eitaa logo
سازمان بسیج مدّاحان و هیآت مذهبی و شعرای آئینی استان آذربایجان غربی(ثامن بسیج مداحان)
385 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
59 فایل
اطلاع رسانی اخبار و برنامه ها سازمان بسیج مداحان ، هیئات مذهبی و شعرای آئینی استان آذربایجان غربی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️وقایع روز هشتم محرم سال61! ☑️ در روز هشتم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند. 💦 آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. 🌾هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. 💠به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. ✳️در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. 🌸حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من نیستم؟ 🔰گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟ 🔥عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ ⚡️و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ 💥 ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم. 🔆یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. 🌺امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. 🌙شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. 🌹 امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد. 🍁در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. 🔥یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. 🔥ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. 🔥 عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. 🌷حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. ✨ به خدا سوگند! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ✍ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است 💥 پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برميگردم یا به مملكت دیگری ميروم. ♨️ عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.. ✍ادامه دارد.. 📒کشف الغمه،ج2،ص47 📘بحارالانوار،ج44،ص388 📕ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82 📌 کانون مدّاحان و شعرای آئینی ارومیه سازمان بسیج مدّاحان و هیآت مذهبی استان آذربایجان غربی ✧✾════✾✰✾════✾ @maddahane_az_gh
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر خاک کجایی، پسرت خاک نشد... مادر آب کجایی، پسرت آب نخورد... مظلوم 🖤 📌 کانون مدّاحان و شعرای آئینی ارومیه سازمان بسیج مدّاحان و هیآت مذهبی استان آذربایجان غربی ✧✾════✾✰✾════✾ @maddahane_az_gh
شهدا عاشق اند معشوقشان خداست شاگردند معلمشان (ع)است معلم اند... درسشان است مسلح اند سلاحشان است مسافرند،مقصدشان لقاءالله است مستحکم اند،تکیه گاهشان ست روح همه ی شاد 🌺 📌 کانون مدّاحان و شعرای آئینی ارومیه سازمان بسیج مدّاحان و هیآت مذهبی استان آذربایجان غربی ✧✾════✾✰✾════✾ @maddahane_az_gh
مردم!!!! ◀️ یک روز فراموش خواهید شد. خودتان برای آخرتتان ، تلاش کنید ... فردا کسی نیست! و بهترین توشه قیامت، است ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📝 🏴روزهای شلوغ دربار یزید لعنةالله علیه 🔻در زبان عربی چیدمان افعال کنار هم می‌تواند در معنای جمله تغییرات زیادی ایجاد کند 🔸مثلا ذهب یعنی رفت! یا یذهب یعنی میرود! اما هرگاه «كان» بر سر فعل ماضى يا مضارع وارد شود ساختارهاى جديدى پديد مى‌آيد كه در زبان فارسى به نام‌هاى ماضى بعيد و استمرارى شناخته مى‌شود: 🔺 كان+ فعل مضارع مانند: كان يذهب: مى‌رفت. 🔻 كان+ فعل ماضى مانند: كان ذهب: رفته بود. 📎آموزش ترجمه قرآن (جلد2)، برهانیان، عبدالحسین ج1، ص128 🔻حالا به این روایت که در کتاب مثیرالاحزان آمده نگاه کنید: 🔸 كانَ يَزيدُ يَتَّخِذُ مَجالِسَ الشَّرابِ وَاللَّهوِ وَالقِيانِ وَالطَّرَبِ، ويُحضِرُ رَأسَ الحُسَينِ (ع) بَينَ يَدَيهِ. 📎 مثير الأحزان: ص 103. 🔻در این عبارت کان همراه شده است با فعل مضارع که معنای استمرار در گذشته را می‌دهد. 🔸کان یتخذ یعنی یکبار اتفاق نیافتاده این حرکت و چند بار رخ داده است. 🔻حالا باقی عبارت را ببینیم. این جلساتی که تکرار شد چه جلساتی بود؟ 🔸مجالس الشراب و اللهو و القیان و الطرب 🔻القیان جمع القینه است. 🔸 القَيْنَة: الأمَة غَنَّت أَوْ لَمْ تُغَنّ، والماشِطة، وَكَثِيرًا مَا تُطْلق عَلَى المُغَنِّية مِنَ الْإِمَاءِ، وجَمْعها: قَيْنَات. 🔹القینه: ، آوازخوان ، مشاطه گر 📎 النهايه في غريب الحديث والاثر، ابن الأثير، مجدالدين ج4 ص 135 🔻، مجلسهاى باده‌نوشى و لهو و لعب و آوازخوانى ترتيب میداد و سر (ع) را نزد خود مى گذاشت. 🔻آه از دل امام علیه‌السلام 🔸آه از دل در این مجالس 🔺آه از دل دختران امام در این مجالس 📌 سازمان بسیج مدّاحان و هیآت مذهبی استان آذربایجان غربی ✧✾════✾✰✾════✾✧ ⇒ @maddahane_az_gh