خوشحالم، می خندم و در خانه می چرخم. صدای تکبیر از تلویزیون می آید و من نیز تکبیر می گویم. کیک می پزم، خانه را چراغانی می کنم، بچه ها را مرتب می کنم، وقتی می خواهم عکس بگیرم، دستانم می لرزد.
تصویر کودک تو را در قاب دوربین می بینم. قطعا خون پاک فرزند تو دودمان شان را به باد خواهد داد. همان گونه که آه مظلومانه ات به خواری و زبونی کشاند شان.
ای کاش می توانستم در آغوش بگیرمت و این شادی غمگین را به تو تبریک بگویم و دست در دست هم، با هم بگرییم و بخندیم
خداوند آغوش تو را خالی کرد تا به بهترین شکل برایت جبران کند و قدس عزیز را در آغوشت جای دهد.
با اشک در چشم و داغ در دل، می خندم و کیک را برش می دهم و بین اهالی خانه پخش می کنم.
از امروز هر چه مقلوبه بپزم، هر چه سوره ی فتح بخوانم، هر چه ختم صلوات بگیرم، همه را با شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل و زنده باد قدس و زنده باد اسلام انجام می دهم.
خواهر عزیزم.
من اینجا هستم.
به یاد تو،
غمگین از غم تو،
ترسان از اضطراب تو
و شادان از خوشحالی تو.
بدان که گرچه بین بدنهای ما کیلومترها فاصله است، اما بین قلبهای ما هیچ حائلی نیست.
تو خواهر منی و من به تو افتخار می کنم
*جشن پیروزیت مبارک*
#و_جزائهم_بما_صبروا
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [اینستاگرام](https://www.instagram.com/madare_madari) *