eitaa logo
◄থৣ بـــــہ نــــــام ❣ مـــــاבر থৣ►
30هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
0 فایل
❤ ماבر عزیزم ❤ کوتاـہ مے گویم ـבوستت בارم اما از בوست בاشتنت کوتاـہ نمے آیم کانال تبلیغات سروش https://eitaa.com/joinchat/3700949615Ce6df8b1ada هماهنگی و رزرو تبلیغات 👇👇👇👇👇👇👇 @anosha67 ارتباط با مدیر کانال @Admin_madar66
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرم را بردم حمام وقتی لباساشو تنش میکردم سرموآوردم بالانگاه کردم توصورتش، نگاهش جوری بودکه انگار میگفت ببخش که کارای شخصیمو تو انجام میدی بغضم گرفت ❣ @madaram66
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش چراغ منزلم...... یاد مادران آسمانی را گرامی می داریم.. ❣ @madaram66
✨️می دونی فرق صبر و تحمل چیه ؟ ✨️تحمل یعنی مشکلم رو حمل کنم و هیچ امیدی به درست شدن نداشته باشم و اونقدر مسخ مشکل بمونم که نتونم قدم از قدم بردارم و‌ راه حلی پیدا کنم ! ✨️اما صبر یعنی امید داشته باشم که : بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم . انتظار و‌صبر وقتی با امیدواری همراه باشه خیلی قشنگه ! ✨️انگار ته دلت قند آب میشه و با خودت میگی من که هر کاری از دستم بر میاد انجام میدم و بقیه اش دیگه تسلیم هوشمندی عالم که هر چه پیش آید خوش آید ! ✨️راستي حواسمون باشه وقتي كسي رو دعوت به صبر مي كنيم با اميد از او پذيرايي كنيم . ❣ @madaram66
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ومعجزه کلمات....❤️ کاش مهربونی تو قلبمون مینشست..... پدر و مادر ❤️ ❣ @madaram66
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا هستند قدرشونو بدونیم خیلی زود دیر میشه ❣ @madaram66
. در عالم کودکی به مادرم قول دادم ، که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید. و گفت : نمی توانی عزیزم ! گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم . مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی . نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم . ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم . معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم ! بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم . ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛ کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود . همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ! من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ، او با آمدنش سلطان قلب من شده بود . من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم . آخر من خودم مادر شده بودم ❣ @madaram66
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا من چیزی نمیبینم آینده پنهان است....... ولی آسوده ام چون تورا میبینم.... ❣ @madaram66