#گزارش
#کارگاه_بهار_کودکان
دو سه روز قبل از برنامه یه جلسه گرفتیم با حضور مدیران جوانه ها و جزئیات رو بررسی کردیم و برنامه رو بستیم💪.
پنجشنبه صبح بود که مامانا و بچه ها با کلی وسیله از راه رسیدن🧕👶🧒👧👦.
برنامه دیرتر از زمان برنامه ریزی شده شروع شد😢. برنامه با صحبت مسئول واحد جوانه ها در مورد هدف مادرانه و هدف از تشکیل جوانه ها و هدف از کارگاه بهار کودکان ( همون خاک بازی خودمون 😉) شروع شد.
یکی از بچه ها آیه ای در مورد شهدا قرائت کرد😌.
ادامه برنامه، صدقه جمع کردن به نیت سلامتی و فرج امام زمان و سلامتی جمع بود.💵💵
مامانا به سختی و به کندی😫 هدایت شدند به سمت داستان بازی تا ببینن که چجوری مفهومی سخت با زبان کودکانه به بچه ها آموزش داده میشه و ان شاء الله خودشون از این مدل کارا انجام بدن🤓.داستان بازی با داستان گویی خوب یکی از مامانا اجرا شد😘.
بعد از داستان بازی که زمان گل بازی بچه ها بود، مامانا رفتن برای گفتگو🧐. متأسفانه متأسفانه متأسفانه میکروفونی که همیشه سالم بود، اونروز به شکل عجیبی قطع شده بود و اذیت می کرد🤦♀😬. طفلی مسئول گفتگو مجبور بود هی آب بخوره و بلند حرف بزنه.😅
هوا هم که هر روز سرد بود و مامانا استرس داشتن که نکنه تو شهدای گمنام بچه ها سرما بخورن🥶. ولی اونروز معتدل رو به گرم بود و ما هم بخاطر برنامه که باید تو یه محیط آزاد می بودیم، تو آفتاب نشسته بودیم😥. حالا خداروشکر که سرد نبود که بچه هامون سرما بخورن.🤲
بعد گفتگو نوبت بازی مادر و کودک بود🤗. رفتیم پیش بچه ها و بعضی ها خیلی صمیمی با خاک نشستن و مشغول درست کردن تسبیح 📿با بچه ها شدیم. تو اطلاعیه نوشته بودیم که نخ و سوزن بیارین🪡. این بخش برنامه خیلی به بچهها و مامانا کیف داد🤩. یکی یکی دونه های تسبیح جا می گرفتن تو نخ. یه کم که بازی کردیم اذان شد. مامانا آماده شدن برای نماز.
بعد نماز اکثرا رفتن. ولی حیف شد؛ چون برنامه ی غبار روبی🌧 و گلباران💐🌷🪴🍀🌼🌸🌺🌹🌻 مزار شهدا هم داشتیم و خیلی ها نرسیدن به این قسمت برنامه.☹️
خداروشکر با هر نقطه ضعف و نقطه قوتی برنامه اجرا شد و به خیر و خوشی به پایان رسید.🤲
ان شاء الله تصمیم داریم باز هم از این دست برنامه ها با مشارکت جوانه ها داشته باشیم. 🥳🤩