eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید محمد جوادی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• بابا ، یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ امشب ، خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت بابایی حسین .. بابایی بابایی بابایی حسین .. _______________ اینجا ، همه شکستن و از غمِ هجرِ تو خسته ن رفتی ، اومدن و دو تا دستایِ عمه رو بستن نبودی بابا ، نبودی چه زجری کشیدیم بابا نبودی بابا ، چه حرفایی که ما شنیدیم بابا عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت بابایی حسین .. بابایی بابایی بابایی حسین .. ______________ بابا ، یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ امشب ، خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت بابایی حسین .. بابایی بابایی بابایی حسین .. ابتا یا حسین .. ابتا یا حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ┄┅═✧❁۞═
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• برید کنار میخوام سَرُ ببینم زخمایِ روزِ آخر رو ببینم جلو چشامُ نگیرید که میخوام پارگی هایِ حنجرُ ببینم "مَن الَّذی ایتَمنی "بابایی دیگه تو آغوشِ منی بابایی این همه جا رفتی دلت نیومد به دخترت سر نزنی بابایی لبای غرق خون با تو چه کرده چوب خیزرون زده چه ضربه ای شکسته دندونِ تو از همون حالا که اومدی کنار من بمون جایِ طناب رو تنمِ بابایی زخمیِ دور گردنم بابایی محلۀ یهودیا شلوغ بود کاشکی فقط میزدنم بابایی میون نامسلمونا حَرم رفت اِنقده اونجا داد زدن سرم رفت کاشکی فقط میزدنم بابایی یه دسته موهام با گُل سَرم رفت شبی که گُم شدم ، صدا زدم نزن میام خودم سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم کبودِ چشمم از شبی که گم شدم *تو شام چی گذشت که گریه می کرد هی می فرمود : الشام .. الشام .. بابا شامیا خواستن غرورِ مارو بشکنن .. نانجیب گفت از بدترین محله ردشون کنید محلۀ یهودیا .. یه جوری دف میزدن ، پایکوبی میکردن همه بچه ها ترسیده بودن .. (به امام حسین اوج روضه همینه .. ) دامنِ عمه رو گرفت گفت عمه .. کاش عمو عباسم بود .. کاش علی اکبر بود عمه .. عمه اگه بابامُ ببینم میگم پاهام درد میکنه .. اگه بابامُ ببینم میگم از ناقه افتادم .. عمه اول گله گی زجر رو میکنم .. آخه نصف شب وقتی تو بیابون افتادم نگفت این بچه اس .. نگفت این دخترِ .. تا اومد جلو اول یه سیلی تو صورتم زد ... بابا گوشم درد میکنه ...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ _______________ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• به جرم اینکه ندارم پدر زدن مرا شبیه مادرِ در پشتِ در زدن مرا خبر نداشتم این ها چقدر نامردند خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون پدر درست همین دور و بر زدند مرا پدر، وقت غذا تازیانه می آمد نه ظهر و شام كه حتی سحر زدند مرا سرم سلامت از این كوچه ها عبور نكرد چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی سپر نداشتم و با سپر زدند مرا پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا مگر به یادِ كه افتاده اند دشمن ها كه بینِ این همه زن بیشتر زدند مرا؟ زدند مادرتان را چهل نفر یكبار ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا شاعر : ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج محمدرضا طاهری •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• به دریا رَوَد آبِ جویی که داریم به مِی ‌‌می‌رسد این سبویی که داریم مُیسّر نگردد به بالِ وَبالی هوای پریدن به کویی که داریم به جز آب از چاه ناله کشیدن چه شد حاصل از جستجویی که داریم؟ به چه رویی آخر شما را بخوانیم؟ اگر با چنین خُلق و خویی که داریم! *نکنه سر سفره ی ابی عبدالله بشینیم و بعد بریم بد اخلاقی کنیم با پدر، با مادر، با زن و بچه ...تمام این روضه ها برای ما یک درسِ...مهربانیِ ابی عبدالله رو نگاه کنید...تا دید دختر بچه اش داره توی خرابه بهونه میگیره با سر اومد تو بغلش...حالا توی خونه بچه بهونه بگیره نکنه داد بزنیم سرش...اصلاً از خُلق و خوی نوکر ابی عبدالله نیست...* به چه رویی آخر شما را بخوانیم؟ اگر با چنین خُلق و خویی که داریم! ز خونِ شهیدان این آب و خاک است اگر هست نام نکویی که داریم به شاهیِ عالم، خدایی می‌ارزد در خانه‌ات آبرویی که داریم فقط با همین روضه‌ها در اَمانیم ز هر فتنۀ پیشِ ‌رویی که داریم اگر خوب یا بد، غلامِ حسینیم ز کرب و بلاست،عطر و بویی که داریم حرم با تو رفتن صفا دارد آقا چه بی‌انتهاست آرزویی که داریم ___________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• کانال روضه و نوحه ایام محرم تااربعین ایتا لینک کانال👇 https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج محمدرضا طاهری •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• ای به قربان تو که زخمِ ‌فراوان داری دختری مُحتضر و سر به گریبان داری زحمتت دادم، با سر، سَرِ دست آمده ای مهربانی و به من لطفِ دو چندان داری دست من بسته و اسبابِ پذیرایی نیست خجلم سخت از این شیوه ی مهمان داری * دختر بچه وقتی باخبر میشه بابا داره از سفر میاد،هی میره جلو آئینه می ایسته،موهاش رو شونه میکنه،لباسش رو مرتب میکنه،هی میگه:مادر! من خوشکل شدم؟ بابا میخواد منو ببینه...* مثلاً شانه زدم،روسریِ نو بستم مثلاً دختر خود را، رویِ دامان داری *یادش بخیر رو پاهات می نشستم موهام رو شونه می کردی...* آفتابِ سَرِ نی بودی و حتماً خَبرِ به زمین خوردن من بین بیابان داری زجر می گفت: که من خسته شدم از زدنت دخترِ خارجی آخر چقدر جان داری... *بابا! دیگه از خودم نمیگم،تو رو که با این وضع آوردن من حرفام یادم رفته...بابا!* یک طرف موی سرت کمتر از آن است مثل من سوخته ای،مویِ پریشان داری خونِ دل خورده ام و سیر شدم از دنیا از کجا آمدی ای سر،که بویِ نان داری؟ *بچه دیده،تو مجلسِ یزید بوده،هی عمه جلو چشمش رو می گرفت،وقتی نانجیب با چوبِ خیزران میزد، هی رو پا می ایستاد،هی می گفت:عمه! این سَرِ بابام نیست؟ داره قرآن میخونه...چرا دارن با چوب میزنن؟...* بابا! لبِ بالاییِ تو کو؟چه شده با دهنت؟ جایِ خالی شده ی یک،دو،سه دندان داری چوب در تشت به لب های تو نازل شده است لحنِ ترتیلِ نو ، ای قاریِ قرآن داری ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•