eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
680 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
219 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه م می‌ترسه...چیکار کنم؟ امروز صبح به کلاس آموزش رانندگی رفته بودم. پشت فرمون که نشستم مربی م گفت: امروز دیگه خبری نشد؟اسرائیل ایران رو نزده؟ گفتم:نه فکر نمی‌کنم بزنه...جرئت نمیکنه!!! گفت: آره ما هم میگیم جرئت نمیکنه...اما بچه هام خیلی میترسن،دوستای پسرم توی مدرسه بهش گفتن اسرائیل میخواد حمله کنه و هممون نابود میشیم.خیلی ناراحته و نگرانه... همش میگه بابام میمیره... هممون می‌میریم... نمیدونم چیکارش کنم!!! گفتم: با ترس باید مقابله کنی ولی با روش درست. گفتم: باید حس ظلم ستیزی رو در وجودش زنده کنی تا ترسش از بین بره... گفت : چطوری؟ باید چیکار کنم؟ گفتم:براش با یه مثال توضیح بده...بگو تصور کن تمام عمرت رو گذاشتی و با خون دل یه خونه ساختی و داخلش وسایلی که دوست داشتی خریدی و چیدی. حالا یهویی یکی از راه میرسه و میگه از این خونه برو بیرون،میخواد با قلدری خونه رو از چنگت در بیاره چه احساسی پیدا میکنی؟! حالا اسرائیل میخواد به زور وارد سرزمین هامون بشه...تکلیف ما چیه؟! @madaranemeidan
ساخت تسبیح یهویی و مناسبتی لحظه ای که متوجه حمله ی ایران به اسرائیل شدم از خوشحالی نمیدونستم باید چیکارکنم... فقط اشک شوق می‌ریختم و به بچه هام میگفتم فقط دعا کنید و صلوات بفرستید، برای هر کدوم از بچه ها تسبیح آوردم و دادم دستشون گفتم صلوات بفرستید. خودمم رفتم سراغ میز کارم و چندتایی مهره به رنگ پرچم فلسطین برداشتم و خیلی سریع یه تسبیح درست کردم و صلواتهای این تسبیح رو نذر پیروزی جبهه مقاومت کردم😢 @madaranemeidan
پیام یکی از اعضای مادرانه سبزوار: 👇 سلام به لطف خدا راهی تهران شدیم. به نیت یاری رهبر عزیزمان، نایب بر حق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف @madaranemeidan
کوک های پرماجرا... بچه ها تازه از مدرسه رسیده بودن و از لحظه ورود با هم سر جنگ داشتند!!! خیلی سر و صدا می‌کردند! کلافه شده بودم ولی سعی می‌کردم خودمو کنترل کنم و وارد دعواشون نشم... دختر کوچولوی خونه یهو تلویزیون رو روشن کرد و بلافاصله همون لحظه خبر شهادت سید حسن نصرالله اعلام شد😭😭 یهو زدم زیر گریه و اصلا حالم دست خودم نبود هیچ جوره آروم نمی‌شدم بچه ها هم که انگار متوجه اوضاع شده بودند سر و صداشون شدت گرفت🤦‍♀ باید کاری میکردم که آروم بشم خیلی سریع شروع به بریدن پارچه کردم و طرح رو روی پارچه کشیدم هر یک کوکی که میزدم اشک حسرت می‌ریختم و افسوس میخوردم😢 کمی دوختم کاری پیش اومد و دوختن رو گذاشتم کنار ... دو شب بعد نشسته بودم و کوک های آخر تابلو رو میدوختم که خبر حمله موشکی ایران اعلام شد 😍 کوک های آخر رو میدوختم و اشک می‌ریختم اما اینبار اشک شوق و حس افتخار و غرور 😍🤩 @madaranemeidan
تاثیر گرفتن بچه ها از واحد تبیین مادرانه جلسه ی جوانه ی ما،چند روز بعد از شهادت سیدحسن نصرالله برگزار شد و قرار شد برای بچه ها برنامه ویژه ای داشته باشیم که با مفهوم آزادی وفلسطین ومقاومت بیشتر آشنابشن. یکی از مامان هاکه شب قبل توی تجمع برای شهید شرکت کرده بود و از دوستان بزرگوار ایده گرفته بود همراه دخترخانوم ۱۰ ساله شون که داستان رو خوب یادگرفته بودن برای بچه ها داستان به روش بارش فکری انجام دادن وبچه هابامفهوم آزادی برای رسیدن به خدا ودفاع ازمظلوم چه بادعا چه باپول و...آشناشدند... @madaranemeidan
سفارش تابلو برای جبهه مقاومت! به هر گروه و کانالی که سر میزدم هر کسی به یه نحو به جبهه ی مقاومت کمک می‌کرد، من شرایط کمک نقدی نداشتم ولی خب نمیتونستم بشینم و دست روی دست بذارم و حسرت بخورم... وارد کانالم شدم و این متن رو نوشتم به امید اینکه بتونم کمکی کرده باشم😌 سلام سلام بخاطر شرایط کنونی از این تابلوی فلسطین و تابلوهایی با موضوع فلسطین ۱۰ عدد سفارش میگیرم و از هر تابلو مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان به جبهه مقاومت هدیه داده میشه 💐 به امید نابودی اسرائیل... @madaranemeidan
سکه هایی که رفتن واسه عاقبت به خیر شدن... تا برسم حسینیه ی هنر برای اهدای این چندتا سکه، هزار بار دو دل شدم. راستش دل کندن از مال دنیا برام سخت بود!!! خصوصا اینکه چند ساله اینا رو نگه داشتم واسه روز مبادا...ولی فکر کنم روز مبادا الانه. چون اسلام و مسلمین در خطرن.زیر پرچم اسلام عاقبت به خیر شدنم آرزوست انشاءالله. @madaranemeidan
خدا جورش میکنه... بعد از تصویب برنامه ی ایستگاه های مادرانه در حاشیه ی تجمع بمناسبت شهادت سیدحسن نصرالله، وسایل ایستگاه رو با چندتا از بچه ها جلوی مسجد جامع پیاده کردیم. یکی از دوستان خطاط هم قرار بود به ما بپیونده و روی مقواهایی که همراهمون بود با ماژیک جملات مناسبتی بنویسه... اما خبر رسید که ایشون کسالت داره و نمیتونه بیاد... با خودم فکر می‌کردم حالا چیکار کنیم...کی جملات رو بنویسه... توی همین افکار بودم که یکی از دوستان قدیمی م از اون طرف خیابون منو دیده بود،اومد به سمتم... بعد از سلام و احوالپرسی بهم گفت اگر نیاز به خطاطی و خوشنویسی هست من میتونم کمکتون کنم. یهو یادم اومد که ایشون یکی از خطاط های معروف شهر هم هستن... خیلی خوشحال شدم و سریع ماژیک و مقواها رو بهشون دادم. @madaranemeidan
چالش شهین و مهین!! در این چالش نقشه شهر نشون داده میشه به همراه تصویر دو تا خانم و یه آدم قلدر... و مکالمه که بین شهین خانم و مهین خانم رخ میده... در مورد قلدری که منطقه ی ... از شهر رو گرفته و کم کم پیشروی میکنه... یکی از خانم ها بی تفاوته و میگه به ما چه! ما زندگی خودمون رو داریم! دومی میگه نه اگه به فکر نباشیم یه روزی به ما هم میرسه نوبت ما هم میشه! حالا از مخاطب پرسیده میشه شما با کدوم یکی از خانم ها موافقین؟ و بعد در ادامه گفته میشه که این داستان خیالی بود ولی این اتفاق داره در دنیای واقعی رخ میده.. قلدر همون اسرائیله که الان به فلسطین و لبنان حمله کرده .. اگه جلوشو نگیریم، بی تفاوت باشیم، برای ما هم دندون تیز کرده و نوبت ما هم میرسه و ادامه ی گفتگو... @madaranemeidan
پخش نذری با بچه ها خیلی دلم میخواست من و بچه هامم یه قدم هرچند کوچک برای شهدای مقاومت، خاصه شهید نصرالله انجام بدیم. برای همین امروز تصمیم گرفتم حلوا درست کنم و با پسرا بریم مزارشهدا و به یاد این شهید بزرگ بین مردم پخش کنیم. الحمدلله هم برای بچه ها لحظات خوبی رقم خورد و هم مردم استقبال خوبی کردن... انشاءلله هرچه زودتر پیروزی حق بر باطل رو جشن بگیریم و به امیدخدا هرچه زودتر امام زمان ظهور کنند و ریشه ظلم و ظالم از روی زمین برچیده بشه🙏 @madaranemeidan
گفتگوی کوتاه در مورد مقاومت روز چهارشنبه یه ایستگاه مقاومت توی محوطه امامزاده شعیب برپا کرده بودیم. یه خانومی با وضع ساده و روستایی اومده بود توی واحد کودک توی ساخت موشک برای بچه ها کمکمون میکرد. وقتی دیدم از بچه های خودمون نیست ولی اومده پیش ما سرصحبت رو باهاش باز کردم... بین صحبت ها ازم پرسید:شما نمیدونین که شب حمله ایران به اسرائیل،مردم سبزوار اومدن بیرون یا نه؟ گفتم:آره جلوی مسجد جامع جمع شده بودیم. گفت: مسجد جامع کجاست؟ بهش آدرس دادم... گفت:من همون شب به شوهرم گفتم چرا مردم سبزوار هیچ جا نیومدن بیرون؟! شوهرمم گفت حالا اگر میومدن تو میخواستی بری؟گفتم آره... از خانومه پرسیدم: مگه شما کجا زندگی میکنی؟! گفت:روستای .... ادامه داد:اون شب تا ساعت ۲ پای تلویزیون بودم داشتم اخبار رو میدیدم...خیلی خوشحال شدم وقتی بچه های فلسطین خوشحالی میکردن...آخه بچه های غزه هم مث بچه های خودمونن! @madaranemeidan