eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
ذرّ عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون . مرحوم یحیوی اردبیلی . ذرّ عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون یتمیش ایکی دوغرانمیش قربانه سلام اولسون . . موسایه خطاب اولدی گور نوریمی یا موسا بیر نور طلوع ائتدی گیزلندی ید بیضا پخش اولدی حسین نوری نوره بوکولوب سینا اللهَه حسین نائب ثارالله اونا معنا اللهَه اولان مخصوص آلقانه سلام اولسون . . بیر نفس مقدّس که احیای صلات ائتدی بیر دست توانا که اجرای زکات ائتدی بیر قان که عزاداره اهدای نجات ائتدی بیر روح که اسلامه تجدید حیات ائتدی سرتاسر أُو اعضایه اُول جانه سلام اولسون . . بیر ذبح عظیمی که جانانینه جان وئردی اسماعیله میناده ئولمکدن امان وئردی بؤلدى داشی ابراهیم چاقویه مکان وئردی آچدی بوغازین اکبر شمشیره نشان وئردی اول فدیۀ کبرایِ جانانه سلام اولسون . . قلب حسنه یتدی زهرابه نون آثاری تودیع ائدوب اول حضرت مجلسده کی حضّاری هم قاسمه تاپشوردی سربسته بو اسراری هر یئرده حسینیمون اُول یار و مددکاری بازوسینه باغلانمیش فرمانه سلام اولسون . . دورت مین گل آچوب گوردی بیر بلبل بی منقار اندی او گلون اوسته فوراً دوتوب استقرار اول بلبلی گلشنده پنهان ائلدى اوخلار بیر سینه دی بیر اصغر نه بلبل و نه گلزار اُول سینه و اُول طفلِ عطشانه سلام اولسون . . عبّاس که اون یئدّی منصب اونا عنواندور بیر منصبی سقادور سو مشگی دولى قاندور یاتمیش سو کنارینده میراب لب عطشاندور سردار شهیداندور سر دفتر سلطاندور مستوفیِ دربار سلطانه سلام اولسون . . الده قلمیم ناگه بی پرده قیلوب تحریر بند دل طاهانی شام اهلی ائدوب تحقیر عریان دوه اوستونده بوینوندا آغیر زنجیر دل یاره سی استهزا ایلر اونا چوخ تأثیر اول سیّد بیمار و نالانه سلام اولسون . . ویرانه ی شام ایچره یاتمیشدی خانم قزلار زینب ائشیدوب بیر قز بیر سود امرى اوخشار لایلای علی اصغر یات سؤیلر یوخودا آغلار پیکان یاراسین قارداش آیا کیم آچار باغلار یانونده کی گهواره جنبانه سلام اولسون . . یاندی او دوداقلار که صحرای غم افزاده نحر اولدی او حلقی که عطشان لبِ دریاده گوردی او بیلکلر که صدمه یدِ أعداده یای فصلی عربستان اوچ گون دم گرماده چوللرده قالان نعشِ عریانه سلام اولسون . . حقّه او جوانلار که جان وئردی صمیمانه اطرافِ امامتده صف چکدیله مردانه وئردیلر اورک باشین قلخان دم پیکانه سرچشمه ی کوثردن نوش ائتدیله پیمانه اول انجم أنوارِ ایمانه سلام اولسون . . یاز «یحیوی» فرصتدور نوحه شه ابراره آثار قریحوندن پخش ایله عزاداره ذکر ایله مصیباتین توک اشگیوی رخساره محشر گونی بو سلطان شافعدی گنه کاره اول مُشفىِ امراضِ عصیانه سلام اولسون . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ذکر مصیبت حضرت مسلم 1 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 در مقام و ذکر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع) . از مصائب بسیار سنگینی که در ابتدای حادثۀ کربلا، یعنی بعد از سفر حضرت سیدالشهداء از مدینه به مکه و از مکه به سوی کوفه که منتهی به پیاده شدن آن ها در کربلا شد، اتفاق افتاده، مصیبت وجود مبارک حضرت مسلم ابن عقیل(ع) است. مسلم شخصیت با عظمتی است و چهره ی بسیار معتبری است تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی حاج  در کتاب با عظمتی که در رابطه ی با رجال شیعه نوشته، می فرماید: . (مسلمُ ابنُ عَقیل هو سَیِّدُ السُّعَدا وَ أوَّلُ الشُّهَدا وَ سَفیرُ سَیِّدِالشُّهدا إلی أهلِ الکوفَه) . مسلم ابن عقیل انسانی است که سرور و آقای سعادتمندان است و اول شهید حادثه ی کربلاست و سفیر و نماینده ی سیدالشهدا به سوی اهل کوفه است. . و بعد مرحوم می نویسند: (جَلالَتُهُ مِن ما لا فی قَلَم) قلم هیچ نویسنده ای قدرت ندارد جلالت مسلم ابن عقیل را بنویسد، . (وَ لایُحیطُ بِها رَقَم) و هیچ نوشته ای به شخصیت او امکان ندارد احاطه پیدا کند. . این نظر یک عالم بزرگ شیعه است که با تحقیق در حیات مسلم ابن عقیل بیان شده. . . که از مهم ترین و معتبرترین عالمان شیعی است، در کتاب  در مجلس بیست و هفتم با سلسله سند روایتی خودش، نقل می کند که امیرالمؤمنین(ع) به پیامبر اسلام عرضه داشت: (یا رَسولَ الله إنَّکَ لَتُحِبُ عَقیلً) شما به عقیل علاقه مند هستید؟ پیغمبر فرمود: (ای وَالله) به خدا قسم به عقیل علاقه مندم. (إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّین) من دو محبت به عقیل دارم. (حُبَّ لَه و حُبَّ لِحُبّ لِِأبی طالِبٍ لَه) یکی این که خود عقیل را دوست دارم و یکی این که عقیل محبوب پدرش حضرت ابوطالب بود، (وَ إنَّ وَلَدَهُ لَمقتولٌ فی مَحَبَّةِ وَلَدِک) علی جان، فرزند عقیل در راه عشق و محبت فرزند تو حسین، شهید می شود. (فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین) خیلی عجیب است که پیغمبر از نشانه های مؤمن را گریه ی بر مسلم ابن عقیل بیان می کنند. بر او چشم همه ی اهل ایمان اشک می ریزد. (وَ تُصَلی عَلَیهِم مَلائِکةُ المُقَرَّبون) و فرشتگان مقرب پروردگار بر فرزند عقیل، مسلم، صلوات و درود می فرستند. (ثُمُّ بَکاء رَسولُ الله حَتّی جَرَت دُموعُهُ عَلی خَدِّه) با نام بردن از حضرت مسلم، پیغمبر اکرم گریه کردند تا جایی که اشک های مبارک پیغمبر برای مصیبت مسلم بر صورتشان جاری شد. . . در کتاب های معتبرمان دارد در  مسلم همراه با حضرت مجتبی و کنار حضرت امام حسین و با عبدالله ابن جعفر، به دستور امیرالمؤمنین میمنه دار ارتش اسلام بود. یعنی قسمت راست لشکر در اختیار این بزرگوار بود. باز در کتاب های ما دارد که مادر بزرگوار مسلم، خانمی بود ایرانی و از عشیره ی محترمی بود که بین کوفه و بصره و خیلج فارس زندگی می کردند. . . همسر حضرت مسلم، رقیه دختر امیرالمؤمنین(ع) بود که از این همسر با کرامتشان دو فرزند داشتند به نام علی و عبدالله که هر دو در روز عاشورا در محضر دایی بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا، شهید شدند. . در عظمت مسلم همین بس که بزرگترین عالم شیعی ، در کتاب  صفحه ی سی و نه، نقل می کند که امام حسین در نامه ای که به اهل کوفه نوشتند و به دست مسلم دادند و او را به عنوان سفیر فرستاد، این جمله را ذکر کردند: (إنّی باعِثُ إلیکُم أخی وَ ابنَ عَمّی وَ ثِقَتی مِن أهلِ بَیتی) حضرت نوشتند من به سوی شما فرستادم برادرم را، پسر عمویم را، و مورد اطمینانم را از اهل بیتم مسلم ابن عقیل را. . . ولی   می گوید وجود مقدس مسلم ابن عقیل وقتی در معرض حادثه ی ورود ابن زیاد به کوفه قرار گرفتند، عهدشکنان دنیاپرست و بندگان شکم و شهوت، شب هشتم ذوالحجة در مسجد کوفه او را رها کردند و بیعت شکستند و او را دچار تنهایی و غربت کردند و آن انسان الهی حیران وسرگردان به هر کوی و برزن رفت، آشنایی دیگر نبود که همراه او شود، تا به کوچه ای به در خانه ی زنی که از شیعیان اهل بیت بود، به نام طوعه رسید که پیوسته از خانه به کوچه سر می کشید، برای این که در آن حادثه ی سنگین کوفه از فرزندش خبری بگیرد. مسلم وقتی که آن زن را دید، فرمود (أمَةَ الله) مرا به شربت و آبی مهمان کن. . این خانم بزرگوار برای مسلم ابن عقیل ظرف آبی آورد و آب را به مسلم داد و به خانه برگشت. پس از اندکی بیرون آمد، به مسلم گفت ای بنده ی خدا، آب خوردی؟ فرمود: بله، خوردم سیراب شدم. . این زن بزرگوار گفت: پس اکنون به سوی خانواده ی خود برو، وضع شهر وضع خوبی نیست. مسلم جواب نداد. طوعه باز گفت: برو. حضرت جواب نداد. بار سوم گفت: (سُبحانَ الله یا عَبدَالله قُم آفاکَ الله إلی أهلِک فَإنَّهُ لایَصلِحُ لَکَ الجُلُس عَلی بابی وَ لا اُحِلُّهُ لَک) شگفتا ای بنده ی خدا، این همه من دارم به تو می گویم
برو، خب برخیز و به سوی خانوده ات برو، مصلحت نیست کنار خانه ی من بنشینی و من هم حلال نمی دانم به دیوار خانه ی من تکیه دهی. پاسخ داد: (یا أمَةَ الله، مالی فی هذا أهلٌ وَ لا عَشیرَةُ) ای کنیز خدا، من در این شهر خانواده و قوم و قبیله ندارم. (فَهَلَکِ فی أجرٍ وَ مَعروفٍ وَ لَعَلی _ بَعدَ هذا الیوم) . می توانی ثوابی به دست بیاوری و کار خیری بکنی؟ من در عوض آن در آینده تلافی خواهم کرد. طوعه گفت: کیستی؟ از کجایی؟ این جا چه می کنی؟ و چرا این جایی؟ فرمود: من مسلم ابن عقیل هستم، کوفیان مرا فریب دادند و دروغ گفتند.، مرا به این شهر درآوردند و تنهایم گذاشتند. طوعه گفت: به راستی تو مسلمی؟ حضرت فرمود: من جز مسلم نیستم. . این زن شجاع، این زن با کرامت، گفت: به خانه ی من بیا. سپس یک اتاق مخصوصی را برای او قرار داد و آشامیدنی و غذای قابل توجهی برای حضرت آورد. . . ولی حضرت نخوردند. مشغول ذکر بودند، مشغول عبادت بودند، بعد یک مقداری خوابیدند، وقتی بیدار شدند سخت شروع کردند گریه کردن. طوعه ظرف آبی را آورد و سبب گریه ی حضرت را پرسید. حضرت فرمودند: (رَأیتُ عَمِّ عَلیٍّ امیرالمؤمنین فَهُوَ یَقول العَجَل العَجَل) من عمویم امیرالمؤمنین را در خواب دیدم که به من فرمودند بشتاب، بشتاب، عجله کن، عجله کن. من از این خوابم این طور می فهمم، (وَ ما أظِنُّ إلّا آخِرَةِ حَیاتی مِنَ الدّنیا وَ أوَّلُها مِنَ الآخِرَة) . فکر می کنم آخرین لحظات زندگی دنیا و اول آخرتم باشد. سپس به گفته ، روز آن شب با خبری که به ابن زیاد رسید، به دستور ابن زیاد به آن خانه حمله شد. ولی مسلم بعد از شنیدن سر و صدای دشمن به سرعت از خانه بیرون آمد. جنگ سختی بین او که تنها بود و یک نفر بود و لشکر ابن زیاد، درگرفت. . این عالم بزرگ شیعی در کتاب  می فرماید: با شمشیر لب بالای او را پاره کردند و با زدن شمشیر دیگر فک و دندان او را شکستند و از بالای بام ها به او سنگ پرتاب کردند و نی آتش زده به سوی او انداختند، تا به ناچار به وسیله ی محمد ابن عشعس دستگیر شد. شدیداً تشنه بود، از شدت تشنگی از مردم آب طلبید. ظرف آبی به او دادند، مسلم خواست آب بخورد، از دهان و فک و لب پاره ی او خون در آب ریخت. آب را عوض کردند تا سه بار، ولی چون خون آلود شد و آب خون آلود خوردنش حرام است، در آن گیر و دار سخت، به خاطر رعایت احکام الهی آب نخورد و گفت (الحَمدُ لِله) من خدا را سپاس می گذارم، اگر روزی من بود آب می خوردم، معلوم می شود سهم من از دنیا تمام شده است. سپس به محمد ابن عشعس گفت: می توانی کار خیری را انجام دهی و آن این است که کسی را نزد حضرت حسین بفرست، فکر می کنم او با اهل بیت گرامیش در حال آمدن به سوی شماست، به امام حسین بگوید این مردم با من عهد شکنی کردند، من اسیر این مردم شدم، پدر و مادرم فدای اهل بیتت، برگرد، اینان مردمی هستند که پدرت امیرالمؤمنین از دست آنان آرزوی مرگ یا شهید شدن کرد، کوفیان به تو دورغ گفتند. سپس او را نزد ابن زیاد بردند. ابن زیاد در کمال بی حیایی به او وحضرت سیدالشهدا و امیرالمؤمنین و عقیل ناسزا گفت. مسلم ابن عقیل همان وصیت و سفارشی که به محمد ابن عشعس کرد، رو کرد در بارگاه و به عمر سعد گفت. البته با اضافه کردن دو مطلب، که زره مرا بعد از کشته شدنم بفروش، من در این شهر دِینی دارم و قرضی دارم، با پول زرهم دِینم را ادا کن و بدن من را از ابن زیاد بگیر و جای مناسبی دفن کن و به حضرت حسین پیغام بده اگر قصد آمدن به کوفه دارد نیاید و برگردد. و بعد از زمان کمی ابن زیاد دستور داد او را بالای دارالإماره ببرند و سر از بدنش جدا کنند. باز شیخ مفید در کتاب شریف ارشاد می گوید: وقتی او را بالای دارالإماره بردند، سه کار کرد. اول تکبیر گفت (الله أکبر) یعنی خدا فقط پیش من بزرگ است. این حکومت های شیطانی و این مردم گرفتار فرهنگ ابلیس پیش من بسیار کوچکند و سپس استغفار کرد و سپس به وجود مبارک رسول خدا سلام داد و درود فرستاد و گفت: (اللهُمَّ احکُم بَینَنا وَ بَینَ __ وَ کَذَبونا وَ خَذَلونا) خدایا بین ما و بین این مردم داوری کن، اینان با ما خدعه کردند، به ما دروغ گفتند، ما را رها کردند. سپس در حالی که ذکر خدا را به زبان داشت، سر مبارکش را از بدن جدا کردند و بدن مطهر او را از بالای دارالإماره به زیر انداختند. . منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ایتموسن عزم ایندی که میدانه بسم الله اوغول وداع حضرت علی اکبر (ع) سوره حمد و سوره توحید . مرحوم بیضا اردبیلی . ایتموسن عزم ایندی که میدانه بسم الله اوغول لطفِ رحمنِ الرّحیم اولسون سنه همراه اوغول . . گیت اوغول بو گئتمگه الحمد لِلّه ایلرم ذکرِ الرّحمن ایدوب ، بو هجری دلخواه ایلرم شُکرِ ربّ العالمین و حمد للّه ایلرم یا رحیم عرض ایلرم ، یارون اولا الله اوغول . . ال چکوب سندن بو گون سالدوم یولا ای مه جبین حافظ اولسون مالک و مملوک ، شاهِ یومِ دین بو عبادتدور ، قبول ایتسه اگر جان آفرین سویلرم ایّاک نعبد ، روز و سال و ماه اوغول . . هم و ایّاک دیوب ، ذکریم اولور هم نَستعین اِهدناً تا هم صراط المستقیمَ وار یقین آتشِ هجرون اولاندا شعله ور اولسون معین بیر بیله گفتاریمه آگاهیدور والله اوغول . . گه صراطَ الّذینی ایلرم وِردِ زبان گه انعمتَ علیهم کلمه سین قیلّام بیان غیرِ مغضوبِ علیهم دور مقالاته لسان حاش للّه بو ولا الضّالّین اولا دلخواه اوغول . . ایسته بسم الله رحمن الرحیم اولسون مدد قوی قدم بو کارزاره قل هو الله احد اول مقابل اشقیایه سویله الله الصّمد لم یلد ورد ائت ، و لم یولدده چکمه آه اوغول . . ائت و لم یکن لهُ کفواً احد وِردین بیان شمر الینده خنجرِ کینه ، سَنان الده سِنان دانماسون حقّون علی ، محشرده قومِ کوفیان قتلوه آماده دور بو لشگرِ گمراه اوغول . . سن ذبیحِ حقّ سن ، من هاجرِ دوران علی شاهِ لب تشنه خلیل اللّهیدور الآن علی گیت بو کوی عشقده ویرّم سنی قربان علی کربلادور حضرتِ معبوده قربانگاه اوغول . . توکمگه قانون مُصمّم دور بو گون بو سلسله راضیم منده بو امره ، ایتمرم اصلاً گِله تاب ایدر هانسی آنا ، آیا اوغول بو مشگله؟ تشنه لب قربان اولا سن تک ذبیح الله اوغول . . فاخرانه باتماقون قانه اوجالدار باشیمی باشوه بو آغ هوروکدن یولّارام شاباشیمی قویمارام عمّون گوره بو دیدهء خونپاشیمی اولمارام شرمنده سن اولسان فنا فی الله اوغول . . رسمدور تئز ئولدورللّر گر گوزل اولسا شکار دلخوشام بو خیمه لرده چکمرم چوخ انتطار بیر زمان بیلّم گتوردی خیمه گاهه یاری یار سن بولورسن که آنوندا وار دلِ آگاه اوغول . . هر غم و هر درده کلّ من علیها فان اولور شبهِ احمد باش ویرنده گُل کیمین خندان اولور سن کیمی شایسته قربان ، لایقِ جانان اولور سوز و سازِ عشقدن ، اخذ ایلر عزّ و جاه اوغول . . پاکباز اولسا اگر (بیضا) ، تاپار قلبِ سلیم تک حسین شأنینده نازلدور عَن النّباء العَظیم غبطه ایلر بو بئله شخصه مسیحلن کلیم مرحبا اولدون حسینیلن بو گون همراه اوغول ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه خانگی - حضرت رقیه(س) - 138.mp3
8.21M
🎙السلام علیکِ یا بنت الحسین(ع) 🔻روضه (س) 👤حجت الاسلام محمد هادی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
Moghadam-13951008[03].mp3
11.34M
▪️ای مهربون ، آروم جون ، دل بیقرارم من▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
272.5K
😭دلم گرفته ،دوباره این شبابراحرم گرفته😭 کربلایی صفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا خوش حالیوه بیر ناطق قرآن گلور ورود به کربلا خطاب به ارض کربلا قبل از ورود قافله حسینی . مرحوم قائل . کربلا خوش حالیوه بیر ناطق قرآن گلور ایتماقا صحرالرون چون روضۀ رضوان گلور . پادشه لر پادشاهی شاه مظلومان حسین سنده مسکن قیلماقا آلمیش اله فرمان گلور . قدرینی بول پیشواز ائت چوخدی شأن و شوکتی كل عالملر اولوب اول شوكته حیران گلور . آرزو ایلر پیمبرلر اونا چاکر اولا محضروندن فیض آلا هر قدر وار امکان گلور . هیچ بیرین ایتمز قبول چون اونلارا یوخ احتیاج خدمتینده شوقیله یتمیش ایکی قربان گلور . نچه قربانلاردیلا باشدان گئچن جاندان گئچن بیر نفر وار قول او شاهه ایلیوب احسان گلور . قول ویروب حقّه علمدار اولدی هم سردار اولوب لشگره سقّا اولوب اما اوزی عطشان گلور . بیر جوان هاشمی واردور على اکبر آدی اوخشوری پیغمبره هر دم اوخور قرآن گلور . بسلیوب اون سگّیز ایل زحمت چکوب ای کربلا وئرماقا قربان اونی اؤز قاننه غلطان گلور . یاخشی ساخلا نسگلی آرتوقدی كامه یتمیوب طوی اوطاقی گورمه مش جسمی اولا شان شان گلور . مجتبانون روحی وار بو کارواندا کربلا سرور عالم حسینه اولماقا قربان گلور . طوی اساسی حاضر ایله بو جوانه طوی ایدر یاسیلن طوی بیرجه ساعتده اولور یکسان گلور . بو جوان ائتمز خضاب گیمز لباس رنگ رنگ قانیله رختی بو طویدا اولماقا الوان گلور . بیر قوزی قربانی وار ای کربلا چوخ تشنه دور ایله حاضر سو اونا چون آختارور پیکان گلور . سو ویروب سیراب ایله آخر اونی پیکان تاپار تشنه لب ئولسه پیمبر نالیه هر آن گلور . بیر رقیّه آدلی قیز وار شاه دینه سویگولی سسلین وقته عمو بیر نچه یردن جان گلور . کربلا صحرالرون توپراقنی چوخ نرم ایله اینجیوب بو قافله بسکه اوزاق یولدان گلور . یادیمه دوشدی بو شاهون قوملار اوسته یاتماقی اوچ گیجه گوندوز او چولده اولماقا بریان گلور . آه و فریاد و فغان اول وقتیدن که شمردون الده خنجر چکمه لی پا گوزلریندن قان گلور . الأمان آه الأمان که خولی و سعد و سنان آتلارا تازه ویروب نعل ایتماقا جولان گلور . آتلارین دیرناقلاریندا ایتماقا پامال اونون نعش پاكین های و هوئیله چکوب افغان گلور . چون بو شاهین نعشی دفن اولماز قالار اول عرصه ده ازدحامیله اوشاقلار دورت آقاج یولدان گلور . واحسینا واغریبا سسلیوب سینه زنان باشلارا توپراق سپلّه جمله سی نالان گلور . ( قائلا) آز یاز بو شاهین محنت و درد و غمین دفتر الده آغلوری اما قلمدن قان گلور . ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گل شتاب ائت ای عقاب ال تاپماسون اعدا منه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زبانحال حضرت علی اکبر (ع) خطاب به عقاب . . مرحوم رجائی تبریزی . … 4 سبک مشابه  . گل شتاب ائت ای عقاب ال تاپماسون اعدا منه ایندی یول گوزلور باجیم آغلور آنام لیلا منه . . اختیاریم قالميوب دلدن سالوب یاره منی جهد ایله میداندا سالما ويرمه اغیاره منی آخر عمرومده يتور حسرت چکن یاره منی تا سبیل اشک ائده اول عاشق شیدا منه . . ایستورم جان تاپشوران ساعت آنام حاضر اولا باجیلار باشین آچا اشکین توکه زلفين يولا حالیمه باخدوقجا عمّه م ابر نیسان تک دولا سو ويره گوز کاسه سینده زینب کبری منه . . هر گلن یاره ويروبدور گلشن جسمیم سولوب پیکریم اوخ نیزه و خنجر یاراسیله دولوب باش آچوب ایمدی حرملر خیمه ده زلفون یولوب ایلیوب آلِ عبا بزم عزا بر پا منه . . سن بلورسن نوجوانم دويميوب مندن آنام من آنامون فرقتون ممکن دگل آسان سانام قويما بو آخر نفسده نار هجرانه یانام یاره دن چوخ آیرولوخ دردی ایدر ایذا منه . . من آنامدان آیرلاندا محشر اولدی بر ملا آز قالوردی خیمه ده روحی بدندن آیریلا تسلیت ویردیم دئدیم جانیم سنه قربان اولا آغلاما رخصت ویروبدور خسرو بطحا منه . . وئرمشم وعده آنامدان اذن میدان آلمشام منتظردور خیمه ده بلمور بو حاله قالمشام بیرده گورسیدیم اله لیلا وصالین سالمشام روضۀ رضوان اولاردی عرصۀ دنيا منه . . درد و محنتدن آنام تا عمری وار دینجلمدی صرف ائدوب عمرين منه بیر استراحت بیلمدی ایمدی آغلور عرض ایدور یارب جوانیم گلمدی منتظر دور خیمه لرده اول ملک سيما منه . . نیزه و خنجر یاراسی قویمیوب دور منده تاب بیر طرفدن آیریلوق دردی ویرور رنج و عذاب بو على وای سسلین خوردا باجیم دور ای عقاب آغلاشور باهم اونيله عترت طاها منه . . قان آخوب زخم سریمدن پوزدی رنگ آلیمی ایستورم جان وئرمه میش گورسون سکینه حالیمی نامه ده یازسون باجیم صغرایه بو احوالیمی بیر مؤثّر نامه يازمیشدی باجیم صغرا منه . . نامه ده یازموشدی فکر وصلويله دلخوشام گوزلریم یولدا قالوب گوزلور سنی هر صبح و شام چوخ يوبانما تیز قئییت قارداش بُلورسن ناخوشام خوش دگل سن سیز على دنیا و مافيها منه . . ایندی ناخوشدور باجیم آغلور منه شام و سحر حیف اولا قالدی اوزاقدا اولدی مندن بی خبر بستر غمده یاتوب گوزلور علی اکبر گلر بلموری نه ظلم ایدوب بو فرقۀ ادنا منه . . سر بلندم آل هاشمدن قیتل اوّلم دین اسلامون يولوندا افتخاریمدور ئولم شایقم اما گئدم بیر لیلینون حالين بُلم گر نصیب ائتسه بو امری خالق یکتا منه . . شكر لِلَّه من شهادت فیضینی سالدیم اله آرزومه نایل اولدوم گلدی مقصد حاصله حسرتیم واردور اورکده حالیمی لیلا بوله محضرینده جان وئرم اولسون الوم اصلا منه . . بولدى مركب آل طاها گوزلری یول خیمده ایستدی اوز راكبين بلکه يتورسون مقصده باری جان ویرسون آناسی خدمتینده کولگده آنلادی راكب بو امره ایلوری ایما منه . . دوشدی بو فكره يتورسون راکبی بیر مأمنه واریری زهرا خانم گلسون بو غمده شیونه نه على مقصودینه یتدی نه ليلا وای منه بو مصیبتدن اولور هر لحضه عاشورا منه . . اود دوتا واردور یری بو مطلبه قلبون یانا بسکه قان آخدی یاراسندان ایدوب تاثیر اونا ضعف گلدی قوللارین سالدى عقابین بوینونا ایش هارا منجر اولوب دور آه و واویلا منه . . هر گورن بو محنتی فکر ایلمه آسان سانوب دوشدی یول صفلر آراسندان گورن دشمن یانوب بو عبارت وار خبرده قطعه قطعه دوغرانوب الده مدرک اِرباً اِربا بس دگل آیا منه . . قلبيمه دوشدی شرر بو یرده بو عنوانيدن ناگهان بیر سس اوجالدی عرصۀ میدانیدن نصرت ایستور گوردولر او حالیده سلطانیدن سسلنور گل تنگ اولوبدور عرصۀ هيجا منه . . گل بابا جسمیمده یاره چشمه چشمه قان ویرور اكبرون اوز دینینه صدقیله جان قربان ویرور چکمه غم اوغلوم على لب تشنه عطشان جان ویرور ایلوری جدّیم سو جامی الده سو اعطا منه . . هارداسان گل دادیمه ای خسرو عالی مقام گل اؤزون قويما منی دشمن ایچینده تک قالام اولمادی ممکن گلم ليلایه مندن ويرسلام بیر «رجائیله» اوز عمرین صرف ایدوب شاها منه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام محرم ، اربعین و شبِ جمعه به نفسِ سید رضا نریمانی و حاج امیر عباسی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ما که هم نوایِ خواهرِ حسینیم قصه دارِ جسمِ بی سرِ حسینیم از دعایِ زهرا نوکرِ حسینیم .. چشمِ دل حسینیا غیر حرم نمی بینه روسیاه و بدم ولی ، تموم دلخوشیم اینه: اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین ... در رهِ شهیدان ، اهلِ کربلاییم خون جگر زداغِ شاهِ سر جداییم روضا خوانِ راسِ رویِ نیزه هاییم اونی که بود تو قتلگاه ذکرِ خدا رویِ لباش همیشه هر کجا داره عنایتی به زائراش اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین ... حسین آقام ‌.. همه میرن تو میمونی برام ... با مادرم ان شالله اربعین میام حرم .. سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم حسین آقام ‌.. همه میرن تو میمونی برام ... یه عمریه شده پناهِ من حسینیه ای آشنا منِ حقیر کجا شما کجا شه وفا گره به کارمِ ، گره گشا حسین آقام ‌.. همه میرن تو میمونی برام ... با مادرم ان شالله اربعین میام حرم .. سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم حسین آقام ‌.. همه میرن تو میمونی برام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️