eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂زبانحال حضرت لیلا (سلام الله)🍂 🎶سبک : یا فاطمه من عقده دل وانکردم گئتمه آماندی قورخولی میدانه اکبر ائتمه منی غم شمعینه پروانه اکبر رعنا جوانیم روح و روانیم عزم قتال ائتمه سن رعنا ای جوانیم گئتسون اورکدن سلب اولار تاب و توانیم ایندی دوزلمور غصه دن قد کمانیم تاکه ویرام بوسه رخ تابانه اکبر صبر ایله بیر بوسه ویریم زیبا جماله یابیر دویونجا قوی باخیم خوش خط و خاله ممکن دگول نایل اولام بیرده وصاله دیداریمیز قالدی داخی رضوانه زینب دوتقون بولوطلار تک اوغول دولام غمونده لاله کیمی پرپر اولوب سولام غمونده باشه ویریب ساچلاریمی یولام غمونده سالام نوا بو عالم امکانه اکبر بو قامت شمشادوه حیف اولسون اوغلوم گلزار عمرون عیبی یوخ قوی سولسون اوغلوم گئت قوی بو شهلا گوزلره قان دولسون اوغلوم ال تاپماسین اهل جفا قرآنه اوغلوم 📝ادامه افلاکیان خاکی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
‍ 🍃صلوات_اول_مجلس 🏴شب_هشتم_محرم شب هشتم ماه محرم الحرام است اگر این آرزو رو به دل دارید که ان شاءالله لحظه مرگ و لحظه جان دادن ما، امیرالمومنین و اولاد معصومینش علیهم السلام به فریادمون برسد در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اون حضرات روشن بشه هر کس این آرزو رو به دل داره یک صلوات بلند ختم کنه. ✔️ یا اینکه میتواند ذکر صلواتها، بیان فضایل حضرت علی اکبر علیه السلام، باشد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁
🍁بسم الله الرحمن الرحيم (نمونه_شروع: شب جمعه) يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ. (ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی) 🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🔸از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا... این روزها دل امام زمان خونه... بیایید دست به دعا بلند کنیم... برا سلامتی آقا دعا کنیم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان... ◾️🍁◾️🍁◾️🍁◾️🍁◾️🍁◾️
🏴شب_هشتم_محرم مناجات_امام_زمان_علیه_السلام 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... ◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂
🏴شب_هشتم_محرم مناجات_امام_زمان_علیه_السلام 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... ◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂
🏴شب_هشتم_محرم 🍂روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره سحرم دست کشیدم زبان حال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سید رضا موید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم ◾️🥀🍁◾️🥀🍁◾️🥀🍁◾️🥀◾️
🍂صلوات_آخر_مجلس شب_هشتم_محرم خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -◾️🌿🥀◾️🌿🥀◾️🌿🥀◾️🌿
|⇦•نفحِه نابِ نو بهاری تو.. 🏴روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ خوش بحال اونایی که الان حرم امام رضا هستن .. امام رضا فرمودند *ويحك تعطَّرْ بالاستغفار..* حضرت فرمودند خودتون رو خوش بو کنید ، بویِ بد گناهان ملائکۀ مقرب را از شما دور میکنه لذا حضرت فرمودن خودتون رو با اسغفار خوش بو کنید .. هر شب یه جمله عرض کردم ؛ بگم یا امام رضا من برا اون لحظه ای بمیرم که مامون زهرُ به شما داد .. اباصلت هروی میگه من دل تو دلم نبود هی دست رو دست فشار میدادم .. آقا فرموده بود اگه دیدی من اومدم بیرون عبا رو سرم کشیدم دیگه باهام حرف نزن فقط زود برو درهای حجره رو باز کن ، فرشایِ حجره رو جمع کن اباصلت میگه یه مرتبه دیدم آقا اومد بیرون عبا روسرش کشیده .. میگه هی دیدم دست به پهلو میگیره میشینه .. میگه به هر زحمتی بود امام رضا خودشُ رسوند به حجره .. دیدم صورت رو خاک گذاشته مثه مار گزیده به خودش میپیچه .. پدر اینطوریه یه بابا هر جا باشه وقتی پسرش از در وارد میشه بابا خوش حال میشه ، توان میگیره .. بعضیا میگن امام رضا تا دید جونش وارد شد بلند شد بغلش کرد .. میخوام بگم هر بابایی نگاش به جونش بیوفته تازه زانوهاش رمق میگیره اما من برای اون بابایی بمیرم تا نگاهش به بدن ارباً اربایِ پسرش افتاد دیدن حسین با دو زانو خورد زمین .. خدابه لحظه ای که ابی عبدالله هرچی صداش زد دیگه کار از کار گذشته بود .. امشب جواب ناله مارو بده دستتُ بیار بالا ، الهی العفو .. نفحِه نابِ نو بهاری تو ما کویریم ، تا بِباری تو یک بنی هاشمند در طلبت کشته مُرده زیاد داری تو اسدالله زاده ای حتماً یکّه تازی و تک سواری تو ابرویت ، گیسویت ، لبت ، چشمت صاحب چند ذوالفقاری تو اَوَلسنا عَلی الحَقت میگفت صاحبِ منبر قصاری تو نوکریِ تو شد نشانی ما ای به قربانِ تو جوانیِ ما سلّم الله لطفِ دستانت کَثّر الله لقمۀ نانت منو غیر از شما مَعاذ الله قدَّسَ الله عشق سوزانت هرچه میخواستم دو چندان داد نَوَّر الله بِیت احسانت حضرت مرتبط بذاتُ الله اشهد انّک صِراطُ الله وَفَدَینا جُرعه نوشِ دَمت و اذا الشمس میدهد قسمت ما به اِنَّ اصطَفا گرفتاریم مصطفی هم به اَبروانِ خمت بی جهت نیست جلوۀ حَسنیت مجتباییست سفرۀ کرمت خوش اذان حسین ، واله شد ماذنه زیرِ سایۀ علمت ما عَرفناک حقَّ معرفتک هرچه گوییم باز هست کمت قربون تو آقازاده برم که هر موقعه حسین نگاه به قدو بالات میکرد یاد پیغمبر می افتاد .. أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسولك .. لحظۀ آخرم که گفت بابا میخوام برم گفت عیبی نداره عزیزم برو تو خیمه با خواهرا و محارم وداع کن .. من نمیدونم چه وداعی داشته علی اکبر .. میگه وقتی رفت تو خیمه ابی عبدالله میگه دیدم نمیاد بیرون .‌. میگه اومد پردۀ خیمه رو کنار زد دید این زن و بچه دورش حلقه زدن .. هی میگن *یاعلی ارحم بغربتنا ..* ابی عبدالله دید این طوری نمیزارن علی بره میدادن .. دستشو گرفت فرمود : *فإنه ممسوس في ذات الله* علی مُ رهاش کنید بزارید بره میدان .. لذا وقتی سوار اسب شد تا اومد بره گفت بابا صبر کنم .. علی جان پیاده شو بابا یه چند قدم دیگه جلوم راه برو .. میخوام قد و بالاتُ ببینم .. ای وای .. ای وای .. کربلا نام تو سرتاسر مست پایین پاست بالاسر امشب اگه حرمم بودیم باید میرفتیم پایین پا میشستیم .. آخه یه عاشقی میگفت هنوز اگه گوش دلتُ باز کنی ، صدا نالۀ حسین داره میاد .. هی میگه ولدی .. رفت میدان بعضیا میگن دو بار برگشتُ رفت .. همچین که رفت خانم حضرت سکینه (س) میگه من کنار بابام ایستاده بودم یه وقت نگام افتاد تو چشمایِ بابام .. دیدم حالت احتضار بهش دست داده میگه یهو دیدم صدایِ علی بلند شد .. بابا دیگه به فریادم برس .. 🥀🥀🍁🥀🥀🍁🥀🥀🍁🥀🥀🍁