سه ایستگاه در حاشیه ی تجمع مردمی...
دو سه ساعت بعد از شهادت سید حسن نصرالله،با دوستان مادرانه تصمیم گرفتیم یه کاری انجام بدیم.
بخاطر همین یه جلسه فوری برگزار و تقسیم وظایف کردیم.
اعلام شده بود در سراسر کشور از جمله شهر سبزوار تجمع مردمی به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله برگزار میشه.
با خودمون فکر کردیم بهترین موقعیت برای تبیین هست چون مردم زیادی جمع میشن میتونیم باهاشون گفتگو داشته باشیم.
حتی با عابرین پیاده ای که توی تجمع شرکت نمیکنن و بی تفاوت هستن، هم میتونیم ارتباط بگیریم.
فردای اون روز هم دوباره جلسه ای تشکیل دادیم و فکر کردیم در حاشیه ی تجمع دیگه چه کارهایی میتونیم انجام بدیم...
درنهایت تصمیم گرفتیم سه ایستگاه برپا کنیم،
یکی ایستگاه نذری مادران مثل دیس خرما و حلوا و... که کنار عکس سید حسن نصرالله بذارن،
یک ایستگاه ویژه ی کودکان و یک ایستگاه برای تبیین و گفتگو با مردم.
الحمدلله به موقع وسایلی که نیاز داشتیم آماده شد و تونستیم برنامه هامون رو عملی کنیم.
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
@madaranemeidan
🚩🏴مادران مقاومت ...حضور حداکثری در مراسم نکوداشت شهید مجاهد سید حسن نصرالله🏴🚩
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
@madaranemeidan
غمی که مرا به حرکت واداشت...
بساط آش را برپا کردم که ظهر دل دخترکم را که منتظر آش رشته بود شادکنم...
نخود،لوبیا،عدس،باقلاسبز،رشته،سیر،پیاز،ماست،سبزی....چه شباهتی به چیدمان ذهن آشفته ی من دارد این مخلوط...
ازهمان شبی که سید مقاومت رفت،همان شب که تا صبح صد بار با صدای جیغ خودم پریدم،دیگر آرام نشدم..
راستش وعده ی صادق ۲خیلی قشنگ بود،اشک شوق جاری شد وسجده ی شکربجا آورده شد،اما ظرف لبریز دل خالی نشد که نشد...
غم دارم!
به اندازه ی تمام سالهای عمرم غم دارم...
غمی که شاکرم بخاطر داشتنش
غم خواهر برادرهای لبنانی ام که دیگر آقا ندارند💔
غم سخنان پرجذبه ی ذریه ی فاطمه(س)که رعشه بر بدن دشمنان خدا می انداخت و دیگر نیست...
غم فوادشکر،ابراهیم عقیل،علی کرکی و...همه ی آنهایی که برای خودشان ی حاج قاسمی بودند...
غمی که نمیدانم تاکی هست ،اما اقاجانم همین امروز گفت :
من به جد عزادارم،فقدان آقای سیدحسن نصرالله حادثه ی کمی نیست وما را جدا عزادار کرده..
اما این عزا ما را به حرکت و پیشرفت وشوق بیشتر به کار وادار میکند...
وقتی آقاجانم اینگونه میگوید،عین رودی جاری میشوم به سمت حرکت وغم عزیزم راهم باخود همراه میکنم تایک لحظه ازخاطرم نرود درد ورنج پاره های تن اسلام را...
پ.ن:پیاله های آش را بین همسایه ها پخش کردیم..درحین درست کردنش دائم نام امام زمانم برلبانم بود و تا توانستم برای پدر مهربانم و همسایه هایمان عاقبت بخیری طلب کردم...
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
@madaranemeidan
خبر خوش
روز بسیار پرکاری داشتم...
باید به جلسه ی مدرسه ی بچه ها میرفتم...
همسرم تا فردا شیفت بودن
برای خونه خرید داشتم و دست تنها بودم.
ساعت ۵ تا ۸ شب هم کلاس خیاطی داشتم.
بالاخره تا شب همه کارامو کردم ساعت نزدیک ۹ شب بود و توی راه برگشت به خونه بودم که خواهرم زنگ زد و خبر داد که ایران به اسرائیل حمله کرد.
کنارم توی تاکسی یه خانم کم حجاب نشسته بود،وقتی صدای منو شنید پرسید چی شده؟!
منم براش توضیح دادم.
گفت: باید از اول حمله میکرده! منم باب گفتگو رو باز کردم... هرچی بیشتر باهاش حرف زدم بیشتر خوشم میومد ازش...
فقط ظاهرمون متفاوت بود وگرنه یه گپ صمیمی چند دقیقه ای رو باهم داشتیم!
به خونه رسیدم ۳ تا دخترم توی خونه بودن داشتن بالا پایین میپریدن از خوشحالی !!!
دختر ۶ سالم میگفت: مامان ایران اسرائیل رو تیر تپر کرده 😁
همون موقع بود که دوستم زنگ زد و خبر داد که جلوی مسجد جامع کاروان خودوریی هست،ازشون خواستم بیان دنبالمون و باهاشون رفتیم.
یه حس غرور داشتیم.
با این خبر کاملا خستیگم از بین رفت و به کل فراموش کرده بودم که اون روز من نه نهار خورده بودم نه شام!!!
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانهسبزوار
@madaranemeidan