eitaa logo
مادرانه ها
116 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
828 ویدیو
49 فایل
ارتباط با ادمین خواجوی @malihekhajavi
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 |🔰عظمت انسان در بینش اوست نه در دانش او... 🔹شروع حركت كه ضرورت حركت نيز از آن مايه مى‏گيرد، از لحظه‏اى است كه تو مى‏فهمى از همه چيزهايى كه با آنها مأنوس هستى، بزرگ‏ترى. 🔹بزرگ‏ترى؛ چون آنها به تو ختم شده‏اند و تو ميوه اين درختى و هيچ وقت به ريشه و خاك و سنگ، برگشت نخواهى كرد. 🔹يكى از اساتيد ما مى‏گفت: همه پديده‏ها به تو ختم مى‏شوند و وجود تو يك وجود مسلط است. در مقايسه با ديگر حيوانات تو بر روى دو پا ايستاده‏اى و آنها چهار پا هستند. آنها در دست تو هستند. آنها به تو ختم شده‏اند، پس چطور مى‏شود كه تو دوباره به آنها ختم شوى و رجعت تو به سوى آنها باشد؟ 🔹اين بينش را، حتى همان روستايى، همان عوام الناسى كه ما از آنها دست شسته‏ايم، به دست آورده‏اند و ابوذر و بلال و سلمان شده‏اند. ابوذرهايى كه از خط بهره‏مند نبودند، از يك چنين بينشى برخوردار بودند و شروع حركت نيز از چنين بينشى است كه عظمت انسان در بينش اوست، نه دانش او. 🔹مادام كه اين بينش نباشد، مجموعه آگاهى و دانش انسان وسيله و دستاويزى براى قدرت‏ها و طاغوت‏ها مى‏شود؛ چون انسانى كه بينش ندارد دانش او، نقطه ضعفش مى‏شود، از او مهره‏اى مى‏سازند تا در نقشه‏هاىِ جهنمىِ خودشان بهره‏بردارى كنند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۱ #⃣
📜 |🔰عشق معاد 🕊روح ‏هايى كه گسترده شده ‏اند، دنيا برايشان تنگ مى ‏شود و شوق پرواز پيدا مى ‏كنند. 🕊 آنها وطن را جاى ديگرى مى ‏بينند و دنيا را راهى مى ‏دانند كه مى ‏خواهند تا آن منزل اصلى حركت كنند. 🕊 آنها خود را طاير گلشن قدس و رهروى تا منزل عشق مى ‏دانند و براى رسيدن به آن مقصد و پرواز در آن فضاست كه شب و روز خود را فراموش مى ‏كنند. 🕊 عشق معاد در آنها رسوخ و شوق لقاء حق در آنها نفوذ پيدا مى ‏كند. 🕊 بنابراين كسانى كه مى ‏خواهند معاد را مطرح كنند، بايد آن را وقتى مطرح كنند كه هستى از حكمت و شعورى برخوردار شده و جهتى گرفته است. 🕊 هنگامى كه در هستى جهتى نباشد و انسان هم كارش حركت نباشد، بل كارش چرخيدن و سرگردانى باشد خواه ‏وناخواه انسان نه جهتى مى ‏خواهد و نه راهى و نه رهبرى و نه روش حركتى و در نتيجه منزل و مقصدى هم نمى ‏خواهد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۵ #⃣
📜 |🔰توپ‌ های بزرگ‌ تر ۱. وقتى كه ما بچه‏تر بوديم، مشتاق بازى و توپ بوديم، در انتظار مى‏نشستيم تا ما را به بازى بگيرند، تملق مى‏گفتيم تا راه‏مان بدهند و قهر مى‏كرديم و دور مى‏شديم تا نزديك‏مان كنند، اما همين كه ۲. اما همین که هدفى پيدا مى‏كرديم ديگر به توپ‏ها و بچه‏ها نگاه نمى‏كرديم، حتى اگر دعوت‏مان مى‏كردند مى‏خنديديم و اگر دست‏مان را مى‏كشيدند، نق مى‏زديم و فرار مى‏كرديم. چرا؟ ۳. مگر توپ همان توپ نبود و بازى همان بازى محبوب نبود؟ چرا. اينها همه‏اش همان‏ها بودند، اما ما ديگر آن نبوديم، ما هدفى داشتيم و لباسى به تن كرده بوديم و مهمانى مى‏خواستيم برويم... ۴. آه حالا مى‏فهمم كه چرا خيلى‏ها به توپ‏هاى بزرگ‏تر و كره‏هاى زمين و ماه و خورشيد هم همان طور نگاه مى‏كنند و توپ بازى نمى‏كنند و اسير بازى نمى‏شوند. اينها كارى دارند و هدفى دارند و اين است كه مشغول نمى‏شوند و سرگرم نمى‏شوند... بازى‏ها براى آواره‏هاست و آنها كه... ۵. آنهایی که جايى دارند و آنها كه كارى دارند و آنها كه به مهمانى دعوت شده‏اند و لباس ضيافت پوشيده‏اند، ديگر با توپ‏ها و با بازيچه‏ها كارى ندارند. اينها نه بازيگرند و نه بازيچه و نه تماشاچى. اينها رهرو هستند و به تحرك‏ها رسيده‏اند و از تنوع‏ها گذشته‏اند. ۶. اينها راه را مى‏بينند و وقت كم را مى‏بينند و اين است كه شب و روز مى‏كوشند و آرام ندارند. ... و این است كه على آن مرد راه، فريادش بلند مى‏شود: «آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيق »؛ آه از توشه كم و راه دور ❛❛ عین‌صاد
📜 |🔰لذت یا حرکت؟ 🛤 درد و رنج، به آدمى نشان مى ‏دهند كه براى لذت و امن و رفاه نيامده، كه اين ‏ها با ساخت دنيا و بافت انسان هماهنگ نيست. 🛤 آدمى با اين تركيب، نقش خود را مى‏ فهمد و با اين نقش و اسم، خود را علامت مى ‏گذارد و با اسم «الله» حركت آغاز مى‏ كند و زندگى و مرگ خود را و دوستى و دشمنى خود را سازمان مى ‏دهد. 🛤علم و بينش به خوبى و زيبايى و انس و همراهى و احاطه ‏ى حق، عشق را مى‏ سازد و عشق تحول و عمل را و تمرين مستمر و حركت مداوم را. 🛤و باز اين بلاى خداست كه آدمى را به عجز مى‏ رساند، ولى از يأس مى‏ رهاند. 🛤 عجز، خود مركب سير آدمى است و راه آن‏جا آغاز مى‏شود كه آدمى تمام مى ‏شود. 🛤در واقع، اين آدمى است كه انتخاب مى ‏كند، يا لذت را و يا امن را و عدالت را و يا رشد را و حركت مستمر را. 🛤 با اين انتخاب در قلمروى جهانى هماهنگ و قانونمند و هدف‏دار است كه نياز به وحى مطرح مى‏ شود و عقل و قلب و حس و غريزه ‏ى آدمى، كفاف نمى‏دهد به مستى او. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۳۱ #⃣ ╭✤ @Einsad ✤╮
📜 |🔰 الگوهای تقلیدی 💠 خطر اشتباه در انتخاب الگو زياد است و چه بسا به هلاكت و نابودى و فساد بكشد. 💠 پدر بايد شخصيت خود را حفظ كند و مادر بايد شخصيت پدر را نگه دارد و در اين الگو خدشه ‏اى وارد نسازد. 💠 پدرِ با شخصيت مى ‏تواند حتى هنگام شوخى و بازى و بگو و بخند، عظمت خود را داشته باشد، حتى هنگامى كه فرزندش بر سر و رويش مى ‏پرد اين عظمت را حس كند. 💠 پدرِ با شخصيت مانند كوه است، حتى هنگامى كه بر سر او پا مى ‏گذاريم، در دل از او وحشت داريم و از بلنديش مى ‏هراسيم. 💠 اين روحيه تقليد مى ‏تواند بزرگترين عامل تربيتى باشد كه كودك را به سوى خوبى ‏ها و بدى ‏ها بكشاند. 💠 در صورتى كه پدر، خود تربيت يافته باشد و مؤدب باشد و معتقد و هدف‏دار باشد اين تربيت ‏ها و اعتقادها و هدف ‏ها به كودك منتقل مى ‏شود. 💠 مادام كه فرزند در خانه است، تنها با مراعات پدر و مادر، كار تمام است و همين كه پا به بيرون مى ‏گذارد و با ديگران محشور مى ‏شود، پدر و مادر بايد به جز مراعات سابق، به بت ‏ها و مرجع تقليدها و الگوهاى ديگر كودك نيز توجه داشته باشند. 💠 پدر و مادر از آن‏ها كه مى ‏توانند الگوى خوبى باشند، تمجيد كنند و از آنها كه نمى ‏توانند، با زرنگى انتقاد كنند، تا اين كه وازدگى در فرزند به وجود بيايد. 💠 اين غلط است كه با زور كودك را از چنين شخصيتى محبوب جدا كنند؛ چون اين جدايى جز عطش و علاقه چيزى زياد نمى ‏كند و هر چه فرزند بزرگ‏تر شود، بيشتر به خود فرو مى ‏رود و از پدر و الگوى سابقش فاصله مى ‏گيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۴ #⃣
📜 |🔰 شناخت مشکلات، تکثیر امکانات 🔎 یک موقع در برابر حادثه ای که اتفاق بیفتد، شبهه هایی که بلند شود، در برابر فریادِ فریاد کننده ای، می خواهیم جوابی آماده و گفت وگو کنیم. 🔎 یا مثلاً چشممان به صورتی می ‏خورد، به فسادی، به رشوه ای، به اختلاسی، به سالوسی، به تظاهری می خورد، ما هم برنامه ای درباره این موضوع شروع کرده و گفت وگویی را مطرح می کنیم. بعد هم که موسم آن حرف و صحنه گذشت، کلاً فراموش می کنیم و مسئله تمام می ‏شود. 🔎 درحالی که باید منهای همه این شرایط روزمره و مصائب و زخم هایی که بر ما وارد می ‏شود، از مجموع مشکلاتمان، و بعد، از مجموع امکاناتمان جمع ‏بندی کنیم که در نتیجه تکلیفی به وجود می ‏آید و معلوم می ‏شود که تکلیف ما در اینجا چیست. 🔎 آیا با این مقدار امکانات، با این مشکلات بجنگیم؟ یا اینکه امکانات را تکثیر کنیم و بعد برای درگیری و مبارزه آماده شویم؟ یا اینکه هر دو کار را انجام دهیم؛ با مقداری از امکانات دفاع کنیم و با مقداری از امکانات تولید کنیم؟ 🔎 باید بفهمیم مجموعه مشکلات ما چیست و بدانیم هجوم های مقطعی همیشه هست و مقهور این هجوم ها نشویم. 🔎 بعد از شناخت مشکلات، باید مجموعه امکاناتمان را در نظر بگیریم و آنها را تکثیر کنیم و بدانیم در چه زمینه ای باید آنها را به کار بگیریم و چگونه و با چه مقدار از این امکانات، به جنگِ چه مقدار از مشکلات برویم. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۰۱ #⃣
📜 |🔰در قبال دارایی ها مسئولیم 🔹ما براى خدا هستيم. از آنِ او هستيم. از آنِ او. نه براى هوس ‏ها و حرف ‏ها و جلوه ‏ها ... ما براى او هستيم و اين است كه به سوى او باز مى ‏گرديم و داده ‏ها را در راه او مى ‏ريزيم. ما براى او هستيم و او جهت حركت ما و هدف ما و بازگشت ماست. 🔹هركس كه داراست؛ داراى نعمتى، ثروتى، قدرتى، همتى، فكرى و انديشه ‏اى، داراى قلمى، قدمى، درمى ... هر كس كه داراست مسئول است كه آنچه كه داشته كجا خرج كرده و براى چه مصرف كرده و به سوى كه بازگردانيده. داده ‏ها بازدهى مى‏خواهند.سرمايه ‏ها بايد سود بياورند.آنچه از اوست بايد براى او باشد. مسئوليت بر اساس اين پايه ‏ها استوار است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۸
📜 |🔰عدل یا احسان؟! گاهى تو بچه را به پاى خودت مى‏ دوانى و توان او را در نظر نمى‏ گيرى و گاهى او را به‏اندازه‏ ى توانش راه مى‏ برى و با بى تفاوتى از او كار مى‏ كشى. گاهى با عشق و محبت و با لطافت و دقت در او انگيزه راه رفتن و عشق به قدم زدن و شوق دويدن ايجاد مى‏ كنى و با اين همه زيبايى او رامى‏ كشى و با او راه مى‏ روى. مدارا و مماشات، پا به پا رفتن و با نرمى و محبت او را به راه آوردن، چيزى بالاتر از عدل است. بعضى وقت‏ها تو براى رفع تكليف و قال خواباندن كسى را مهمان مى‏ كنى و برايش غذا مى‏ آورى و گاهى به خاطر محبت و ارادت و اشتياق و شيدايى مى‏ خواهى غذايى را فراهم كنى، اين دو اطعام يكسان نيستند و در شكل و روش و مقدار و كيفيت برابر نيستند. عدل به امن و استغنا نياز دارد؛ ولى احسان به عشق و شيدايى و محبت و لطافت! آن‏جا كه فرزند تو عيبى به هم مى‏ زند، با تمامى دقت سعى مى‏ كنى كه بدى‏ هايش را محاصره كنى و پنهان كنى و درمان كنى؛ ولى براى ديگرى زخمش را به همه نشان مى‏ دهى و بر آن نمك مى‏ پاشى و چركينش مى‏ سازى. تفاوت عدل و احسان در شكل عمل و روش و كيفيت و انگيزه‏ ها و زمينه سازى‏ ها برابر نيست و هر كس با هر قدر از خشونت و قاطعيت، در خويش مى‏ تواند اين تفاوت‏ ها را شاهد باشد و مى‏ تواند خود را محاسبه كند و نه تنها عمل، كه نفس و دل و نيت و انگيزه هايش را بررسى نمايد.