eitaa logo
کانون مداحان
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
21.6هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت 62 : 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 🔻روش پاسخ دادن به ستايش ها و نيكى ها (اخلاقى ، اجتماعى) 💎وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِى عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ . 🔻و درود خدا بر او ، فرمود : چون تو را ستودند ، بهتر از آنان ستايش كن ، و چون به تو احسان كردند ، بيشتر از آن ببخش ، به هر حال پاداشِ بيشتر از آنِ آغاز كننده است . 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ✅لينك كانال حكمت هاي نهج البلاغه در تلگرام: https://t.me/hekmat_nahjolbalaqe
شعر به مناسبت مبارک دلا مژده نهضت چهل ساله شد قیـام جماعت چهل سالـه شد قیـامی که روح اللهش بود امـام بـه تبیین امت چهل سالـه شد قیامی که با خدعه همـراه نیست به رغم خیانت، چهل سالـه شد خیــانتگــران در اقلیــت انــد بلـی اکثریـت چهـل سالـه شد شعـــار شعــور آفریـن حضـــور به میدان همت چهل ساله شد درختی است سبز، آن نهال ضعیف کنون با طراوت چهل سالـه شد چــه بیــم از خـزان، لالـه انقـلاب به باغ شهادت چهل سـاله شـد محبــان حـق را دوام از خـداسـت قـوام محبـت چهـل سـالـه شد خـرد را بـزرگی وطــن را شـرف عـدو را حقـارت چهل سـاله شد بخــوان ذکـــر نصــر، من الله را کــه از یـار نصرت چهـل سالـه شد بــبــوس از ادب نــــــام الله را به پرچم علامت چهل سالـه شد شدیـم آهنـی آبـدیده بـه جنـگ قـوا را صلابـت چهـل سـالـه شد به فرجام برجام خوش بین مباش که ما را بصیرت چهل سالـه شد ز تدبیر رهبــر به امیــــد خلــق گــل استقـامت چهل ساله شد نه تسلیم و سازش نه خواری و ننگ که فرهنگ عزت چهل ساله شد بســـوزد دل دشمنـــان علـــــی نظــــام ولایـت چهل ساله شد ولایت همـــــان دولت انبیاست که در ملک وحدت چهل ساله شد مقـــدس بــــود واژه اربعیــــــن هلا ایـن قداست چهـل سالـه شد خـدایش بــه پیغمبــری برگزیـــد چو ختم رسالت چهل ساله شد سرود ظهور است ما را به لب تمنـــای وصلت چهـل سالـه شد بیـا یابن طـاها بیــا یــابــن نــور که تجدید بیعت چهل سـالـه شد استاد ۹۷/۹/۲۷ @sherheyatt
سلام گروه سرود گلبانگ معرفت با دو سرود ۱ . مادرهرچه شهید ۲ . نسل انقلاب ویژه دهه فاطمیه (س) و دهه انقلاب آماده اجراء در مراسمات می باشد هماهنگی جهت اجراء ۰۹۳۷۱۵۱۰۳۶۱ اسفندیاری
کلاس درس حضرت زهرا سلام الله علیها باموضوع مقتل (روضه های حضرت زهرا) به کلام حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی امروز شنبه ساعت10تا11 سالن اجتماعات امام خامنه ای نجف آباد درجمع مداحان کانون مداحان نجف آباد مقدمتان گرامی
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🌷 برای پرچم مقدس ایران 🇮🇷 وقتی که می‌اُفته توی دست باد مثل موج دریا توو آسمونه بهترین منظره‌ی شهرمونه با سه رنگش یه پا رنگین‌کمونه سبزِ اون باغِ بهشتِ شهرِ ماس سفیدش کفترای امام رضاس رو لبِ کبوترا نام خداس رنگِ سرخشم که خون شهداس پارچه‌س اما شیشه‌ی عمرمونه واسه طول عمر اون جَوون دادیم تار و پودش پُره عطرِ شهیده تا که جون بگیره کلی خون دادیم حُرمتش برای ما حسینیا شبیه پرچم سرخِ کربلاس اگه پاش بیفته پاش سر می‌بازیم مقتدای ما دو تا دست جداس هر جا هستیم یا که با هر لباسی همه‌مون سربازِ پای پرچمیم دست به دست هم می‌دیم پایین نیاد آدمای اعتلای پرچمیم پله می‌سازیم از استخونمون تا علمدار، از اون بالا بره بزنه پرچمو رو قله‌ی قاف ببره تا آسمون بالا بره دستِ ما سپردن این امانتو که باشیم تا آخرش مراقبش که ایشالله روز موعود که رسید برسونیم اونو دست صاحبش 🇮🇷 . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یا ابا صالح صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یا ابا صالح بیا ای وارث حیدر که زخم سینۀ زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یا ابا صالح در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته که اینجا مادرت افتاد از پا یا ابا صالح بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح دو قبر از شیعه گم گشته یکی زهرا یکی محسن شود روز ظهورت هر دو پیدا یا ابا صالح میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح چرا مخفیست قبر فاطمه در شهر پیغمبر بیا و پرده از این راز بگشا یا ابا صالح سر خونین جدّت در تنور و طشت و نوک نی تو را خواند ز سوز سینۀ ما یا ابا صالح هزاران درد از عترت بود در سینه ی «میثم» قلم را بر نوشتن نیست یارا یا ابا صالح استاد سازگار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر دیدار تو اگر چه غم انگیز می‌شود بعد از سه ماه قسمتِ من نیز می‌شود دردِ عیال دارم و پیرم نموده‌اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌اند این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من... نان را بدونِ قوَت بازو نمی‌پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌پزند این خانه مدتیست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌کنیم که نانی، کمی، بخور ای پلکِ نیمه باز تکانی، کمی، بخور رد تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرتِ آغوش می‌خورد این سینه‌ی شکسته، بمان، جوش می‌خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌رود؟ این شانه‌ات چه دیده چرا جا نمی‌رود؟ چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود یادم نرفته تا درِ خانه تو را زدند یادم نرفته با درِ خانه تو را زدند دیدم چهل نفر همگی روبرویِ تو دیدم که چند دفعه به در خورد رویِ تو در بِینِ شعله بال و پَرَت را به در زدند یادم نرفته است سَرَت را به در زدند چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود سلام الله علیهم اجمعین 🔸شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عزای فاطمه فاطمیه؛ حالِ ما مثلِ محرم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهراست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دم می‌شود در عزای فاطمه؛ محجوبه‌های شهرمان ... چادری که روی سر دارند، پرچم می‌شود روضه‌ی مردانِ مشکی‌پوشِ مادر بی‌صداست «روضه‌خوانی» با زبان پیرهن هم می‌شود ! در نبردی که سلاحِ گریه می‌آید به کار فاطمیه؛ جبهه‌ی خطّ مقدم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی؛ قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود ؟!    رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر دیدار تو اگر چه غم انگیز می‌شود بعد از سه ماه قسمتِ من نیز می‌شود دردِ عیال دارم و پیرم نموده‌اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌اند این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من... نان را بدونِ قوَت بازو نمی‌پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌پزند این خانه مدتیست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌کنیم که نانی، کمی، بخور ای پلکِ نیمه باز تکانی، کمی، بخور رد تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرتِ آغوش می‌خورد این سینه‌ی شکسته، بمان، جوش می‌خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌رود؟ این شانه‌ات چه دیده چرا جا نمی‌رود؟ چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود یادم نرفته تا درِ خانه تو را زدند یادم نرفته با درِ خانه تو را زدند دیدم چهل نفر همگی روبرویِ تو دیدم که چند دفعه به در خورد رویِ تو در بِینِ شعله بال و پَرَت را به در زدند یادم نرفته است سَرَت را به در زدند چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود 🔸شاعر: _____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دردی که گلستان مرا ریخته بر هم آسایش دوران مرا ریخته بر هم هجران رخ یوسف زهراست که این طور آبادی کنعان مرا ریخته برهم بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نفسم آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم مدیون گل فاطمه هستم که دعایش پرونده عصیان مرا ریخته بر هم داغ غم جانسوز علی و غم زهرا آرامش مژگان مرا ریخته بر هم فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل احوال پریشان مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا   تو بر ظهور دعای فرج بخوان مولا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز شرار دود ز بیت علی رود بالا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که علی بود هنوز عزادار مادرت زهرا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز علی است مثل تو مظلوم و بی کس و تنها تو بر ظهور دعای فرج بخوان که کند همیشه مادر پهلو شکسته بر تو دعا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسن به زیر ضرب لگد دید مادر خود را تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسین فتاد پشت در خانه، مادرش از پا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز صدای نالۀ محسن رسد به عرش خدا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که به نی بوَد هنوز سر پاک سیدالشهدا تو بر ظهور دعای فرج بخوان که بود شـرارۀ دل «میثم» همیشه وقف شما 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): لطفي نما غلام به لب جان رسيده را بشنو فغان اين دل در خون تپيده را چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم آن خال گوشۀ لب تو آرميده را روح لطيف تو نفس پاك و حق تو در بند خود كشيده صفاي سپيده را صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو تا خم كنند پيش تو قد كشيده را امشب بيا كه سینه پراز شور عشق توست تا فرش پاي تو بنمايم دو ديده را جانا... دلم هواي تو كرده تفضّلي وقف تو كرده ام دل از غم رميده را پرده بكش ز چهره ببينم دمي تو را بر من نشان بده وجنات نديده را شد فاطميه و دل ما مست فاطمه است بر ما عيان نما حرم آن شهيده را اشك مرا بگير و ببر نزد فاطمه مرهم گذار زخم تن قد خميده را ما را ببر به علقمه يا اينكه خود بيا تشريح كن قصۀ چشم دريده را تيغ دو سر بكش ز نيام و بريز سر بستان تقاص خون سرِ سر بريده را 🔸شاعر: ________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آقا سلام، روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت،روضه معجر شروع شد فریادهای مادر پهلو شکسته ات تا شد فشار در دو برابر شروع شد این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب بی اختیار گریه حیدر شروع شد وقتی رسید قصه به اینجای شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد ... دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر یک ماجرا به قافیه سر شروع شد 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): لاله ی نرگس عذار فاطمه عطر گیسویت بهار فاطمه یوسف گمگشته ی آل علی ای مسیحای تبار فاطمه بهجت قلب رسول خاتم است یاد تو ای گلعذار فاطمه ای براهت مانده تا صبح ظهور دیدگان اشکبار فاطمه جلوه کن ای مه ز چاه انتظار تا برآید انتظار فاطمه امشب آقا کربلایی یا نجف یا مدینه در کنار فاطمه چارده گلدسته میسازد ز نور اشکهایت بر مزار فاطمه انتقام حق مادر حق توست ای یگانه یادگار فاطمه تا نفس در سینه ها جاری بود شیعه باشد داغدار فاطمه کاش میشد جان بیمقدار من در رکاب تو نثار فاطمه 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام کلاس مجری‌گری امروز شنبه رده دانش آموزی راس ساعت4:30 رده بزرگ سال راس ساعت6 برادران گرانقدر 1بالباس رسمی(ترجیحاباکت وشلوار) 2امشب برای یک اجرای کوتاه1تا3دقیقه آمادگی داشته باشید مکان مقابل مهدیه اصفهان حسینیه صرافان *کلاس خواهران تا48ساعت آینده اعلام خواهدشد*
⭕️با ارز ۴٢٠٠ تومانی علوفه وارد کنند، بعد طوری در بازار دخالت کرده تا گوسفند پروار شده با علوفه یارانه ای به خارج از کشور قاچاق شود، بعد دوباره ارز ۴٢٠٠ تومانی داده گوشت یخی وارد کنند، فاجعه توزیعش با صف و کارت ملی، بماند... با این وضع تدبیر، رویتان می شود بگویید مشکل ما تصویب نشدن FATF است؟ / امیر سیاح ✅ کانال مصاف @Masaf
مراسم ترحیم مداح وذاکراهلبیت پیرغلام مخلص امام حسین علیه السلام مرحوم حاج محمدحسن اشتری فردایکشنبه دراصفهان ضمن تشریفرمایی لطفا اطلاع رسانی بفرمایید ممنونم
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را تکلیف چیست؟ منتظران ظهور یار! آماده‌ایم ما همه آیا ظهور را؟! آن شیعه صادق است که در محضر امام فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را! موسی‌صفت بخوانی از اولاد فاطمه روشن کنند در دلِ تو شمع طور را یا فاطمه جوانه زده اشک‌های تو در کوچه‌باغ آینه، گل‌های نور را بانو از آن‌چه می‌شود و آن‌چه شد بگو از راز سربه‌مُهر کرامات خود بگو بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو از لحظۀ توسل رزمندگان به تو آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود از لحظه‌ای بگو که شلمچه غرور داشت صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت ای مادر سپاه دلیران! سخن بگو ای خالق حماسۀ لبنان! سخن بگو از لطف خود بگو به سپاه مقاومت ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت «الجار ثمّ دار!» دعا کن دعا رواست بانو! نجات مردم بحرین با شماست ما سال‌هاست مفتخر از یاری توایم شاگردهای مکتب بیداری توایم مثل هوای تازه، طراوت از آنِ ماست فردای پر امید و صلابت از آنِ ماست رنج زمان و سختی دوران جدید نیست در نسل شیعیان علی ناامید نیست هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است همراه ما امید به فردای روشن است دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود مؤمن امیدوار به فضل خدا شود ما مؤمنان، کتاب خدا را که خوانده‌ایم آیات سورۀ شعرا را که خوانده‌ایم وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب مأیوس و ناامید و پر از غصه و تَعَب هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب: کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون فرعون یافت سیطره، "اِنّا لَمُدرَکون" موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت در عین ناامیدی امّت، امید داشت ناگاه حق به یاری یاران خود شتافت دریا برای امّت موسی ز هم شکافت آری! ز مکر و خدعۀ اهل جهان چه باک؟! موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟! خوش‌بین به راهِ روشن و فردای خود شویم در این مسیر، پیرو موسای خود شویم از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟! خوش‌بین به راه خویش ، نه لبخند دشمنان ماییم امتّی که امامت، حیات ماست این جلوۀ عظیم کرامت، حیات ماست زهرا رسانده است به ما این پیام را باید گرفت دامنِ پاک امام را ... گفتی به ما امام همانند کعبه است در مجد و احترام همانند کعبه است باید همیشه خلق کند گرد او طواف زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف وقتی حقایق ازلی بود در خطر دین خدا و جان ولی بود در خطر وقتی که عده‌ای همه پیمان شکسته‌اند یا آنکه در ادامۀ این راه خسته‌اند تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد باید که در مقابل تحریف ایستاد دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد هم خطبۀ تو باعث افشاگری شده‌ست هم ندبۀ تو مطلع احیاگری شده‌ست مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم چون تو همیشه سالک راه خدا شویم جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس عهدی که کرده‌ایم به همت وفا کنیم در قدس، ما نماز جماعت به‌پا کنیم . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مانند شمعی از مصائب آب می شد زینب برای وضع او بی تاب می شد منظورم از این بیت "صارت کالْخیال" ست این آخری، چون گوهری نایاب می شد همسایه ها کینه از او در دل گرفتند با آن که از شادی شان شاداب می شد از لکه های روی ماه آن روز گفتند : هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد آتش به جان خانه می زد با چه رویی شخصی که اسماً جزئی از اصحاب می شد آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز آتش میان این جماعت باب می شد تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد دیوار محکم بود و در اسباب می شد از داغ زهرا مرتضی با کارهایش آماده ی رفتن سوی محراب می شد . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مانده ام تنها کاری کن ای در من مانده ام تنها ، مرا یاری کن ای در خود را سپر کن در حق من قدری فداکاری کن ای در از همسر من در بین دشمن ها نگهداری کن ای در من که غریبم حداقل تو آبروداری کن ای در او باردار است ازضربه بر پهلوش خودداری کن ای در در بستر افتاد حالا بیا از او پرستاری کن ای در از شرم زهرا از چشم هایت اشک خون جاری کن ای در زهرای من رفت فکری به حال این گرفتاری کن ای در  مجتبی خرسندی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چه کنم ؟ چه کنم ؟ آتشی افتاده به جانم ، چه کنم ؟ آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم ؟ با حضور تو ، به من خانه نشینی سهل است گر نمانی تو و من بی تو بمانم ، چه کنم ؟ تو در این شهر ، فقط در به رخم باز کنی ” ای همیشه نگرانم ، نگرانم چه کنم ؟ “ زرِهم پشت ندارد ، به تو پشتم گرم است بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم ؟ گوشه ی خانه ، من و چار جگر گوشه ی تو غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم ؟ در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم ؟ “ من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم ؟ زود ای عمر علی می روی از دست علی بی تو بر ماندن خود نیست گمانم ، چه کنم ؟  حاج علی انسانی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حيف شد چشم هايت به آسمان باز و در سكوتت هزارتا حرف است لااقل ناله اى بزن خانم جمله نه...آهِ تو دوتا حرف است... حيف شد!زندگىِ خوبى بود من و تو دركنار هم بوديم چارتا دسته گل خدا داد و چِقَدَر بى قرار هم بوديم فاطمه!من همان على هستم چه كسى گفته رو بپوشانى؟ دستِ رد مى زنى به سينه ى من؟ التماست كنم نمى مانى؟ نه غذايى نه آب مى نوشى همه شب تا به صبح بيدارى فكر كردى كه من نمى بينم؟ درد دارى...به رو نمى آرى... گريه هاى يواشكى تا كى؟ لااقل سخن بگو با من.. سرفه كردى دوباره زهراجان؟ لاله افتاده روى پيراهن.... فكر رفتن نباش خانمم فكر من نه...فكر كودكانت باش نكند غصه ى مرا بخورى تو بمان...با قدِ كمانت باش آرمان صائمى ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): درد های مادرمون کاش این روزهای بد سر شه کاش روزای خوب برگرده کاش وقتی که تکیه کرد بهم نبینم دست مادرم سرده وانمود می کنه که خوبه ولی درد داره شبا رو بیداره زخم بیداد می کنه تو تنش رد خونش هنوز رو دیواره دل ما بچه ها مگه چقده جون ماها چقدر می ارزه کاش ماها بمیریم و نبینیم داره دستای بابا می لرزه تک تک درد های مادرمون گرد پیری رو صورت باباس بابایی که خودش مثه کوهه بابایی که دلش قده دریاس بعد چند سال زندگی کردن تو رودر بایسی ان با هم دیگه مادرم رو می گیره از بابام مادرم درداش و به من میگه به سرش دستمال می بنده چه کنه با سری که سنگینه مادرم عاشق بابامونه حیف چشماش دیگه نمی بینه مادرم قبل از این شکستگیا تو نماز شبش قیامی داشت وقتی بابابزرگ اینجا بود مادر ما چه احترامی داشت گر چه ما جدمون پیمبر بود علت خلقت زمین و زمون همه اهل مدینه می دونن بوسه می زد به دست مادرمون اماحالا کجاس تا ببینه دو تا دستای دخترش سوخته من می دونم‌چی اومده به سرش تا یه پیرهن برا حسین دوخته مادرم آب میشه هر لحظه می گه هی زیر لب فدای لبات بغلش می گیره حسین و می گه کاش این پیروهن بمونه برات  حسین واعظی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غصه نخور با گریه شب هامو سحر میکنم با غصه هام یه جوری سر میکنم برو بخواب اگه حالم بد بشه فضه و اسما رو خبر میکنم قرار نبود خنده به ما حروم شه دیدن محسن همه آرزوم شه روزای خوبم پیش بابات علی فکر نمیکردم اینجوری تموم شه غصه نخور اگه چشام میباره خنده‌ی تو زخممو هم میاره هر طور شده تورو بغل میکنم نگی که مادرم دوسم نداره تو کی دیدی که من بگم نمیشه؟ تحمل این همه غم ، نمیشه! شونه زدم موهاتو با درد ، آخه انگشتای من دیگه خم نمیشه وقتی که گل گیر تبر میفته تیغ تبر با غنچه در میفته پهلوی من دوباره تیر میکشه وقتی چشام به میخ در میفته الهی که دلی آتیش نگیره آب خوش از گلوم پایین نمیره پشت در آتیش گرفته موندم تازگیا وضوم شده جبیره مثل الان وقتی زیاده تبم عجل وفاتی میشینه رو لبم روضه‌ی روضه‌های عالم منم گریز روضه ها تویی زینبم از پشت در روضه میاد کربلا آتیش میگیره مثل در خیمه ها اینجا به محسنم لگد میزدن اونجا حسینم میزنه دست و پا عماد بهرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): پیش تو در برت ناله و سوز جگرم بیشتر است پیش تو بارش چشمان ترم بیشتر است جان زهرا به بر خویش نگه دار مرا چون جدا از تو شوم دردسرم بیشتر است گر چه فرمود نبی در یمنی پیش منی در مدار نفس تو اثرم بیشتر است به سرم دست کش اما ز سرم دست نکش زیر دستت که نباشم خطرم بیشتر است آخر کار که سلمان به مدائن جان داد گفت با یار که میل حضرم بیشتر است بعد منزل نبود همسفر ما اما گاه در نزد تو بعد سفرم بیشتر است در قفس اوج نگیرد پر پرواز که هیچ تازه بشکستگی بال و پرم بیشتر است نام ارباب که آید به لبم در دل شب شاهدم باش که اشک سحرم بیشتر است هنرم نوکری است و نفسم خرج حسین لیک در روضهی مادر هنرم بیشتر است مادرت گفت پس از «فضه خُذیني» مهدی اشک امروز به هجر پسرم بیشتر است دست بشکسته و پهلوی شکسته غم نیست به سوی غربت مولا نظرم بیشتر است شاعر؟؟؟ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯