مباهله
نور قافله
میان قوم مسیحا چه ولوله پیداست
قسم به «زلزلت الارض» زلزله پیداست
مراد «لوکره المشرکون» قرآنند
میان این همه مشرک که هلهله پیداست
اسیر نفس و گرفتار وسوسه هستند
به دست و پای همه بندو سلسله پیداست
هراس در دل نجرانیان به پا شده است
ز دور بین تمامی، مجادله پیداست
چه با وقار و شکوهند پنج تن، آری
شکوه و هیبت دین در مباهله پیداست
در آسمان به تماشای آ ل پیغمبر
هزار فوج ملک ، مثل چلچله پیداست
علی است معنی ناب کلام «انفسنا»
مقام«انفسکم» بین عائله پیداست
دراین فضیلت.دراین بهشت قدر و مقام
شکوه حضرت زهرای فاضله پیداست
حضور آل عبا برتر است از دنیا
حساب کل جهان در معادله پیداست
اگر قدم بگذاری به راه آل علی
در این مسیر وفا نور قافله پیداست
به وصف و منزلت پنج تن «وفایی» گفت
فروغ و تابش آیات منزله پیداست
#حاج_سید_هاشم_وفایی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#مباهله
خاتم رسالت را داده حق رخ چون ماه
روشن از نگاه او هر حریم و هر درگاه
بر مباهله می رفت با علی و با زهرا
داشت در و گوهر را آفتاب حق همراه
نقش چهره ی ماهش آیه های نورانی
نقش روی لبهایش ” انما یرید الله “
تا ز روی پیغمبر نور حق نمایان شد
بر قبیله ی نجران شد مباهله جانکاه
عالمان نصرانی در برابر احمد
از مباهله در بیم از مجادله در آه
مصطفی همه نور است در ستایش آن نور
هم زبان ما الکن ، هم کلام ما کوتاه
چشم نافذش دل بر غنچه ی لبش دلتنگ
سرو قامتش دلجو یاس طلعتش دلخواه
“یاسرا ” ز درگاهش کس نمی رود مایوس
زآن سبب شدیم از شوق سائلان این درگاه
شاعر:حاج محمود تاری
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قصیده
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آن شیردل بیشه سر سبز ولایت
آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار
در چرغ کمال علوی، اختر دانش
بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
پرسید از آن شیفته آل محمد
فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟
هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
آرند زبان از دهنت فرقه اشرار
گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
فرمود که ای یار علی! در همه احوال
بینم که در این راه کشی محنت بسیار
در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
لبخند تمسخر زده با حالت انکار
چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
میثم ز سر دار بلا سر به در آورد
چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
گویا به ثنای علی و عترت اطهار
فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
دانید علی کیست؟ علی محور توحید
دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار
بالله! که با طاعت کونین نباشد
بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار
میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
وز تخت شود زاده مرجانه نگونسار
با خشم رسیدند و بریدند زبانش
کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
بعد از سه شب و روز از این وقعه جانسوز
زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
در راه علی کشته شدن آرزویش بود
جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار
شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار
از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار
گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
قاتل سر نورانی او برد به کوفه
گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافکار!
آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
در بین عدو عترت خود دید گرفتار
«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
#استاد_غلامرضا_سازگار
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
چون میثم تمارِ سرِ دارِ علی باش
با جان و دل خویش خریدار علی باش
از فاطمه درخواست نما اوست اجابت
درمان تو عشق است تو بیمار علی باش
در اوج مصیبت زدگی یابه سر دار
چون میثم تمار طرفدار علی باش
باعشق علی گر تو گنه کار ترینی
عشق است برو عبد گنه کار علی باش
بر قبله چشمش همه دم سجده برآور
مستانه برو نوکر دربار علی باش
#محمد_حبیب_زاده
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قطعه
از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز
باعشق علی عشق کنی تا به سر دار
جز نام علی روی لبانت نتراود
سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار
از دار بپرسید جوابش بجز این نیست
من حیدری عشق توام میثم تمار
میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد
مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار
در وادی عشاق به پایش نرسیدند
چون میثم تمار زند نام علی جار
#محمد_حبیب_زاده
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
چون میثم تمارِ سرِ دارِ علی باش
با جان و دل خویش خریدار علی باش
از فاطمه درخواست نما اوست اجابت
درمان تو عشق است تو بیمار علی باش
در اوج مصیبت زدگی یابه سر دار
چون میثم تمار طرفدار علی باش
باعشق علی گر تو گنه کار ترینی
عشق است برو عبد گنه کار علی باش
بر قبله چشمش همه دم سجده برآور
مستانه برو نوکر دربار علی باش
#محمد_حبیب_زاده
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قطعه
از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز
باعشق علی عشق کنی تا به سر دار
جز نام علی روی لبانت نتراود
سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار
از دار بپرسید جوابش بجز این نیست
من حیدری عشق توام میثم تمار
میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد
مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار
در وادی عشاق به پایش نرسیدند
چون میثم تمار زند نام علی جار
#محمد_حبیب_زاده
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قصیده
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آن شیردل بیشه سر سبز ولایت
آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار
در چرغ کمال علوی، اختر دانش
بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
پرسید از آن شیفته آل محمد
فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟
هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
آرند زبان از دهنت فرقه اشرار
گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
فرمود که ای یار علی! در همه احوال
بینم که در این راه کشی محنت بسیار
در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
لبخند تمسخر زده با حالت انکار
چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
میثم ز سر دار بلا سر به در آورد
چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
گویا به ثنای علی و عترت اطهار
فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
دانید علی کیست؟ علی محور توحید
دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار
بالله! که با طاعت کونین نباشد
بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار
میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
وز تخت شود زاده مرجانه نگونسار
با خشم رسیدند و بریدند زبانش
کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
بعد از سه شب و روز از این وقعه جانسوز
زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
در راه علی کشته شدن آرزویش بود
جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار
شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار
از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار
گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
قاتل سر نورانی او برد به کوفه
گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافکار!
آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
در بین عدو عترت خود دید گرفتار
«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
#استاد_غلامرضا_سازگار
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
هر دم
ما نیافتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین
باز میگوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین
مادرت فریاد میزد یابُنَیَ....سوختیم
آذریها تا که گفتند از حرم ای جان حسین
نامِ ما را قبلِ ما زهرا نوشته یک به یک
مادرت تا گفت گفتیم از عَدَم ای جان حسین
هرچه ما داریم از خاکِ عزاداریِ توست
روضه آری بشکند پشتِ ستم ای جان حسین
شیعه با این روضهها قد راست کرده تا اَبَد
دارم از این اشکها تیغِ دودَم ای جان حسین
دلخوشیِ ما از این دنیا فقط عشق است عشق
با تو میسازیم با هر بیش و کم ای جان حسین
قبلِ نامِ مادرم نامِ تو را آموختم
با اذانش گفت وقتی مادرم ای جان حسین
این کریمیِ تو ما را یاکریمت کرده است
ما گِره خوردیم با اهلِ کَرَم ای جان حسین
شُکر دستم پیش این و آن نمیگردد دراز
شُکر هستم با تو تنها محترم ای جان حسین
هرچه از عمرم اگر مانده است میگویم حسین
سیر هستم از همه غیر از حرم ای جان حسین
در خرابه خوابِ بابا دیده و بی حال بود
مینوشت از اشکها با قَدِ خَم ای جان حسین
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
کفران نعمت کردهایم از ما محرم را مگیر
ما ترک طاعت کردهایم از ما محرم را مگیر
ما جرم بی حد کرده ایم بر نفس خود بد کرده ایم
آری جسارت کردهایم از ما محرم را مگیر
ای وجه رب العالمین دلتنگی ما را ببین
خود را ملامت کردهایم از ما محرم را مگیر
ای صاحب فلک نجات ، سرچشمه آب حیات
دل را به نامت کرده ایم از ما محرم را مگیر
حال و هوای شهر ما دیگر هوای روضه نیست
آری جنایت کردهایم از ما محرم را مگیر
عبد و غلامت می شویم، سرمست نامت می شویم
هر صبح سلامت کردهایم از ما محرم را مگیر
ای فخر شاهان جهان، جاروکشی در
صحن تان
میل زیارت کرده ایم از ما محرم را مگیر
ای باعث بود و نبود، بی مهرتان ما را چه سود؟
عرض ارادت کردهایم از ما محرم را مگیر
آقا در این شهر شلوغ ،، دور از فضای روضه ها
احساس غربت کرده ایم از ما محرم را مگیر
در پای این بزم عزا ، با دوستان باصفا
عمری رفاقت کردیم از ما محرم را مگیر
بی روضه ها افسرده ایم، چون لاله ي پژمرده ایم
میل ضیافت کردهایم از ما محرم را مگیر
عالم همه دشمن ولی،، آقا کنار نامتان
احساس عزت کردهایم از ما محرم را مگیر
وقتی محرم می رسد ،، بر جان ما غم
می رسد
عادت به هیئت کردهایم از ما محرم را مگیر
ای شاه بانوی دمشق بی رونق است بازار عشق
ما استعانت کردهایم از ما محرم را مگیر
با کاروان کربلا ،، ازکوفه تا شام بلا
شرح اسارت کردهایم از ما محرم را مگیر
از کوچه ها بازارها ،، با آن همه آزار ها
غم را روایت کرده ایم از ما محرم را مگیر
از سنگها،دشنام ها ، از شعله ها ،از بامها
ذکر مصیبت کردهایم از ما محرم را مگیر
آقا به جان مادرت ،، ما را مرانی از درت
هرچند غفلت کردهایم از ما محرم را مگیر
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#داستانک
📚ﺭﻭﺯﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻓﻘﻴﺮ،
ﺑﺎ ﻇﺮﻓﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ،
ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ،
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥِ ﺍﻧﮕﻮﺭ
ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺗﺒﺴﻤﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ،
ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ
ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ ﻧﻜﺮﺩ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ .
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟
ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ،
ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ واکنشی ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ .
" ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺯﯾﻦ ﺃﺧﻼﻗﻨﺎ ﺑﺎ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺑﺤﻖ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻟﻪ "
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺸﮑنیم❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلای عظیمی که به آن بی توجهیم!!!
✅تعطیلی حرم حضرت زینب (س) تا اول محرم
🔸درهای حرم حضرت زینب (س) در شهر دمشق از دوم مردادماه (دوم ذیالحجه) به روی زائران بسته شد. متولیان این حرم اینک خبر دادهاند تعطیلی را تا اول ماه محرم تمدید کردهاند. این تصمیم برای حفظ سلامت زائران گرفته شده است.
🔸تولیت حرم حضرت زینب (س) در روزهای آینده درباره بازگشایی و یا ادامه این تعطیلی در ماه محرم تصمیم میگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفوذ فرهنگی در کشور
در ژاپن مردمیلیونری برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد
بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت
راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند
وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند
و چشمان او خوب شد.
تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد
زمانیکه راهب به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود
مرد میلیونر میگوید:
خوب شدم
ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
راهب با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد !
برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸