#گزارش
#جلسه_کتابخوانی
#جوانه_مهربانو
#کتاب_صعود_چهل_ساله
#حلقه_مطالعاتی
✅سلام از عصر یه روز بهاری🌱
حظ خودم از جلسه کتابخوانی مون
قرارمون ساعت ۵
جلسه کتابخوانی کتاب صعود چهل ساله
انصافا کتاب صعود خیلی جای بحث و تبادل نظر داره و اینکه بیای درمورد دستاوردها و موضوعات روزی مثل آزادی که فصل این جلسه مون بود صحبت کنی جذابه👌
اونم با این حجم از سروصدا و غر غر دختر😄
اوایل فصل که به انتخابات و مشارکت مردم تو دوران پهلوی می پردازه و درباریان خاطرات شون از میزان فساد و آزادی بیان میگن واقعا تاسف برانگیزه😐 به درد این روزا میخوره که یه عده اینقدر مقایسه اشتباه نکنند.
همینقدر بگم که لازمه یه چیزایی رو هممون بدونیم و این کتابا رو مطالعه کنیم.
✅حظ امروز من دو تا بود
یکی اینکه توفیق پیدا کردم در خدمت خواهران گلم بودیم
و دوم اینکه
خوشم اومد با سر و صدای بچه ها
خانوما بازم مقاومت میکردن و جلسه رو مقتدرانه پیش میبردن💪💪💪💪💪
✅دیروز بلند شدم و کمر همت رو بستم ودو دخترم را اماده کردم وراهی جلسه کتابخوانی دوستان شدم برا اولین بار بود که تو این جلسه شرکت کردم و واقعا حظ بردم از اینکه چندتا دوست دور هم تواون هیاهو و سرو صدای بچه ها کتاب میخواندند و حظ بردم از مهمان نوازی و مهربانی الهام جان که سفره برا بچه ها و مادرها پهن کردن وبانون روغنی بسیار خوشمزه از ما پذیرایی کردن کاش فاطمه بنجخی هم از الهام یاد بگیره و برا جلسه اینده چلو کباب بده تا هممون خیلی خیلی حظ کنیم دوستار شما خانم سبزواری۱۴/۲/۱۴۰۲
✅حظ دیروز من فقط نون روغنی الهام بود خیلی خوشمزه بود وگرنه کتاب خوانی من همشو میدونستم خو د اسدالله اعلم همه رو برام تعریف کرده بود اگه جلسه بعدی که خونه فاطمه هست چیزای خوشمزه میده حتما میایم چون خیلی حظ میکنیم😂😂خانوم سبزواری
✅اتفاقا من الان داشتم به همین فکر میکردم دیروز واقعا حظ بردم از جلسه😊
حظ حضور دوستانی که غافلگیرم کردن با حضورشون مثل خانم سبزواری 😇
حظ شلوغی بچه ها در کنار حلقه ی گفت و گوی مامانا که سخت مشغول بودن 🤯
و حظ مهمون نوازی الهام جان و مامانش با نون روغنی تازه و ماست چکیده 😋حظ زهرامون
#گزارش
#جلسه_کتابخوانی
#جوانه_مهربانو
#کتاب_صعود_چهل_ساله
#حلقه_مطالعاتی
✅من وقتی وارد خونه شدم رفتم طبقه ی بالا و خوشحال که دارم میرم پیش دوستانم اما با در بسته مواجه شدم،در قفل بود و سروصدای بچهها میومد،خیلی در زدم اما خبری نشد،منم دیگه طاقتم تموم شد و یکریز شروع کردم به در زدن تا اینکه خانم نارستانی در و برام باز کرد،کمی عصبی شدم اما بعد با دیدن دوستان خوشحال شدم و از عصابیتم کلا یادم رفت.
وقتی خانم اکبری رو دیدم متعجب و خوشحال شدم چون جلسه اولش بود.
بحث کتابخوانی هم که شروع شد با لذت گوش میکردم به توضیحات دوستان،در حین بحث حواسم به الهام بود که با چه حوصله ای با بچهها بازی میکرد.
آخر جلسه هم که با آوردن سفره و نون روغنی و جمع شدن بچهها با ذوق کنار سفره حس خوبی داشتم.
✅یک ربع به ساعت مقرر رسیدم به محل جلسه.
پسر نوجوان با سطل خمیر و چند تا نان تازه جلو در بود.
مادرش تعارف زد و وارد خونه شدیم.😊قرار بود جلسه طبقه بالای منزل شون برگزار بشه.
پله ها رو بالا رفتم.و منتظر دوستان نشستم.
جلسه شروع شد، بحث مان حسابی گرم شده بود.🗣
بچه ها میرفتند و می آمدند،شلوغ میکردن،دعوا میکردن باز زود همو می بخشیدن.😬😩🤯😤
و ما جدی ترین بحث ها رو که حول کتاب صعود چهل ساله بود در همین فضای آرام 🤪 داشتیم.
خنده دار بود واقعا...😁
ساعتی بعد سفره مهربان و با برکت صاحب خانه پهن شد.🍔🌮خمیر هایی که حالا با دستان مهربان و هنرمند خانم عربشاهی تبدیل به نان روغنی شده بود و کنار ماست صفا و صمیمیت جلسه رو دو چندان کرده بودند.❤️😊
امروز در کنار مطالب صعود چهل ساله درس بزرگی گرفتم
کرامت صاحب خانه که ما را پذیرفت.🙏
صبورانه سر و صدا و شلوغ کاری های بچه ها را تحمل کرد.☺️
بچه هایمان را بازی داد.
و سفره با برکتش را پهن کرد.
اینها قدم های صاحبخانه بود که برای پیشبرد اسلام و انقلاب برداشت.
انشالله که خدا به عمرشان عزت و برکت بدهد.
✅اینکه فاطمه هی میگفت تو هرچقدر زور بزنی بیشتر از همون ۲ نفر نمیان به خرجم نمیرفت نمیتونستم بپذیرم برنامهای به این مهمی که برای رشد تک تکمون خیلی هم مهمه اینقد کم استقبال باشه.🙁اما جلسه ی پیش دوستان عزیزم با اومدنشون خیلی خوشحالم کردن آبجی زهرا که با پای لنگش باز همه جا میره و بقیه رم میبره خدا خودشو ماشینشو برامون حفظ کنه😁خاله که کلافه بود از سرو کله زدن با بچه ها و خیلی ضربتی آماده شده بود وباما اومد👏سمیه بی خوابی فاطمه و گریه هاشو به خاطر جلسه تحمل کرد💪خانوم سبزواری همراه با دوتا دختر دوقلوش اومدو مارو غافلگیر کرد😉خانوم شعبانی هم بنده خدا پشت در موند ونزدیک بود درو از جا بکنه که من به داد در رسیدم 😂وفاطمه جلمبادانی با اینکه هفته های آخر بارداریشه همچنان پر قوت در راه اعتلای انقلاب قدم برمیداره وبه شدت پیگیره😬انشالله که شروع کتاب بعدی تو زایشگاه باشه🤭واما مهمترین قسمت جلسه که البته برای همهی خانوما ظاهرا خیلی جذاب بوده پذیرایی میزبان عزیز الهام جون ومامانش که بسیار از لطفشون سپاسگذاریم❤️ .این بود روایت این حقیر حرف ناگفته زیاد دارم اما مجازی کمی سخته🌹
#گزارش
#جوانه_مهربانو
#حلقه_مطالعاتی
#کتاب_صعود_چهل_ساله
✅فصل معنویت
فصل امیدوار کننده و تامل برانگیزی بود👌
اون قسمت که از زیاد شدن مسلمان ها میگه که احتمال قریب به یقین تا قبل از قرن ۲۱ اسلام دین غالب جهان میشه☺️
و یا اونجا که برترین نام هاي دنیا، بالاترین به نام مبارک پیامبر اسلامه
البته قسمتهای کلافه کننده هم کم نداشت ،همون جایی که از معنویت تو دوره پهلوی میگه و اینکه چقدررر تلاش داشتن تا معنویت کمرنگ کنند جوریکه وزرای و مقامات خودشون اعتراف می کنند..
✅جلسه این هفته هم شکر خدا با حضور دوستان خیلی پر بار بود وتشکر ویژه از خانم شعبانی🙏 با اینکه مشکلی براشون پیش اومده بود بازم منو تو ارائه بحث تنها نزاشتن و خودشون رو رسوندن💪
بحث این هفته معنویت رو بررسی میکرد در قبل و بعد از انقلاب و حاوی مطالب تلخی بود از فساد حکومت پهلوی😱 که واقعا دردناک بود😫 و اینکه بعد از انقلاب در دنیا یک گرایش به سمت خداوند ایجاد شد و با تمام فسادی که امروز گریبانگیر غرب هست اما میبینیم طبق آمار نام پیامبر اسلام در راس همه نام ها در کشور انگلیس هست
بقیه مطالب رو خودتون زحمت بکشید مطالعه کنید😏
در پایان هم ممنون از فاطمه خواهرعزیزم برا کیک خوشمزه ای که پخته بود و برا طوفان نزدیک بود شامم مهمون کنه که خدا بهش رحم کرد😅
✅روز چهارشنبه با خوشحالی آماده شدم آخه میخواستم برم دوستانم رو ببینم،اما وقتی یادم اومد که قراره نصف فصل معنویت و من روایت کنم کمی استرس گرفتم،آخه من چندروزی بود که به خاطر یکسری درگیری نتونسته بودم مطالب و دوباره بخونم و یادم رفته بود.😥
وقتی رسیدم اونجا با دیدن دوستان استرسم کم شد،مخصوصا که بیشتر خانمها حضور داشتن.😊
جلسه بعد خوردن کیک خوشمزه خانم نارستانی شروع شد.
صحبتهای زهرا بنجخی شروع شد و به دلم نشست.بعد نوبت به من رسید که با کمک زهرا خانم مطالب و ارائه دادم.
آخر جلسه هم باد شدیدی در و پنجره رو تکون میداد و صبر کردم باد کم بشه بعد برم خونه،در واقع بهانه ی خوبی بود که بیشتر در جمع دوستان باشم.
حظ این جلسه برای من حضور تعداد بیشتر خانمها بود.
#گزارش
#جلسه_کتابخوانی_کتاب_صعود_چهل_ساله
#حلقه_مطالعاتی
#جوانه_مهربانو
20 اردیبهشت 1402
چهارشنبه این هفته دو تا جلسه داشتم. یکی صبح با مادرانه و یکی عصر با مهربانو.
بخاطر همین صبح زود بیدار شدم و یه کم کارامو انجام دادم که تا موقعی که میخوایم بریم جلسه، یه مقدار از کارام انجام شده باشه.
ساندویچ ها و بچه ها رو آماده کردم و ساعت نه رفتیم جلسه مادرانه. جلسه زود تموم شد و ساعت 11 و نیم خونه بودم.
تشکر ویژه از زهرا بنجخی که منو رسوند خونمون. 😘😘
وقتی رسیدم خونه، نماز خوندم و زهرا رو خوابوندم. خودمم طبق معمول😩 خوابم گرفته بود و خواستم تا اومدن همسرم یه چرت بزنم. یک ساعت خواب بودم که فکر کنم سه بار بیدارم کردن. 😭😡😥
بعدشم که همسرم اومد، بیخیال خواب شدم.( نم چی اینا با خاوِ مو مشکل درن😬)
با هم ناهار خوردیم و یه کم صحبت و فاطمه رو خوابوندم و... .
آماده شدم که برم جلسه.
اولین نفر بودم که رسیدم؛ چون فکر میکردم جلسه ساعت چهار و نیم شروع میشه ولی ساعت پنج بوده و من نفهمیده بودم. ( اززززز بسسسسسس که پیام متن دِ گروه😜).
حاج آقای نارستانی هم به یمن ورود من از منزل خارج شد😂
نشستم و منتظر خانوما شدم. اندک اندک اندک اندک جمع مستان رسید.😍 تا آخر جلسه که خیلی ها آمدند. جلسه با پذیرایی خوشمزه فاطمه خانوم شروع شد. مبحث ایندفه معنویت بود با ارائه زهرا بنجخی و خانم شعبانی. اطلاعات جالبی به دست آوردیم از مقایسه ی معنویت تو زمان شاه و الان. من جمله: 👇👇👇
🟣 جشن هنر شیراز به ریاست فرح پهلوی
🟣 برگزاری کنگره زرتشتیان جهان در ماه رمضان توسط فرح
🟣 واژه کلاغ سیاه از کجا اومده؟
🟣 نظر اشرف پهلوی راجب حجاب
🟣 نامه شاه به پادشاه عربستان
🟣 مقایسه آمار زنان تحصیل کرده و زنان فاحشه، مقایسه تعداد کتابخانه ها و مشروب فروشی ها و...
🟣 محمد بیشترین نام پسر متولد شده در بریتانیا
🟣 جمعیت مسلمانان تا سال 2060 به جمعیت مسیحی ها خواهد رسید و قبل از اتمام قرن 21 اسلام دین غالب جهان خواهد شد.🤩🤩💃💃
و....
بعد از اتمام فصل نماز خوندیم. باقی مانده جلسه هم میون شوخی های الهام😘 و خانم سبزواری😘 به صحبت و برنامه ریزی در مورد روال گروه پرداختیم و به نتایجی رسیدیم.
در آخر هم باد دِلّخ وحشتناکی شد و مجبور شدیم بازم بشینیم تا هوا آروم بشه. میزبان دریادل ما دوباره با هندوانه از ما پذیرایی کرد.😋😋
توی جلسه احساس سر درد داشتم ولی مقاومت کردم که قرص نخورم.😕
تو مسیر بازگشت از سردرد، احساس حالت تهوع داشتم. رسیدم خونه و گلاب به روتون مستقیم سرویس بهداشتی🤮
یه قرص انداختم بالا و همسرجان هم پیشونیم رو با زنجبیل بست. بعد از دو ساعت سرم بهتر شد و خوابم برد.
این بود انشای من 😊