💫بسمه تعالی💫
#داستانک_واقعی_
#چطور_پولدار_شدیم_؟
امروز تلوزیون روشن بود و من حین آشپزی اوشین دیدم
و کلی گریه کردم
کاش میشد کاری کرد هیچ آدمی گرفتار نداری نشه...
امروز خرید رفتم و هر چیزی که بر میداشتم
بخاطرش خدارو شکر میکردم
زمانی بود وقتی خرید میکردیم
تا کل خریدا حساب بشه از استرس قلبمون میومد تو حلقمون که از موجودی کارت بیشتر نشه هزینش🥲
اولای ازدواج یه موتور خریدیم
داغووون
چقد دوسش می داشتم🥲
پلیس گرفتش و بی موتور شدیم
هیچ وقت حتی از ذهنم نمی گذشت که بتونیم روزی ماشین بخریم...
فقط یادمه یه بار که زمستون بود روی موتور زانوهام میسوخت از شدت سرما یهو چشمم به یه خونواده خورد که داخل ماشین با پنجره های بسته گرم و راحت داشتن میرفتن
باورکنید دلم نخواستا ولی یادمه اونجا توجهم تازه جلب شد که زندگی ما فرق داره...
شنیده بودم،
همه چیز از یه خواستن واقعی شروع میشه
من یادمه چیشد که واقعا خواستم پولدار بشیم
همسر من خیلی آدمه با فهمیه😁
منطقی
مثلا الان داریم خب داریم
نداریم، نداریم هیچ نگرانی و استرس و عصبانیت از این بشر سر نمیزد...
دیدی یسری آقایون نتونن یچیزی تهیه کنن ناراحت میشن، محمد اینجوری نبود...
الان که نداریم اشکال نداره نون خشک میخوریم، مثلا میگما😁البته نه از روی بیخیالی من بعدها فهمیدم خیلی درونگرایی غصه میخورده و ما متوجه نمیشدیم...
یروز با کشور داشت حرف میزد
با عمش بود
بعد که شب شد دیدم به شدت ناراحته
گفت با هرکی حرف میزنم احساس میکنم به من تیکه میندازن...
از این که اینجام و طلبه هستم و خونوادم تو کشورم دارن عذاب میکشن از نداری
چون خرج خونواده تو تاجیکستان به گردن پسر خونوادس و اکثر جوونای ما روسیه کار میکنن تو سرما بدون همسر و خونوادشون🥲
یادمه یه مدت هر دفعه محمد با خونوادش حرف میزد آنچنان غمی میگرفتش که تا سه روز دیگه به حالت عادی بر نمیگشت...
حالا فک کن اجاره و پول پیش چند برابر شد همون موقع
کل دندونای زهرا خراب شده بود
من قشنگ یجایی از هم گسیخته شدن محمد دیدم😭
یه شب تو نماز شبم با کلی گریه از خدا خواستم بخاطر رضایت پدر مادر همسرم و خوشحالی محمد وضع زندگیمون خوب بشه بتونیم اجاره خونمون بدیم و حداقل محمد بتونه پس انداز کنه پول بفرسته خونشون🥲
#پایان_قسمت_اول
♡※--🍃💠🍃--※♡
کانال اختصاصی ویژه پدران و مادران همراه با آموزش مهارت های زندگی و پیش از ازدواج 👇
🆔 https://eitaa.com/madareherfeii
💫بسمه تعالی💫
#داستانک_واقعی_
#چطور_پولدار_شدیم_؟
#قسمت_دوم
آقا نشستم
هررررر کاری برای زیاد شدن رزق و روزی بود از اینترنت سرچ کردم و شروع کردم به انجام دادن
تا اون موقع بین الطلوعین میخوابیدم
تصمیم گرفتم نخوابم
سخنرانی حاج آقا پناهیان میذاشتم انقد برام جالب بود خواب از سرم میپرید
من آدم تمیزی بودم همیشه ولی هیچ وقت مقید نبودم حتما شب که میخوابم خونم تمیز باشه بعد دیدم چقد روایت داریم در این رابطه
6ماه تحت هر شرایطی شب خونم تمیز میکردم
کل خونرو گردگیری عمیق کردم و کلی تا عنکبوت پیدا کردم که اونم فقر میاره
هر روز هزارتومن صدقه از طرف امام رضا برای سلامتی آقا امام زمان میذاشتم کنار
نماز شب و خوش اخلاقی و...
تمام مدتم عذاب وجدان داشتم که خاک تو سرت بخاطر پول این کارارو میکنی🫠
اصلا تو خونواده معروف شده بودم
همش دنبال یه ذکر و کاری واسه افزایش رزق و روزی میگشتم😂
خلاصه رفقا خدا یجوری حساب میکنه باهات که میمیری و شرمندش میشی😭😭😭
این داستان دلم میخواد به کل دنیا بارها و بارها بگم
شرایط الان من هر ثانیش یه معجزس
و توجه کنید این معجزه با کار و شغل اتفاق نیوفتاد🥲
من صرفا چندتا عملی که خدا گفته بود انجام دادم...
ولی بعدش...
شرایط ما خوب شد
خونه، ماشین و...
#پایان
♡※--🍃💠🍃--※♡
کانال اختصاصی ویژه پدران و مادران همراه با آموزش مهارت های زندگی و پیش از ازدواج 👇
🆔 https://eitaa.com/madareherfeii