هدایت شده از جان و جهان | به روایت مادران
✍بخش دوم؛
گروه «مداد مادرانه» که رونق گرفت، روز به روز باغچه جان و جهان وسعت بیشتری پیدا کرد. گاهی روایتهایمان را بیش از چند هزار نفر میخواندند.
«جان و جهان» شده بود جایی برای حرکت قلم بر مدار مادران انقلابی...
مادرها راوی روزگارشان بودند؛ فرزندپروری، حرکت در دل جامعه، گفتگوهای درونیشان، آنچه میدیدند و فکر میکردند و میشدند. از هر چیزی که یک زن در زندگیاش زیست میکند، از آفاق تا انفس!
اعضای مداد مادرانه که قوت گرفتند و قدم تند کردند، جان و جهان به باغ سرسبزی تبدیل شد. مهدیه دهقانپور و مریم حقاللهی و ثمین شاطری هم به تیم پشتصحنه کانال اضافه شدند و هرکدام گوشهای از کار را به دست گرفتند.
رهبرمان که از لزوم روایتگری گفتند، دلمان بیشتر گرم شد. احساس کردیم جای درستی را برای فعالیتمان انتخاب کردهایم. روایت زن مسلمان انقلابی، همان کاری بود که باید میکردیم.
«بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را.
شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند.
شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند.
شما اگر حادثهی دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثهی تسخیر لانهی جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ...» *
◾️◾️◾️◾️
پیام داده بودند به مطهره. گفته بودند شما را از کانال جان و جهان میشناسیم. خواسته بودند تعدادی از روایتنویسهای حرفهای گروهمان را معرفی کنیم تا در دیدار رهبری با بانوان حاضر شوند و روایت این گردهمایی شیرین را بنویسند.
مطهره که خبر را رساند، ذوق و شوق افتاد در دلمان. انتخاب افراد را آوردیم در جمع مسئولین مکتوبات مادرانه. هر کسی لیست نوشت. مژده لیستها را تجمیع کرد، اشتراک گرفت و اسمها انتخاب شدند.
خودمان را به تهرانیها محدود نکردیم. میدانستیم که هر کدام از اعضای گروه مداد مادرانه از اصفهان، رفسنجان، شیراز، لرستان، قزوین و کرمان دلشان پر میکشد که بروند در آن حسینیه و روی آن زیلوهای سفید آبی، زانو بزنند. مژده در نهایت لیست را با اسامی یازده نفر برایشان فرستاد.
دوشنبه ظهر، ناگهان خبر رسید که همین فردا دیدار است! بعدازظهر پیام دادند که برای شش نفرتان کارت صادر شده. ذوق کردیم و ممنون خدا بودیم که اعضای گروه ما هم سهمی در این دیدار دارند. عصر بود که خبر آمد کارت ورود ده نفر از لیستتان آماده است. یک نفر بود که لیلی کاسهاش را شکسته بود. و از آن ده نفر هم، یکیشان ساکن تهران نبود و نمیتوانست در عرض کمتر از دوازده ساعت خودش را به تهران برساند. حتما روز دیگری، جور دیگری خدا با آنها هم فوق تصورشان حساب میکند.
ما رفتیم و رو در روی اماممان نشستیم. چه مبارک صبحی بود و چه فرخنده ساعتی ... .
#آزاده_رحیمی
* بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت، ۲۱ آذر ۱۴۰۰
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan