eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بهشت روی زمین کربلا 🍁به دردهای دل من امید درمان نیست 🍁خدا نصیب کند تربت شفای تو را 🍁صلی الله علیک یا اباعبدالله 🥀اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
1_1455585429.mp3
12.09M
☑️ ☑️ 🎤مداح :کربلایی وحید شکری ☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️ خوشی دنیا رو نذر غمت کردم الهی پام قلم بشه از تو اگه برگردم مسیر خوشبختی شده طریق تو جا همه رو پر کردی تا که شدن رفیق تو خیلی چیزا قدیمی شد دنیا محل گذره هرچیزی نو ش خوبه ولی نوکر قدیمیش بهتره اگه خدا قبولمون کنه ما تا تهش سینه چاکتیم من رُک و راست حرفمو میگم به قول مشتیا ما خاکتیم ▪️ابی عبدالله حسین الهی تا محشر پا علمت باشم یه شبی مثل این شبا من تو حرمت باشم از خوشی دنیا بسمه مشایه کربلا تنها میطلبه با یه رفیق پایه اگه که بی قرار شدم فقط برای حرمه شبای جمعه تو سرم فقط هوای حرمه وعدهٔ کل سینه زنا الهی تو بین الحرمین بریم حرم هروله کنان ذکر لبامون حسین حسین باشه ▪️ابی عبدالله حسین
ghazal,rozeh hazrat moslem 14010216.mp3
12M
☑️ ☑️ ☑️ 🎤مداح :حاج حسین سازور کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام
نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین۷ دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ
لبیک یاحسین ♦️پنج شوال سالروز ورودحضرت مسلم بن عقیل به کوفه 🌹كوفه را با تو حسين جان سر و پيمانی نيست 🌹هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نيست
السلام علیک یا سفیرالحسین علیه السلام •┈┈••✾•🌿✼🌺✼🌿•✾••┈┈• 💠پنجم شوال ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه در سال 60 ھ در چنین روزی مسلم بن عقیل علیه السلام، نماینده و پسر عموی امام حسین علیه السلام به منظور دعوت از مردم و آگاهی از میزان وفاداری آنان به امام علیه السلام ، وارد شهر کوفه شد. مردم کوفه، قبلاً با ارسال نامه های فراوان، خواستار عزیمت امام علیه السلام به این شهر و رهبری آنان برای مبارزه با حکومت ستمکار اموی شده بودند. در بدو ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه، وی نامه ی امام را که حاکی از دعوت مردم کوفه به قیام بود، برای آنان قرائت کرد،و در اندک زمانی، حدود ۱۸هزار نفر با وی بیعت کردند. پس از آن، حضرت مسلم علیه السلام،بیعت گسترده ی اهالیِ کوفه را به اطلاع امام رساند،اما اندکی بعد،مردم کوفه تحت تاثیر تبلیغات و تهدید و تطمیع ابن زیاد، حاکم جدیدِ کوفه، بیعت خود را با امام حسین (علیه السلام) نادیده گرفتند و حضرت مسلم علیه السلام را تنها گذاشتند... کاش با خونم به روی نامه ها می‌نوشتم یا حسین، کوفه میا 📚الشهید مسلم بن عقیل علیه السلام، ص 151 •┈┈••✾•🌿✼🌺✼🌿•✾••┈┈• کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورود حضرت مسلم (ع)به کوفه •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاح‌الرجال‌اند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان‌نثار عترت خیرالانـامم صیدبـه‌خـون غلتیدۀ بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بی‌تاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را انگـار می‌بینم گُلان پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی هم سنگ‌باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره‌کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دستِ بریده انگار بينم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار می‌بینم که شمر ‌آید بـه گودال انگار می‌بینم زدی در خون پر و بال انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب‌تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ايـن نامردمردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
🏴زبانحال مادر حضرت علی اکبر(ع) ✍بقلم مرحوم استاد یحیوی اردبیلی خیمه ‌نی سیلمیشم، زینتین وئرمیشم،  فرشیدیر معجریم گل اکبریم اکبریم گل سن گلن یوللارا، ایلرم من فدا،  آغلایان گوزلریم گل اکبریم اکبریم گل شیشیه بنزه‌ییر، باخماسان تئز سینار،  بیر نیگاهیله قلبیم امن ده ساخلا اوغلوم ای صنوبر قدیم، سایه سال باشیمه،  مادر بی‌پناهون لوطفیله یوخلا اوغلوم گل وئریم زینه‌تین، یوللاییم عرصییه، تیر موژگانین ایله دوشمه‌نی اوخلا اوغلوم زولفووه دوشسه کج، شانه بخش ائت منی،  تیتره‌ییر اللریم گل اکبریم اکبریم گل وصل معبوده سن، باغلاییبسان کمه‌ر،  من نئجه مانیع اوللام عئشق سوداسی دیر بو عامل حکم سن، امره مأمورسن،  روز قالو بلاده عهدین امضاسی دیر بو حقّ ریضادیر اونا من ریضایه‌م بالا جانی وئرمه‌ک گره‌کدیر دین دعواسی دیر بو حضرت فاطیمه محضه‌رینه آپار،  توحفه نیسگیلله‌ریم گل اکبریم اکبریم گل آسلانیبدیر اوره‌ک قاشلارون طاقینه  من غریبی سالیبدیر قاره زولفون کمه‌نده ایندی صیّادلر، گوزله‌ییرلر سنی،  دام ظولمه دوشه‌رسن زرمگاهه گله‌نده روزگاریم دونه‌ر، اوندا برپا اولور،  خیمه ده محشه‌ریم گل اکبریم اکبریم گل ای شکوفته گولوم، کاکول سونبولوم،  توش اولور بو طراوه‌ت حیف باد خزانه غمزه بولبولوم، چوخ پریشان دیلیم،  وئر تسلّای هئجران مادر مئهریبانه گورموسه‌ن متّصل، بیزده‌ن اوترو بو گون،  آیریلیق تیری قویموش دست دووران کمانه جاری ائتسین سنین، قانین ایله منیم،  گوزده‌ن اشگ تریم گل اکبریم اکبریم گل منزیلیم مسکه‌نیم، بیر همین خیمه دیر، تیره ائتمیش گوزومده چکدیگیم دود آهیم فورصه‌تین وار اگه‌ر، گلگینه موختصه‌ر  تاکی اولسون چیراغان صفحه‌ی خیمه‌گاهیم سن بیلیرسن اوغول، غرق بحر غمه‌م،  ایله‌ییب روزیگاریم قاره بخت سییاهیم بُرج اقبالیمی نوره باران ائله،  ای مه انوه‌ریم گل اکبریم اکبریم گل
🏴 یاحسین حسین یاره لی جسمون چیخان جانووه آغلار همان جان یارالاردان آخان قانووه آغلار مَلکلَر هامی صف صف سَماواتیده یکسر بوتون طارُم خَضرا ، بوشمس و مَه انور عَوالیمده کی ذیروح ، نَباتات مُصوَّر سنون اَللرون اوسته لب عطشانووه آغلار او بیتُ اله اَعظم همان قبلهء طاعت او مَرویله صفاسی همان رُکن عبادت مِنا و عَرفات و حَرا کوی نبوّت عَبانون آراسیندا او قربانووه آغلار نَبیّان مُعظَّم هم اول جَدّ مُکرَّم ابوطالب و جعفر عَمون حمزهء ضیغم باجون زینب کبری ، علی فاطمه باهم فرات اوسته او حال پریشانووه آغلار اگر کوفه نون اهلی سو وئرموبدی قوناقه بو سوز درد اولی حَشره کیمی اهل عراقه فراتون سویی تشنه قالوب تشنه دوداقه او نَهر ایچره بالیقلار نگهبانووه آغلار او شَبنم یاراداندا طراوت سنه آغلار گونون ایستی زمانی حَرارت سنه آغلار شَفق رنگه گَلنده او ساعت سنه آغلار اَسَر قاره عَلملَر عَزاخانووه آغلار اوجا سَرو صنوبر او سرلشگره آغلار شقایق ئورَگینده داغی اکبره آغلار جوان قاسیمه گُللر آچار منظره آغلار قیزیل گُل چمن اوسته گلستانووه آغلار بو دَرگهده قویوبسان اگر عمرووی (نادر) حسینون قاپوسیندا دیوللَر سنه شاعر اگر دوز قاتا زهرا بو اشعارووه آخر یقین اوندا باخانلار بو دیوانووه آغلار
زبانحال امام مظلوم در مصیبت جناب علی اصغرعلیه السلام منیم یاوریم الله منیم داوریم الله قالوب اللریم اوسته علی اصغریم الله آخان قان سنه قربان. چیخان جان سنه قربان هزاران بئله طفلِ لب عطشان سنه قربان علی اکبر سرو خرامان سنه قربان فرات اوسته که قولسوز نگهبان سنه قربان اسیران سنه قربان یتیمان سنه قربان عزیزان سنه قربان. کنیزان سنه قربان قتیلان سنه قربان شهیدان سنه قربان حسینون نیی واردی کماکان سنه قربان حسینه کرم ایله. اوزون سن کریم الله منیم جدیمه بنذر جوانیم سنه قربان بوچولده کیمه گلسه. گمانیم سنه قربان امیدیم سنه قربان امانیم سنه قربان اواکبرکیمی روح وروانیم سنه قربان رقیم کیمی شیرین زبانیم سنه قربان زبانیم سنه قربان. بیانیم سنه قربان علی اصغرخونین دهانیم سنه قربان یاپیشمیش سینم اوسته. نشانیم سنه قربان بودور مده کی پیرو. جوانیم سنه قربان قبول ایله سینیقدور اگرگوهریم الله منیم زینب عصمت معابیم سنه قربان منیم لیلی گیسو نقابیم سنه قربان عروس کف خونین خضابیم سنه قربان گلیم غنچه ی نازیم گلابیم سنه قربان حسابیم سنه قربان. کتابی سنه قربان خطیبیم سنه قربان. خطابیم سنه قربان شبیهیم سنه قربان شبابیم سنه قربان جهاندا اوزی گولمز. ربابیم سنه قربان اود اوستونده بوقلب کبابیم سنه قربان الیمدن دوتانیم یوخ. سنوب شهپریم الله گوروب حرمله یارب. بو قربانی الیمده دئديم و ما بوطفل لب عطشانی الیمده اوخون سن هدرایتمه. چیخور جانی الیمده ولی اوخلادی آخر بو نالانی الیمده من ایندی اوخی چکسم. آخار قانی الیمده نه وارمر همی یارب نه درمانی الیمده اگر قبره قویوم بو پریشانی الیمده خیامه اپاریم بس نه عنوانی الیمده ندور چاره قباقه چیخاهمسریم الله اوزون شاهداول الله الون حقه واراولسون تلاش ایلدیم اول. نه جنگ وجدل اولسون یزید ایتسون اطاعت کتابه عمل اولسون نه احکام مبدل. نه قرآن بدل اولسون نه زهرون آدی حلوا. نه مسموم عسل اولسون دیدی طالمه بیعت. گرک ماحصل اولسون صلاح اولدی قسمت. بوطفله اجل اولسون دئديم قانین عذاره. یاخوم قوی گوزل اولسون بویاندی گوزل اولدی گول احمریم الله اوگون که آناسیندان. بومهپاره دوغولدی هامی سویله دی به به رباب ایلکون اوغولدی بوقدری که شیریندی نباتیله نوغولدی ولی گوز دگوب اخرگوزل رنگی بوغولدی ایون عارضی قانلی. محاق ایچره دوتولدی ربابون بیراوخیلا هامی نقشی پوزولدی او دیوار امیدی که چکمیشدی پوزولدی قیزیل قوش الیم اوسته. قناد چالدی یورولدی او جان ویردی منیمده باخوب گوزلریم الله شهادت منیم اولسون. عنایت سنون اولسون عبادت منیم اولسون. اجابت سنون اولسون جراحت منیم اولسون. طبابت سنون اولسون تلاوت منیم اولسون. حفاظت سنون اولسون شفاعت منیم اولسون کرامت سنون اولسون قناعت منیم اولسون سخاوت سنون اولسون سعادت منیم اولسون. سیادت سنون اولسون زیارت منیم اولسون. حراست سنون اولسون چخوبدور اوزالوندن منیم جوهریم الله ✍ بقلم مرحوم استادمنزوی