مکتب اباعبدالله الحسین علیه السلام
زائر اگر بداند در چه مسیری قدم برداشته است...
مسیری که هر قدمش حج و عمره ایست..
تا نهایت انسان را به مقام ولی اللهی می رساند
حج سفر الی الله است...
توحید هم روح حج است
اما زیارت...
فرمودند:
هرکس به قصد زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
در فرات غسل کند هر قدمش یک حج و عمره ی مقبول است.
علامه مجلسی رحمة الله علیه می نویسد
اگر کسی از حله در فرات غسل کند تا کربلا ۶٠ هزار قدم است
یعنی ۶٠ هزار حج و ۶۰ هزار عمره...
روح توحید در این سفر قابل مقایسه با سفر حج نیست..
امام حسین علیه السلام داعی الله است...
او با بذل و بخشش مهجه و تمام هستی خود به سمت خدا دعوت کرده است...
زائر اربعین هم با زبان حال و قال می گوید
لبیک یا داعی الله...
پس
درس اول و آخر در مسير زیارت، معرفت الله است..
کوی جانان صاحب الزمان علیه السلام
#مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب_س
#با_امام_حسین_علیه_السلام
ای سر، به سرِ نیزه قربانِ وفای تو
ای همسفرِ زینب، کو قدّ رسای تو
ای سر به سرِ نیزه از شوقِ هوای تو
تا کوفه و شام آیم با گریه به پای تو
از روی سنان آید قرآن و دعای تو
آهسته برو خواهر قربانِ صدای تو
آن پیکرِ صد چاک و حلقومِ جدای تو
بی غسل و کفن مانده در کرببلای تو
کو حامیِ طفلانت سقای ولای تو
شد کرببلا پرپر در راهِ خدای تو
ای سر به سرِ نیزه گو عزمِ کجا داری
در کوفه نرو کوفی با تو نکند یاری
گر کوفه رَوی بینی هر خفت و هر خاری
رأست به سرِ نیزه نتوان بُکند کاری
ای سر به سرِ نیزه ای همسفرِ زینب
از رویِ سنان داری آیا خبرِ زینب
دیدی چه بلا آمد آخر به سرِ زینب
در کرببلای تو خم شد کمرِ زینب
کو حامیِ طفلانت سقای ولای تو
شد کرببلا پرپر در راهِ خدای تو
پایانِ سفر کنجِ ویران شده جای تو
کو کرببلای تو کو صحن و سرای تو
هر پای قدم آید زینب به هوای تو
در شامِ بلا گیرم من بزمِ عزای تو!
.
#اربعین
«نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟»
دلی آشفته و حیران نمیخواهی؟
خدا را شکر..نوکر کم نداری، لیک
غلام و نوکر از ایران نمیخواهی؟
برای اینهمه زوارِ دربارت
مگر شاها بلا گردان نمیخواهی؟
به خیلِ کاروانِ اربعین امسال
سیاهی لشکر و اعوان نمیخواهی؟
برای مرهم زخم دل زینب
دو دیده از غمت گریان نمیخواهی؟
به جاده از نجف تا کربلا ، جانا
دمِ موکب، مگر دربان نمیخواهی؟
میان کشتی ات گر پر شد از آدم؛
الا ای نوحِ من،حیوان نمیخواهی؟
به پیش پای زینب ، آن زمانی که
میاید از سفر ، قربان نمیخواهی؟
خلاصه...اربعین نزدیک و ره بسته
«نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟»
........................................
اوّل دفتر سالم بنویسید حسین
برکت روزی و مالم بنویسید حسین
رازق مردم عالم؟؟ بنویسید حسین
نام ارباب حلالم... بنویسید حسین
چه حسینی که جهان عرصهء یکتازیِ اوست
چه حسینی که گهی خلق ملک بازیِ اوست
چه حسینی که قتیل العبراتش خواندند
فَلَک و مُلک و مَلک ، فُلک نجاتش خواندند
جاودانهای جهان آب حیاتش خواندند
بی سبب نیست که اعلا درجاتش خواندند
سجدهء آخر او را چه مقامی دادند
که سماوات ازین سجده به خاک افتادند
به خداوند قسم! روح معاد است حسین
به کرامات حسن! باب مراد است حسین
کفر اگر ظلم کند اذن جهاد است حسین
گرچه امروزه در این شهر زیاد است حسین...
أحدی مثل جگر گوشهء زهرا نشود
مرد و مردانه نگردید که پیدا نشود
مثل آقا ضربان دل ماهم زهراست
نقش دیوار و در منزل ماهم زهراست
سربلندیم همه.. حاصل ماهم زهراست
بهترین گریه کن محفل ماهم زهراست
زیر آن دشنه چو خورشید درخشید حسین
هرکسی گفت «بُنَیَّ» ... بنویسید : حسین
عشق یک کلام حسین علیه السلام:
🥀🥀🥀🥀
▪️🎤 سینه زنی روز سوم.حضرت رقیه
⬛️⬛️⬛️➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
عمه تو گفتی باب من در سفر رفته
گفتی در این ره باب تو بی خطر رفته
از دوریش جان از تن من بدر رفته
کو مهربان بابای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
عمرم به سر آمد دراین کنج ویرانم
بابا نیامد دیدنم مونس جانم
چشم انتظارم بهر او زار و نالانم
کو داروی دردهای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
باشد چه خوش بابا بیاید برم عمه
بر زانویش یکدم گذارد سرم عمه
دستی کشد بهر نوازش سرم عمه
کو آن مه زیبای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
در شام ظلمت ناگهان نور ماه آمد
گفتا رقیه عمه جان باب ما آمد
کنج خرابه در تبق رأس شاه آمد
آمد گل رعنای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
بنشین کنارم ای پدر درد دل گویم
شمر لعین سیلی زده بر مه رویم
فرصت نداده همچو گل نعش تو بویم
بشنو وصیتهای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
____________________
غساله گو شوید تنم نرم وآهسته
ازتازیانه این تنم عمه جان خسته
پیکر کبود ازکعب نی بازو بشکسته
این آخرین آوای من عمه جان عمه
عمه چه شد بابای من /عمه جان عمه
کو مونس شبهای من /عمه جان عمه
شاعر:جناتیان
🏴🏴🏴🏴🏴➖➖➖➖➖➖➖
*آثار مداحی کربلایی میلادباباجانپور
بروزترین اشعار مداحی باسبک_بابل
🥀🥀🥀🥀
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🥀🍁🥀🍁🥀
🕊﷽🕊
# السلام علی الطفل الرضیع
الصغیر
#روضه_ علی_ اصغر(ع)
گهواره بی تابی چرا؟ علی نمیخوابی چرا؟
پر شده از صدایِ تو تموم دشت کربلا ...
ترک ترک شده لبات،الهی بارون بگیره
غنچه نشکفتۀ من،دوباره باز جون بگیره
😭😭😭
*آخه راوی میگه:" اَخرَجَه اَبوه..." باباش بچه رو بیرون آورد ...(همه داشتن نگاش میکردن) "و اِنّه عَطشانٌ..." بچه تشنه بود...*
علی بودن سخته برات، وقتی تو خیمه ها باشی
هِی دستُ پا میزنی تا، فداییِ بابا باشی
(با دست و پا زدن گرهی وا نمیشود
تشنه لبم،عزیز دلم، دست و پا نزن ...)
😭😭😭
حرمله در کمینِ تِ ، حرمله نامرده علی
*بچه میترسه. ،خوف میکنه ... سر و صدا که میشه میلرزه ...*
حرمله در کمینِ تِ ، حرمله نامرده علی
گمون کنم تیرُ کمون، با خودش آورده علی
کسی بهت آب نمیده، آهِ همه بی اثره
نکن تلظّی پسرم، ببین بابا تشنه تره!
تشنه لب کربلا ، وای حسینم حسین
😭😭😭
راس تو بر نیزه ها ، وای حسینم حسین
رقیه میخونه برات "فاللهُ خیرٌ حافظا"
تو میری و پشت سرت،میشکنه قلب خیمه ها💔💔💔
*حالا مادرت سوال داره....*
گلوی نازکت مگه، سه شعبه رو تاب میاره ؟!
غصّه نخور عزیزکم، زهرا برات آب میاره
😭😭😭
بارون خون میباره از ، زمین به سمتِ آسِمون
حجت قبول شد پسرم، آخه نشون به این نشون
کاش بدونن که گردنت، طاقت نیزه نداره
کاش بدونن تو کاروان، یه مادره یه مادره
شونه به شونه با عمو، حرومیا دور و برت
برو که مادر میخونه، "و إن یکاد" پشت سرت
خدا کنه که بعد تو، بچّۀ کوچیک نبینه
غنچه ای رو دستِ کسی،از روی شاخه نچینه
✍شاعر: معصومه اسکندری
*هر کجا شیرخواره ای دیدم
بی قرار غم رباب شدم ...*
لا لا لا لا یه کم دیگه دووم بیار ...
یه کم دیگه دندون رویِ جیگر بذار ...
مَشکُ یکی برده که برمیگرده زود
وقتی میرفت همه ش به فکر خیمه بود
نده با اشک زندگیمو به باد
آب میرسه اگه خدا بخواد
عمو رسید کنار علقمه
صدای تکبیرش داره میاد ....
لالایی ... عموش رفته آب بیاره ...
😭😭😭
لا لا لا لا مادر تو بشه فدات
خون میبارن فرشته ها با گریه هات
سوخته دلم رو نفسایِ داغ تو
آهی بکش شاید که بارون بگیره
خدا تو رو نمیبره ز یاد
خونده برات بابا وَ اِن یَکاد
الهی که سپیدیِ گلوت
به چشم حرمله نیاد ...
لالایی ... الهی بارون بباره ...
😭😭😭
لا لا لا لا منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عموجون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد چرا خمیده کمرش ...
علی م داره میزنه دست و پا
بچه م داره می میره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاه مضطر بابا ...
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🥀🍁🥀🍁🥀