*جشنی که به غمی سنگین منتهی شد...*
بالاخره بعد از دو سه ماه دوری از دوستانِ هم محله، شب میلاد امام رضاجانمون❤️ رو فرصتی مناسب دیدیم برای شروعی دوباره ...
جلسات هفتگی محله رو از سر گرفتیم . برنامه این بود که با زیارت جامعه کبیره کبوتر دلمون رو راهی حرم امام رضا کنیم و از معارف این زیارت پربار بشنویم . از ضرورت جلسات هفتگی در قالب *روضه های خانگی* گفتیم و برای پربار شدن جلسات مون هم فکری کردیم و طبق تصمیم قبلی، بیانات حضرت آقا در دیدار با معلمان رو خواندیم و پیرامونش گفتگو کردیم و دنبال راهی برای پیاده سازی این نقشه راه در سطح جامعه بودیم.
بچه ها هم حسابی سرگرم بازی بودند و خوش حال از بودن کنار هم.
در نهایت، چیدمان و فضای جلسه رو به سمت جشن میلاد بردیم .کیکی که با هنرمندی یکی از کدبانوهای گروه آماده شده بود، همخوانی های امام رضایی و دست و جیغ و هورا و عکس یادگاری ...
به لحظات اذان نزدیک میشدیم و یکی یکی دوستانمون خداحافظی میکردند که خبری ناگهانی دلهره رو به جانمان انداخت و جای شادی و شعف رو با دعا و اشک و دل نگرانی برای مسافر سفر کرده عزیزمون عوض کرد...🖤🖤🖤
#مادرانه_اصفهان
#مادرانه_محله_ابنسینا
#روضه_برمدارحضرتزینب
#پویش_دهه_کرامت
#جامعهکبیره_بخوانیم
#امام_خوانی
#شهید_عزیز_مظلوم