای روی مزارم من با نیابت از تمام خاندانم بر آستان خاکی ات سر می گذارم   اکبر لطیفیان
علیها سلام علیه السلام 🍁🍁🍁🏴🍁🍁🍁 هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم اكبر لطيفيان
▪️ اللّٰه صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 👈 ای ! هرکس قبرهای شما را آباد کند و با آن‌ها مأنوس باشد، 👌 مانند کسی است که به حضرت علیه‌السلام در ساختن بیت المقدس کمک کرده است. 📚 بحار الأنوار، ج۷، ص۱۲ کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
‍ جیگر قانین ایچن لای یلای شیرین جاننان کیچن لایلای آنون اوخشار دییر اصغر بوغازین اوخ بیچن لایلای علی لایلای گلوم لایلای یارالی بلبلوم لایلای یاطفل عطشان____لب تشنه قربان علی شرمنده ام سندن سوسوز گیتون بوسینمدن گیلیلی اولما چوخ مندن عطش دردین چکن لایلای دولانان خسته میدانی قان ایتدون قلب زهرانی اوتا چکدون بودنیانی عطش جنگه گیدن لایلای علی لایلای گلوم لایلای یارالی بلبلوم لایلای یاطفل عطشان____لب تشنه قربان غمونده سینه سوزانم پریشانم پریشانم سنونتک منده عطشانم عطش جنگه گیدن لایلای علی شرمنده ام سندن سوسوز گیتدون بوسینمدن گلیلی اولما چوخ مندن عطش دردین چکن لایلای علی لای لایلای گلوم لایلای یارالی بلبلوم لایلای یاطفل عطشان____لب تشنه قربان قوجاقیمده قالان عطشان گیجه گوندوز ایدن افغان یات اسوده سوسوز قربان بوغازین اوخ بیچن لایلای چمنده گل کیمی سولدون قرا یلدن خزان اولدون قوجاقیمنن اوزاق اولدون جفا نفسین چکن لای یلای علی لایلای گلوم لایلای یارالی بلبلوم لایلای یاطفل عطشان__لب تشنه قربان اخ ای...ای بالا غریب ئولن بالا اللری باغلی بالا اصغرین قانلی قونداقین ویردیلر ننه سی ربابه بیله باخدی قونداقه دیدی علی دیل اچمیان لایلای ایاق دوتوب قباقیمده قاچمیان لای یلای الغرض سوز یرین الدی بالاچاتدی ننیه ، گوردی فرصتدی سولان غنچه سینه نوحه دیه دیدی قارداشون ئولوب کوینگون الواندی نیه علی عوض ایله قرمیزینی یاسلی گرگ قاره گییه علی، سنی کیم گوردی میداندا بیله نازیله دیندیردی اچوب اغ دوشلوگون اوغلوم سنه قرمیزی گیندیردی یاراشماز قرمزی اوغلوم سنه ای غنچه پرپر چیخاردون قاره کوینگی ئولوبدی قارداشون اکبر ☝🏻☝🏻 اصغر علیه السلام
AUD-20220730-WA0059.mp3
4.71M
‍ جیگر قانین ایچن لای یلای شیرین جاننان کیچن لایلای آنون اوخشار دییر اصغر بوغازین اوخ بیچن لایلای علی لایلای گلوم لایلای یارالی بلبلوم لایلای یاطفل عطشان____لب تشنه قربان اصغر علیه السلام
  امام حسین علیه السلام -( ای شهِ بی لشکر ) 🌿▪️🥀🌿▪️🥀🌿▪️  شه بی لشکر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر ای امیـد خواهر   ای یـل بی یاور   ای غریب مادر ای بریده حنجر   ای به زیر خنجر   ای غریب مادر ای شهید بی سر   تشنه کامی پرپر   ای غریب مادر ای گل تشنـة بی سر به فـدای سر تو مُردم آن لحظه که دیدم به زمین پیکر تو مانده بر خاک بلا سوی دگر با دلِ خون بر سـرِ تـلِّ عـزا چشـم ترِ خواهـر تو تا تو را تشنه به زیر نِی و خنجـر دیدم بر سـرِ سینـة تو شمـر ستمگـر دیدم مثل کوهـی به سـرم بارِ غمِ عالـم شد به دو چشمم پسـرم بی سر و پرپر دیدم ای امیـد خواهر   ای یـل بی یاور   ای غریب مادر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر پنجـة قاتـل بی رحـم و مُرُّوت لغزیـد از دم خنـجـر او پـایـة جانـم لرزیـد من که از دیدنِ این حادثه می لرزیـدم او ولی دیده به این جور و جفا می ورزیـد دسـت و پا را به زمین می زدی و جان دادی خونِ سـرخ بدنت بر سرِ پیمـان دادی جان شیـرین تو از سینـه برون شد اما درس آزاده دلی هدیه به انسـان دادی ای بریده حنجر   ای به زیر خنجر   ای غریب مادر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر ای امیـد خواهر   ای یـل بی یاور   ای غریب مادر ای بریده حنجر   ای به زیر خنجر   ای غریب مادر ای شهید بی سر   تشنه کامی پرپر   ای غریب مادر بر تمـام بدنـت  نیـزة دشمـن خورده دیـدنِ پیکـر بی سـر شده تابـم برده یک تنـه رو به روی تیغ هـزاران نامرد قصّـة بـی کسـی ات جـانِ مـرا آزرده نالة زینـب غمدیـده  غمم افـزون کرد این دلِ غم زده را  بار دگر پر خون کرد کاسة صبرش از این غصّه لبالب گردید اشک بارید و دو چشمانِ مرا جیحون کرد ای امیـد خواهر   ای یـل بی یاور   ای غریب مادر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر بر درِ خیمـه هراسـان گلِ نازت مانـده بهر برگشـت پدر شرح دعایی خوانـده کای خداوند به سلامت به حرم برگردان حال این دختـر گریان جگرم سوزانده سـروری داغ حسیـن نحوة دیگر گفتی از زبـان دل غـمـدیــدة مـادر گفتـی حضرت فاطمه خود شاهد این صحنه بُوَد ز ارادت ، غـمِ اولـاد پیـمـبــر گفتـی ای شهید بی سر   تشنه کامی پرپر   ای غریب مادر ای شهِ بی لشکر  ای سرِ بی پیکر  ای غریب مادر شده توسط کفشگر فرزقی :محمد رضا سروری @madahi_moharram
حضرت زهرا امام ع اقا ع اکبر ع اگر که دل شکسته ای فاطمه را صدا بزن اگر ملول و خسته ای فاطمه را صدا بزن بگو یا فاطمه تو مادری از درد دل من مادر خبر داری فاطمه جان مادرا حرف مادرا رو خوب میفهمن ، امروز اومدم سفره دلم رو پیش تو باز کنم ،، امروز اومدم دردامو تو دوا کنی خانوم ،، تو رو به جان حسینت یه نگاه به مجلس ما بیانداز راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرهم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرهم بزاریم اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرهم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرهم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرهم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم تایپ : سادات همه بگید یا حسین .. الا لعنه الله علی القوم الظالمین