سلام دوستان 🌻
إن شاالله قرار هست *مرداد* ماه، همزمان با ماه *محرّم* و ایّام عزای حضرت اباعبدالله الحسین، در کنار هم کتاب #نامیرا رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهرههایی که از کتاب بردیم، باهم صحبت کنیم.
*نامیرا* ، داستانی در وصف کوفهیِ پیش از واقعهی کربلاست که تا به امروز بسیار مورد توجه اهالی کتاب و محفلهای ادبی قرار گرفته. بعضی از منتقدان، این کتاب رو نمونهی کاملی از یک کتاب فتنهشناسی معرفی میکنند. کتابی که نشان میدهد چگونه ممکن است حق و باطل آنقدر در هم آمیخته شود که بسیاری از افراد با تجربه و دانا هم به شک و تردید بیفتند.
اگر قصد تهیه *نسخهی چاپی* رو دارید، إن شاالله از این *ده روز فرصت باقی مانده* استفاده و ثبت سفارش کنید تا کتاب زودتر به دست تون برسه.
امیدواریم که همراه ما باشید
و از مطالعهی این کتاب، لذت ببرید.
#نامیرا
#کتابِ_مرداد
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
سلام دوستان 🌻
همون طور که قبلاً گفتیم، إن شاالله قرار هست این ماه به مناسبت ماه محرّم کتاب #نامیرا ؛ نوشتهی آقای صادق کرمیار که توسط انتشارات نیستان به چاپ سی و هشتم رسیده، مطالعه کنیم. #نامیرا ، داستانِ حقیقتجوییِ دو جوان از جوانان کوفه را در زمان امام حسین (ع) روایت میکند. دختر و پسری که دور از سودجوییهایِ معمولِ مردم این شهر، به دنبال حقیقت میگردند اما در میان رفتارهای متناقضِ سرداران و بزرگان کوفه، بین حمایت از امام حسین (ع) و وفاداری به یزید سرگردان هستند.
بعضیها معتقدند #نامیرا یک دورهی #فتنهشناسی ست برای کسانی که در پی حق هستند و میخواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابهجا میشود. رهبر انقلاب هم علاوه بر تمجید از کتاب، روی همین ویژگی تأکید کرده و با اشاره به ناآرامیهای کشور بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته اند: اگر کسی بخواهد #فتنه را بشناسد، این کتاب را بخواند.
امیدواریم که از انتخاب #نامیرا راضی باشید و این کتاب ارزشمند رو در مرداد ماه مطالعه کنید.
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
... ربیع با ولع به حرفهای آنان گوش میداد. عمرو گفت: «پس نامههای ما و سفر فرزندان قیس به مکه، فرزند رسول خدا را مطئمن میسازد که ما به راستی آمادهایم تا به فرمان او با یزید به جنگ برخیزیم و دست بنیامیه را از جان و مال مسلمانان کوتاه کنیم.»
ربیع به فکر فرو رفت و با خود گفت؛ فرزند رسول خدا؟! بعد رو به عمرو پرسید: «شما به فرمان چه کسی میخواهید به جنگ با یزید برخیزید؟»
عمرو گفت: «حسینبنعلی (ع) فرزند فاطمه، دختر رسول خدا که در ایمان و تقوا و دانش و شجاعت و شرف سرآمد عرب است.»
ربیع پرسید: «حسینبنعلی (ع) فرزند رسول خداست؟!»
شبث گفت: «و چه کسی شایستهتر از او برای خلافت بر مسلمانان و رهبری امّت رسول خداست؟!»
ربیع گفت: «پس چگونه علی را هر روز در شام دشنام میگویند و حسین بر نمیآشوبد!؟»
شبث گفت: « *در خاندان بنیهاشم، کم ندیدهایم که برای حقّی بزرگتر، از حقّ خویش میگذرند.* »
عمرو گفت: «خدا لعنت کند پسر ابوسفیان را! که نوزده سال با فریب، مردم را مطیع خویش کرد و حقّ بزرگ فرزند رسول خدا را از او گرفت.»
ربیع حسرتبار گفت: «کاش من پیش از این با شما آشنا میشدم و از آنچه بر این امّت گذشته، بیشتر آگاه میشدم.»
... مادر از ربیع پرسید: «عبدالله از علی چه گفت؟»
«او گفت علی هرگز خلاف سنّت رسولِ خدا کاری نمیکرد.»
مادر باز پرسید: «و از معاویه نیز دفاع کرد؟»
«همان گونه که از علی دفاع کرد.»
مادر گفت: «اگر عبدالله به اهل جماعت پیوسته باشد، در نهایت طعمهی دشمنان علی خواهد شد.»
«اهل جماعت؟!»
مادر گفت: «آنان هم علی و هم معاویه را بر حق میدانند و به ایمانِ هر دو شهادت میدهند.»
ربیع گفت: «چگونه میشود که معاویه و علی هر دو به سنّت رسولِ خدا عمل کنند، اما همواره در جنگ و دشمنی با یکدیگر باشند؟!»
« *بهترین میزانِ شناخت حق و باطل، عدالت است. کسانی که عدالت علی را برنتافتند، به ستمِ معاویه تن دادند.* »
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
🔰بخشهایی از مصاحبهی نویسندهی کتاب #نامیرا
🔲 مهمترین و جالبترین واكنش و بازخوردی كه در مورد #نامیرا شنیده یا دیدهاید چه بوده است؟
این نكته را به دلایلی تا كنون جایی نگفتهام. یك روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر كارت دارم. رفتم و ایشان تعریف كرد كه: «من كتاب شما را با یك سری از كتابهای «متون مفاخر» در جلسهای به آقا دادم. هفتهی بعد كه برای جلسهی دیگری خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام كتابها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام كتابها گفتند. *راجع به #نامیرا هم فرمودند كه: «كار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از كتاب را كه خواندم، احساس كردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.»* این برای من خیلی شیرین بود. بعد هم شنیدم كه رهبر انقلاب به نمایشگاه كتاب هم كه رفته بودند، گفته بودند كتاب را خواندهاند. روز دیگری آقای جلیلی به من زنگ زد و گفت: در یك جلسهای آقا فرمودند «هر كسی میخواهد فتنهی اخیر (سال ۸۸) را بشناسد، این كتاب را بخواند.» این جذابترین بازخوردی بود كه من نسبت به این كتاب دارم. البته بازخوردهای دیگری هم بود كه شیرینیهایی داشت.
🔲 به نظر شما جایی از #نامیرا نیاز به اصلاح نداشت؟
نه؛ اما به نظرم یك جلد دومی لازم دارد. به این دلیل كه داستان در این كتاب همهاش استدلالی است. با استدلال رفتهایم جلو و سعی كردهایم با دیدگاههای عقلانی به حقیقت برسیم. كل تحقیق و نگارش #نامیرا برای من هم جستوجو بود. این نبود كه یك چیزی را فرض كرده باشم تا به داستان تحمیل كنم. واقعاً دنبال سؤالهای خودم میگشتم. مگر امام اینها را نمیشناخت؟ آیا آمده بود بجنگد؟! آیا نمیتوانست برود جای دیگر؟ همهی اینها سؤالهای خود من هم بود. اما این كار جلد دومی هم لازم دارد؛ از بعد عاشورا تا خطبهی حضرت زینب سلاماللهعلیها در برابر یزید در شام. به نظر من شام نقطهی عطف است. آن اثر ادبی كه باعث ماندگاری واقعهی عاشورا شد، خطبهی حضرت زینب سلاماللهعلیها در شام بود. واقعهای اتفاق میافتد، اما آنچه كه آن را ماندگار میكند، در واقع بازآفرینی هنری و ادبی وقایع آن است. اولین اثر ادبی كه توانست عاشورا را ماندگار كند، خطبهی حضرت زینب سلاماللهعلیها بود. به نظر من این كتاب یك روضه كم دارد!
🔲 منبع متن:
https://www.yjc.ir/fa/news/4181186/رهبر-انقلاب-فرمودند-ميخواهيد-فتنه-88-را-بشناسيد-رمان-ناميرا-را-بخوانيد
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
ربیع پرسید: «تو چگونه ابنزیاد را سرزنش میکنی، اما حاضر به یاری فرزند رسول خدا نیستی؟! اگر حسین را به عدالت و حقیقت میشناسی، پس چگونه به خلافت یزید تن میدهی؟! آیا فرزند علی شایستهی خلافت نیست...؟»
عبدالله که به صداقت ربیع یقین داشت، آرام سر تکان داد و گفت: «شما حسینبنعلی را چگونه شناختید؟! کوفیان از ظلم یزید به حسین پناه بردهاند، در حالی که نه یزید را آن گونه که هست میشناسند و نه حسین را. من هم حسینبنعلی را بیش از هر کس به حکومت شایستهتر میدانم، *حسین به خلافت زینت میبخشد، در حالی که خلافت به او زینت نمیدهد. حسین شأن خلافت را بالا میبرد، در حالی که خلافت شأنی بر او نمیافزاید. خلافت به حسین نیازمندتر است، تا او به خلافت.* اما سوگند به کسی که پیامبر را فرستاد، هیچ یک از شما، تحمل عدالت خاندان علی بن ابیطالب را ندارید. آن که خاندان علی را میشناسد، به مردم بگوید که اگر حسین به خلافت برسد چه میکند. بگوید که …» رو به زبیر گفت: «آنچه به ظلم و بیعدالتی اندوختهاید، اگر به مهریهٔ نکاح زنانتان رفته باشد، بازپس میگیرد و به صاحبش بازمیگرداند و چنان در هم آمیخته شوید که پَستترین شما به مقام بلندترین شما برسد و بلندترین شما به مقام پستترینتان… *من از مسلم فقط یک پرسش دارم؛ چرا به مردمی اعتماد کرده که دو بار آزموده شدهاند؛ و هر بار یاری کنندهٔی خود را به دشمنش واگذاشتند* ؛ و من به خدا پناه میبرم که حسین را به دست دشمنانش خوار کنم.»
... اموهب رو به عبدالله کرد و گفت: «من در شگفتم که تو اگر حسین بن علی را شایستهی حکومت میدانی، چرا در برابر ظلم یزید سکوت میکنی؟»
عبدالله گفت: « *ظلم و جور یزید از قدرت و کیاست او نیست، بلکه از جهل و زبونی مسلمین است.* اینها با حسین بیعت میکنند، چنان که بسیاری شان با علی نیز بیعت کردند و سپس او را به دشمنانش واگذاشتند.»
اموهب گفت: «اینها که تو میگویی، حسین بن علی نمیداند؟» عبدالله گفت: «من هم به همین دلیل از کار او در شگفتم! خدایا *این چه امتحانی است که از سختترین جنگها دشوارتر است!* »
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
مرد آرام و خونسرد به عبدالله تلخلبخند زد و گفت:
«لعنت خدا بر آنان که ایمان شما را بازیچهی دنیای خویش کردند؛ و وای بر شما که نمیدانید *بدون امام، جز طعمهای آماده در دست اراذلی چون یزید و ابنزیاد هیچ نیستید؛ حتی اگر برای رضای خدا با مشرکان جهاد کنید.* آیا بهتر و عزیزتر از قرآن و حسین، یادگاری از پیامبر بر روی زمین باقی مانده است؟» و دوباره به راه افتاد و رفت. عبدالله مستأصل ماند و بعد به سوی او رفت و گفت: «من هم پسر فاطمه را شایستهتر از همه برای خلافت مسلمانان میدانم، اما در حیرتم که حسین چگونه به مردمی تکیه کرده که پیش از این، پدرش و برادرش آنها را آزمودهاند.»
مرد آرام گفت: «آیا حسین بن علی اینها را نمیداند؟»
«اگر میداند، پس چرا به کوفه میآید؟»
مرد گفت: «او حجت خدا بر کوفیان است که او را فراخواندند تا هدایتشان کند.» عبدالله گفت: «چرا در مکه نماند، آن هم در روزهایی که همهی مسلمانان در آنجا گرد آمدهاند. آنها نیاز به هدایت ندارند؟» مرد گفت: «یزید کسانی را به مکه فرستاد تا امام را پنهانی بکشند، همانطور که برادرش را کشتند... و اگر امام را در خلوت میکشتند، چه کسی میفهمید امام چرا با یزید بیعت نکرد؟» مرد خواست برود. لَختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت: « *و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمیکنم، که تکلیف خود را از حسین میپرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت میخواهم. و من… حسین را برای دنیای خویش نمیخواهم، که دنیای خود را برای حسین میخواهم. آیا بعد ازحسین کسی را میشناسی که من جانم را فدایش کنم؟* »
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*