eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
680 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
219 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 تا ابد سوره نصریم ما 🚩 لشکر امام عصریم ما بازارچه نصر 🌱 خرید و فروش به نفع "جبهه مقاومت" برایِ ساختنِ دنیای‌ِ بدونِ اسرائیل 🌹 ویژه بانوان و دختران (تمام سنین)، پسرها (زیر ده سال) 🪴 بازدید برای عموم بانوان سبزواری آزاد است. 🔸زمان: پنج‌شنبه، ۱۹ مهرماه از ساعت ۹ تا ۲۰ 🔸مکان: بلوار حمید سبزواری، کوچه روبروی سالن ۹ دی، مدرسه سراج دانش 🔴 چنانچه قصد فروش محصولات و تولیدات خود و فرزندانتان را در بازارچه نصر دارید، حتما به آیدی زیر در ایتا پیام بدهید: @zahra_k1110 مجمع بانوان "خط سوم" https://eitaa.com/mb_khate3
جای مادران لبنان همیشه با خودم فکر میکنم اگه به جای مادران لبنانی بودم چه میکردم؟! هراسی در دلم پدید میاد که نگو و نپرس ... بعد از این هراس،با خودم فکر میکنم ایمان من چقدر هست؟! هراسی بزرگتر از ضعفِ ایمانم دارم ... کمکی که کردم هیچ هست... همش فکر میکنم باید رفت و با گوشت و پوست و استخوان آن مصائب را چشید . به امید ظهور فرج و ارتقا ایمان ما و نجات همه مظلومان جهان ! @madaranemeidan
🇮🇷 بازارچه نصر، در تاریخ پنج‌شنبه، ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳ از ساعت ۹ تا ۲۰ با ۳۵ میز فروش ویژه بانوان و فرزندان‌شان، در محل دبستان سراج دانش۲ برپا شد. 🇱🇧 این بازارچه به نفع جبهه مقاومت و به همت "مجمع بانوان خط سوم" (مجموعه‌های فرهنگی بانوان سبزوار) برگزار شد. 🦋 مبلغی که از مجموع فروش این بازارچه به جبهه مقاومت اهدا شد، ۲۴۵۴۵۳۰۰ تومان بود. 🦋 و مبلغ ۹۷۱۶۰۰ تومان نیز کمکهای اهالی بازارچه نصر به صندوق کمک‌های مردمی موجود در بازارچه بود. https://eitaa.com/mb_khate3
گوشه ای از بازارچه مقاومت... هنوز تازه بساط سالاد فصل درست کردن به نفع جبهه مقاومت رو جمع کردیم که مدیر عزیز جوانه مون گفتن: از باغ پدرشون ((به))چیدن و نذر جبهه مقاوت کردن... دوباره آستین ها رو بالا زدیم تا این میوه های بهشتی رو عاقبت بخیر کنیم و به روز بازارچه برسونیم. دنبال مکان مناسب می‌گشتیم که دوست عزیزی منزل شون رو در اختیار ما گذاشتن(غافل از اینکه عازم سفر بودن...و خودشون کلی کار عقب افتاده داشتن) یکی دیگه از خواهرای پای کار میوه ها رو رسوندن اونجا و تا عصر مراحل اولیه کار انجام گرفت اذان مغرب مربا رو بار گذاشتیم تا انشاالله به موقع پخته بشه روز بازارچه رفتم تا دست رنج دوستان رو ببینم به به 😋 با اینکه وقت کم بود ولی با سلیقه تزیین شده بودن... تو کتابا درباره ی فعالیت خانم ها در دوران ۸سال دفاع مقدس خونده بودم حالا دارم گوشه ای از اون رو به چشم میبینم خدایا! به تلاش همه برکت بده🤲🏻 @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
اطاعت از پیام رهبری بعد از شهادت سید عزیز مقاومت قلب همه مون داغ دار و عزادار بود و پیام رهبری هم مبنی بر فرض کمک به جبهه ی مقاومت با هر استعداد و توان جلوی هر گونه کوتاهی و کم کاری رو گرفته بود. این بود که تصمیم گرفتیم سالاد فصل درست کنیم. هماهنگی های اولیه در مجازی صورت گرفت و تصویب شد. صبح جمعه با حضور سه نفر از اعضا به این نتیجه رسیدیم که نباید منتظر همه ی اعضا شدچون عملی نیست. مواد توسط یک نفر خریداری شد و من و یکی از دوستان که همسران برای نماز جمعه ی تهران رفته بودن قرار شد تو خونه ی مادر دوستمون کار شستشو رو انجام بدیم. ناگفته نماند که دوست عزیزمون با آقاسید کوچولوشون و بچه به بغل به عشق کمک به جبهه ی مقاومت از هیچ محبتی دریغ نمی کردن و همچنین خدا خیرشون بده مادرشون هم پای کار بودن و از جون و دل مایه میگذاشتن. بعد از ظهر دو نفر دیگه از دوستان هم به جمعمون اضافه شدن و کار سریعتر پیش رفت بساط تحلیل های داغ از حمله ی موشکی و نماز جمعه ی نصر هم پهن شد. دخترای گلمون رفتن برای خشک کردن گوجه ها.ماهم که مشغول خرد کردن و ریز کردن شدیم. تا شب بودیم و تقریبا مرحله ی اول کار تموم شد. فردا صبح زود دوستان رفته بودن برای آبگیری گوجه ها و منم با تاخیر بهشون ملحق شدم.در حین کار دل و جان مون رو با زیارت عاشورا جلا دادیم و با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان صلوات الله علیه و سلامتی رهبر عزیز و جبهه ی مقاومت کارمون پر برکت تر شد. این مرحله هم تمام شد و سیروفلفل ها هم ریز شد و ریختیم توی سس گوجه و گذاشتیم روی اجاق که غلیظ بشه.بعد از اذان و نماز وقت رفتن دنبال بچه ها و رسیدگی به امور خانواده بود.بعد از ظهر هم باز دوست استادکار و کار بلدمون خودش رو رسونده بود و باز گوجه ها رو سروسامان داده بودن و باز قرار به فردا شد. صبح روز بعد دوست گلم اومدن دنبالم و دوباره رفتیم و دیگه مرحله ی آخر کار رو انجام دادیم.مواد رو با ذکر صلوات و قرائت دعای فرج و سلامتی امام زمان علیه السلام ریختیم داخل سس گوجه ها و بعد داخل ظرف کردیم و حساب و کتاب ها را انجام دادیم و بعد از نماز تا جایی که ممکن بود دور و بر رو مرتب کردیم و با دلی امیدوار راهی خونه هامون شدیم. خدا ان شاءالله کم رو قبول کنه و به زودی کیک پیروزی جبهه ی مقاومت رو بپزیم. در آخر به سرور و مولایمان عرض می کنیم: یا اَیُّها العَزیز مسَّنا و اهلَنا الضُّر و جئنا بِبضاعَهِِ مُزجاه و اَوفِ لَنا الکِیل اِنَّ الله یجزی المُتَصَدِّقین. آقاجان پیمانه ی ما بیچاره ها را پرکن و کم ما را برکت بده.🙏🙏🙏 @madaranemeidan
منم یه قطره ام... با همه ی گرفتاری هایی که داشتم سعی کردم یک سر کوتاه به بازارچه مقاومت سبزوار بزنم. موقع برگشت و خداحافظی ،دوستان گفتن سهم قطرتو نمیچسبونی؟!! و من رو به سمت بنر قطره های نصر بردن... سهم هر فرد چسبوندن یک قطره بود که دریای مواجی رو شکل میداد و نماینگر قطره قطره جمع شدن و سیل و طوفان آفریدن بود! این دریای مواج به سمت اسراییل هجوم می برد.کمی با خودم فکر کردم من کجای این دریام؟! در نهایت قطره را در نزدیکترین قسمت به علامت رژیم غاصب کودک کش خونخوار چسبوندم.رو در رو در مقابل هم .به یاد همه ی بغض ها و دلشکستگی هام برای مظلومین کل تاریخی که شنیدم و این روزهایی که دارم میبینم. میدونم این جایگاه واقعیم نیست ولی دوست داشتم اداشو در بیارم آخه آرزو بر جوانان عیب نیست 😭دوست داشتم سهممو از خدا زیاد بخوام...
جهاد تبیین در بیمارستان زمان بمباران لبنان و شهادت سید مجاهد بود... وقتی صبح جمعه، توی ندبه ی مادری، صحبت از فروش کیک حلوا های نذر جبهه مقاومت شد، با خودم گفتم دو بسته بگیرم ببینم قسمت کی میشه. فرداش پسرم بیمارستان نوبت عمل داشت. از بین صحبت های مادر بچه ای که تخت کناری مون بود، فهمیدم یه مقدار راجع به این مسائل لبنان زاویه داره. از طرفی چون ایشون هم بخاطر عمل پسرش درگیر بود، نمیخواستم خیلی خاطرش رو مکدر کنم. واسه همین اولش غیر مسقیم وارد شدم. رو به پسرم که بخاطر دردش ناله میکرد، کمی با تن بالا گفتم: پسر گلم درسته درد داری ولی فکر کن که تو اینجا با این همه امکانات، دکتر و پرستار، پدرو مادرت، همه برای سلامتی و بهتر شدن تو اینجاییم... حالا فک کن اون بچه ای که الان توی غزه یا لبنان زیر بمبارانه چه حالی داره...؟! ما واقعا باید قدر امنیت کشورمون رو بدونیم و برای اون بچه ها هم دعا کنیم یا اگه میتونیم کمک شون کنیم تا اونا هم نجات پیدا کنن. پسرم اشکاش رو پاک کرد و سرش رو با تایید تکون داد. متوجه شدم که اون خانم داره زیرچشمی نگاه میکنه و گوش میده... فرداش که رفتم از خونه وسایل بیارم برای مرخصی پسرم، یاد کیک حلواها افتادم که یه بسته اش هنوز توی یخچال بود. تندی برش داشتم و بردم بیمارستان برای هدیه به مادر تخت کناری، تا کیک ها عاقبت بخیر بشن و راهی بشن که سرصحبت رو باهاشون باز کنم... @madaranemeidan
29.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ببینید؛ حرف‌ِ دل‌ِ فروشندگان‌ِ بازارچه‌ نصر را بر روی‌ محصولاتشان. 🇱🇧🇵🇸 تولیدات و محصولات بانوان و کودکانی که با چشمِ امید و دستِ مقاومت در بازارچه نصر به فروش رسید، با این جملات مزین شده بودند. ✍ جملاتی که از دل برآمده بود و بر جان می‌نشست... جملات روی پاکن، دفتر، مویز آبغوره، مربا، شیره انگور و..... https://eitaa.com/mb_khate3