eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
701 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
217 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه روز مرد به جبهه مقاومت به امید نابودی اسرائیل! هر سال برای روز مرد از یه کانال لباس مردونه که تمام اجناسشون ایرانی هستن،با انتخاب همسرم و اندازه ی جیب خودم براشون یه دست لباس سفارش میدم و بعنوان هدیه تقدیمشون میکنم. امسال هم ایشون انتخاب کردن و میخواستم سفارش بدم که گوشیم زنگ خورد، همسرم بود... گفت: هزینه ی هدیه روز مرد رو برای من چیزی نگیر...همون مبلغ رو برای جبهه مقاومت واریز کن. تا عید ان شاءالله شر اسرائیل از دنیا کم بشه،با دل خوش میریم و خرید میکنیم. @madaranemeidan
کسی هست براش مقداری وجه نقد واریز کنم؟؟! امسال بعنوان هدیه روز پدر، تصمیم گرفتم به نیت اینکه به پدرم و رهبرم ثواب برسه مقداری کمک مالی تقدیم جبهه مقاومت کنم... ولی خب حس میکردم این مقدار پول، خیلی کمه... چند وقتی هست که پیام های کانال مادران میدان سبزوار رو میخونم... امروز که کانال رو چک میکردم روایتی خوندم که یه بنده خدا به نیت جبهه مقاومت مقداری وجه نقد داده و یه عده آش درست کردن و صد در صد به نفع جبهه مقاومت فروختند... خب مقدار وجه نقد بیشتر شده بود!! منم تصمیم گرفتم با صاحب کانال ارتباط بگیرم و بپرسم میتونم مقداری وجه نقد برای کسی واریز کنم که چیزی درست کنن و بفروشن؟! چند ساعت بعد یکی از دوستان مادرانه پیام داد و اعلام آمادگی کرد... منم هزینه رو براشون واریز کردم. @madaranemeidan
دل کندن از دوست داشتنی هام... بعداز سالها تونستم 2تا النگو بخرم. از صدای جیرینگ جیرینگ النگوها لذت میبردم...آخه من عاشق النگوام😅 تا اینکه کلیپ های بچه های لبنان رو دیدم... اشک میریختم و میگفتم: خدایا؟!ما خودمون مستاجریم و نیازمند... اما اونا سرپناه ندارن و من خداروشکر دارم...اونا الان به کمک ما نیاز دارند😢 با همسرم مشورت کردم که یکی از النگو هارو به جبهه مقاومت هدیه کنم... در نهایت به حسینیه هنر رفتم و النگومو تحویلشون دادم. با دلی آرام‌تر به خونه برگشتم و گفتم: خدایا این هدیه ناقابل رو از من قبول بفرما 🤲 @madaranemeidan
توانایی های مادرانه در روزهای جنگ... همیشه فکر میکردم اگه یک‌ روز جنگ بشه آدمایی مثل ما قراره چه کمکی کنند؟! نزدیک یکساله مردم غزه هر روز و هر ساعت و هر دقیقه دارن زیر آتش موشک مقاومت می‌کنن و دل ما هر روز غمگین و در جستجوی راهی که کمکی بهشون بکنیم... یک روز یکی از دوستام برام یک بنر فرستاد،نوشته بود بازارچه مادرانه سبزوار برای کمک به جبهه مقاومت! اولش با خودم گفتم من با بچه ی کوچیک و دست تنها چطوری برم... اما دلمو زدم به دریا ☺️ از محصولاتم درست کردم و بسته بندی کردم،با خودم فکرکردم دیگه چکار میتونم انجام بدم که کمک بیشتری برای مقاومت داشته باشم؟!🤔 یه لحظه بفکرم رسید اشترودل هام رو خیلی ها دوست دارند، چندتا هم از اونا درست میکنم و میبرم. بعدنماز صبح شروع به کار کردم، روز جمعه بود و همسرم خونه بود! گفت:کمک نمیخوای؟ منم که خیلی خسته بودم از خدا خواسته گفتم:چرا که نه! البته همسرم توی آشپزی خیلی وارد نیست اما اون روز واقعا همه تلاشش رو کرد تا بتونیم حدود ۴۰تا اشترودل با هم درست کنیم 🤩 با اینکه یکم دیر به بازارچه رسیدیم اما خیلی زود همه اشترودل هام فروش رفت! وقتی به خونه برگشتم خیلی خسته بودم، اما یک مادر خیلی خسته ی خیلی خوشحال بودم!!😍 تازه اونجا بود که فهمیدم ما خواستیم به جبهه مقاومت کمک کنیم،اما یه جورایی به خودمون کمک کردیم! چون همین تلاش،زمینه ی این شد که بفهمیم میتونیم کنار هم به هدفهای بزرگی برسیم. خداروشکر برکت این کمک ها رو تو زندگیمون حس کردم. از خدا ممنونم که مادرانه رو جلوی راهم گذاشت و وسیله این کار خیر کرد تا ما مادرها بدونیم خیلی کارا از مون برمیاد 🥰
هدایت شده از مادَرانه سَبزِوار
چند وقتی بود که خیلی ناراحت😔 و پریشون بودم از اینکه چرا کاری برای جبهه مقاومت نکردم تا اینکه پیامی مبنی بر کار گروهی برای کمک به جبهه مقاومت رو در گروه جوانه مون دیدم... خیلی خوشحال شدم از اینکه میتوانم قدمی هر چند کوچک برای کمک به جبهه مقاومت بردارم. دستان ظریف زنان خانه‌دار، نه تنها گرمی خانه را می‌سازند، بلکه با عشق و ایثار، گرمای حمایت را به جبهه‌ی مقاومت می‌رسانند. و بالاخره از بین چند گزینه پختن کوکی شکلات گردو🍪 رأی بیشتری آورد. ریحانه،دخترم با شنیدن کلمه‌ی "کوکی" ذوق‌زده شد😍 و از من خواست که اون رو هم حتما با خودم ببرم، بالاخره روز موعود رسید و من همراه دخترم راهی خونه دوستمون شدیم و با لبخند و روی گشاده از ما استقبال کرد، و از اونجایی که ظهر همسر دوستمون برای نهار به خونه میومدن بدون معطلی به سراغ کارها رفتیم و با دوستان دیگر مواد کوکی و در نهایت خمیر کوکی را آماده کردیم وخمیر آماده رو در یخچال گذاشتیم تا روز بعد بپزیم و بسته بندی کنیم، روز بعد دوستان بیشتری اومده بودند و خدارو شکر کارها زودتر پیش رفت. بچه ها هم همه مشغول برچسب زدن روی بسته های کوکی با عنوان ایران همدل شدند. بچه های کوچیکتر برچسب ها رو کج و کوله می‌ چسبوندند اما همین کجی ها عشق و صمیمیت کار رو بیشتر نشون می داد. بیشتر از کوکی‌ها، همکاری بچه ها با مادران و همدلی‌شون برام ارزشمند بود. این همکاری نمادی از پشتوانه قدرتمند جبهه‌ی مقاومت بود. آن دو روز، فقط پخت کوکی🍪 نبود، بلکه تجربه‌ای فراموش نشدنی از مشارکت در کاری خیرخواهانه بود که دخترم ریحانه و بچه های دیگه نیز در آن سهیم بودند . شیرین‌ترین مقاومت، با شیرینی کوکی‌ها و همکاری کودکان با مادران ، دنیارا کمی زیباتر کرده بود.🌿🌺🌱🌸 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
هدایت شده از مادَرانه سَبزِوار
خلاصه گزارش فروش آش شکم پر برای جبهه مقامت👇👇 صبح روز پنج شنبه بودکه به خانه ی یکی از دوستان دعوت شدیم اونم به صرف پاک کردن سبزی برای درست کردن آش شکم پر به نفع جبهه مقاومت🌹 ساعت ده رسیدیم و با دوستان شروع کردیم به پاک کردن سبزی ها و‌ مادری هم زحمت درست کردن خمیر برای آش شکم پر رو به عهده گرفت. صاحب خانه ی عزیز تدارک ناهار دیده بودن🍜🫕🥗 دور هم ناهار خورردیم 😋 مادری زحمت بچه ها رو برعهده داشت و کلی برنامه به مناسبت روز پدر براشون تدارک دیده بود. مامان های عزیزم نشستند برای پر کردن آش شکم پر که خیلی پر زحمت بود💪 یکی خمیر باز میکرد یکی خمیر برش می زد چند نفر داخل خمیر ها رو پر میکردن و یکی خمیر آماده رو می ذاشت تا خشک بشه بچه ها که خدا حفظشون کنه تا دلت بخواد سر صدا و بازی می کردن😁 خلاصه باصبوری صاحب خانه عزیز که اجرشون با خانم باشه وروی خوششون که ما رو و بچه های ما رو تحمل کردند 🙏😘 بالاخره این خمیرهای شکم پر به دست خانم های پرتلاش ما به پایان رسید خدا قوت پهلوانان👏👏👏 وبقیه زحمت ها برعهده صاحب خونه شد واقعا خدا قوت بهشون❤️ روز بسیار خوبی بود امیدوارم که مورد لطف وعنایت خداوند قرار گرفته باشه وپیروزی جبهه مقاومت ومردم مظلوم فلسطین ان شاءالله 🎇🕌🇸🇩 وجمعه هم این خمیر شکم پر به دست صاحب های محترمشون رسیدن که آماده بشن برای خوردن 😋 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
هدایت شده از مادَرانه سَبزِوار
با اعضای جوانه ی حضرت رقیه قرارشد کوکی🍪 های خوشمزه ای به نفع جبهه ی مقاومت بفروشیم... با تبلیغ بنر کوکی توی گروه ها و با طمع بی نظیری که از سری قبل زیر دندان دوستان مانده بود👌سفارشات یکی یکی به لیست اضافه میشدن و خدارو شکر تعدادش به بیش از ۱۲۰ عدد رسید... یکی از اعضا خونه شو در اختیار ما قرار داد... یکی دیگه مسئول خرید شد، صبح روز یکشنبه برای درست کردن خمیر،بادوستان جمع شدیم. خمیرمون خیلی ناز نازی و نرمالو بود 🥺😍 از اونجایی که خمیر باید استراحت میکرد،دوستان رفتن و دوباره غروب برگشتن و تعدادی هم برای پخت و بسته بندی اومدن... اونطرف بچه ها با هم دیگه کللللی بازی کردن و پفیلا نوش جان میکردن و لذت میبردن خداروشکر... دور همی جوانه مون هدفمند و عالی بود و جا داره از پدر های گروه هم تشکر ویژه کنم که خیلی صبورانه وعاقلانه درمدتی که دورهمی هست خودشون رو بیرون منزل سرگرم میکنن و در ثواب درست کردن کوکی ها شریکن... خدا خیرشون بده🥰🥰 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99
واسطه ی خیر... یکی از دوستان تماس گرفتن و گفتن یکی از اقوامشون که روستا زندگی میکنن تصمیم گرفتن یک قطعه طلا و مقداری پول به جبهه مقاومت اهدا کنن... آدرس مکان‌هایی که محل جمع آوری هدایای جبهه مقاومت هستش رو پرسید، اما در نهایت تصمیم گرفتن به من تحویل بدن تا من به حسینیه هنر برسونم... اتفاقا منم تو دوره های روایت مقاومت شرکت کرده بودم که کلاسهای این دوره توی حسینیه هنر برگزار می‌شد! وقتی به دستم رسید،زنجیر و پلاک طلا رو به همراه مبلغی پول به حسینیه هنر تحویل دادم. خدا قبول کنه ازشون ان شاءالله 🤲 @madaranemeidan
مثل عباس... به غزه میگه گزّه....دلم ضعف میره هروقت با غیرت از بچه های به قول خودش گزّه حرف میزنه... اونقد مهربونه که هربار صداش میزنم عباس...باخودم میگم اگه اسمی جز عباس برات انتخاب میکردم جفا در حقت بود مادر..... با صدای بلند تو خونه گفتم: حضرت آقا فرمودن هرکسی پول داره بفرسته برا بچه های غزه...!! گوشامو تیز کردم و منتظر بودم عباسم چراغ اولو روشن کنه مثل همیشه... صدای بچگونه ش پیچید تو خونه: مامانییییی؟! من سکه ای که عزیزجون موقع تولدم داد رو میفرستم براشون😍 عباس ۴ ساله خونه ما... با ذوق از حضرت آقا و غزه و فلسطین حرف زد و بخشید چیزی که براش مهم بود و میدونست باارزشه... شاید بزرگترین دارایی دنیای بچگونش بود... و منی که بسیار حظ کردم... @madaranemeidan
رویای خلبانی یا جبهه مقاومت؟! هر کسی یکم احمدعلی رو بشناسه میدونه همه رویاهاش و آرزوهاش خلاصه میشه به یه شغل: خلبانِ ارتشِ امام زمان (عج) شدن!! نقاشی هاش...اسباب بازی هاش...حتی کاردستیاش همه هواپیمان✈️ وقتی مربی از پیش دبستان تماس گرفت و گفت همکلاسی ش رو کتک زده شوک شدم!!! آخه اصلا اهل کتک کاری نیست!!! وقتی رفتم و از خودش علت رو پرسیدم، گفت: آخه دوستم توی نقاشی سربازهای ایرانی رو کم و کوچولو ولی اسرائیل رو قوی و زیاد کشید... منم زدمش تا یاد بگیره ایران همیشه قویه به قول حضرت اقا، اسرائیل نابود شدنیه... هم خیلی زیاد ناراحت بودم بخاطر دوستش...هم ته دلم قنج میرفت برا غیرت سرباز سیدعلی بودنش... یه شب که براش از کمک به جبهه مقاومت گفتم،حاضر به کمک نشد... آخه به گفته خودش همه ی هدیه هاشو پس انداز میکنه که وقتی بزرگ شد،بتونه خلبان بشه... اون شب دلم میخواست با یه ترفند مادرانه راضی بشه و پس اندازش رو به جبهه مقاومت هدیه کنه،اما به سختی خودم رو کنترل کردم... بالاخره شب میلاد مولی علی علیه السلام خودش اومد سکه هاشو داد بهم و گفت : مامانی این سکه های منو به جبهه مقاومت هدیه بده... تصمیمش شهد شکر شد برام...🥺😍 امیدوارم به عنایت آقا امام زمان (عج) یه روز بیاد که ببینم شده خلبان ارتش امام زمان (عج) @madaranemeidan