eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
23.8هزار ویدیو
222 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): زخمِ بازویت دوباره تازه شد داغِ کبودیِ سر و رویت که حتی سنگ میگرید برای زخمِ بازویت پَر و بالِ کبوتر را کسی حتی نمی بندد عجب! از دستِ نامَردَم کمین کرده به پهلویت بگو ای کوثرِ قرآن تو که این صحنه را دیدی چه حالی بر علی آندم فتاده شعله بر مویت؟ تو می سوزی ولی کاری ز دستم بر نمی آید که آندم تیغِ ظالم با غضب می آمده سویت گناهت چه مگر بوده به این تاوان تو محکومی ز پا میزد به پهلویت امان از زخم بازویت میانِ کوچه انگاری غمِ محشر شده بر پا مگر بابا کشد دستِ نوازش بر سر و رویت الهی بشکند دستی که پرپر کرده ریحان را شکسته با چه بیرحمی پرو بالِ پرستویت! هستی محرابی   ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مادر آئینه ها ای مادر آئینه ها، پیچیده در اسرارها ای لیله القدر خدا مشکل گشای کارها ای آیه آیه بال تو دارد به لب اقرارها پهلو گرفته کشتی ات بین در و دیوارها ای مونس جان علی ای مادر سردارها رفتی و تیغی بر گلو بر دیده ای هم خارها اینجا سری بشکسته و آنجا ‌سری بر دارها ای قلعه ی امن خدا در سینه ات مسمارها احبابها فی الجنة، ابغضها قد فی النارها سید علی حسینی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): کوثر علی ای کوثر علی چِقَدَر زود می روی بال و پر علی چقدر زود می روی بعد از نبی دلم به تو خوش بود فاطمه هم سنگر علی چقدر زود می روی ای تکیه گاه زندگی حیدر غریب ای لشکر علی چقدر زود می روی شرمنده ی تو هستم و پهلوی زخمی ات ای یاور علی چقدر زود می روی دردت به سینه بود و به حیدر نگفتیش غم پرور علی چقدر زود می روی نه سال از علی تو بدی دیده ای مگر ای همسر علی چقدر زود می روی بد جور زندگی علی را به هم زدند ای دلبر علی چقدر زود می روی خیری که نیست بعد تو در زندگی من ای کوثر علی چقدر زود می روی وحید محمدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مجلس روضه گوشه اي زانو بغل كردم،سحر دفتر به دست گاه دستم روي سر بود و گهي هم سر به دست رفته بودم مجلس روضه به عشق فاطمه روضه خوان ميگفت خورده در مدينه در به دست مادران از روضه درك بهتري دارند چون تكيه اش در كار خانه هست هر مادر به دست در مقام دست زهرا اين روايت كافي است خم شد و زد بوسه چندين بار پيغمبر به دست از لقب هايش يكي انسيه الحواست او پس اثر قطعأ گذارد جاي حتي پر به دست پر كجا و تازيانه،پر كجا و آن قلاف روضه سنگين شد نپردازد قلم ديگر به دست بيخيال درد خود شد فاطمه در قتلگاه تا كه آمد سرخ موئي بي حيا خنجر به دست محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حال زار تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد کارم برای مرگ به اصرار افتاد رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند انسیه الحورات بین نار افتاد! دستی که میبوسیدی اش نوبت به نوبت در کوچه با ضرب غلاف از کار افتاد با مخزن الاسرار من لج کرده بودند! یک جور زد برسینه ام مسمار افتاد من که خودم از حال رفتم!فضه میگفت... در شل شد و روی سرم انگار افتاد یک عده ابتر انتقام از من گرفتند بارم میان آن در و دیوار افتاد افتادم و از روی یک شهر رد شد یثرب به فکر اذیت و آزار افتاد شلاق بالارفت و من چیزی ندیدم! ردش ولی بر بازویم بسیار افتاد.. من کوچه رفتم دخترانم ارث بردند زینب گذارش تا سر بازار افتاد من بین زنهای مدینه خطبه خواندم او خطبه اش چون شعله بر دربار افتاد سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): درد عشق همدم کسی به مثل تو پیدا نمی شود جز با تو درد عشق مداوا نمی شود از لحظه ای که در پس در خوانده ای مرا نبود دمی که دیده چو دریا نمی شود گفتم مگر که دیده ی خود واکنی ولی چشمی که کوچه دیده دگر وا نمی شود از بس نظر به قد تو کردم کمان شدم حتی هلال چون قد تو تا نمی شود دیدی تو را به بستر و شرمنده تر شدم جز استخوان و پوست تماشا نمی شود زینب ز دیده اشک فشاند به بازویت شاید که مرهمی شود اما نمی شود دشمن پس از عیادت تو با اشاره گفت زهرا دگر برای تو زهرا نمی شود محمود اسدی(شائق) ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مانند شمعی از مصائب آب می شد زینب برای وضع او بی تاب می شد منظورم از این بیت "صارت کالْخیال" ست این آخری، چون گوهری نایاب می شد همسایه ها کینه از او در دل گرفتند با آن که از شادی شان شاداب می شد از لکه های روی ماه آن روز گفتند : هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد آتش به جان خانه می زد با چه رویی شخصی که اسماً جزئی از اصحاب می شد آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز آتش میان این جماعت باب می شد تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد دیوار محکم بود و در اسباب می شد از داغ زهرا مرتضی با دردهایش آماده ی رفتن سوی محراب می شد . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات غرق خزان شده ست هوایِ بهاری ات خون گریه میکند دل دیوار و چشم ِ در تا خیره میشود به تو و بردباری ات آتش گرفته بود و چه میشد از آسمان باران نزول کرده، می آمد به یاری ات خورشید در عزای تو مات و سیاهپوش ... باید که مخفیانه شود سوگواری ات قرآنِ ناطق است که میخواند اینچنین شد کوثرانه لحن غم انگیزِ قاری ات مولا نشسته بود کنار نبودنت چشمش به کودکانِ تو و یادگاری ات جاریست زنده در دل تاریخ تا ابد فرزند-داری و هنرِ خانه داری ات رفتی و عاشقانه برایش سپر شدی جانم فدای سبک ولایت مداری ات! . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد در واژه ها دوباره حقیقت ظهور کرد آری حقیقتی که از آن کم سروده ایم در گیر و دار قافیه مبهم سروده ایم حق و حقیقتی که شروع قیام شد خیلی گران برای پدرها تمام شد با اشک مادر شهدا احترام شد در سفره های خالی ما فیض عام شد این آیه های بيّنه روشنگری کند تاریخ را ورق زده یادآوری کند دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود مشی و مرام سلطه گران آشکار بود بی مایه ای به گرده ی مردم سوار بود آزادگی مغایر آن روزگار بود دیروز اسیر غم به رهایی نمیرسید داد ستم کشیده به جایی نمیرسید دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود قی کردن حیا و شرف معصیت نبود در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود در کوچه ی محله مان امنیت نبود ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را یادم نرفته قصه ی "کشف حجاب" را دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت غیر از حکومتی علوی، حاجتی نداشت این تکیه و حسینیه ها حرمتی نداشت طاغوت بود و جبهه ی حق قدرتی نداشت جز صبر که روایت تازه نداشتیم احیای فاطمیه ؟ اجازه نداشتیم تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت روح خدا زمین و زمان را فراگرفت درس از مرام حضرت زهرا فراگرفت این ناخدا که در دل طوفان بلند شد با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد لشگر که در میانه ی میدان درست کرد سرشار از صلابت و ایمان درست کرد "طیب" سرشت ، صاحب وجدان درست کرد او مکتبش بهشتی و چمران درست کرد از وارثان سفره ی پربار انقلاب صدها درود هدیه به معمار انقلاب امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمیدهیم در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم امروز نان دشمن اسلام آجر است بازار از مساجد و از مسجدی پر است از بچه های فاطمه ابلیس دلخور است امروز روز عفت و تکریم چادر است ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم سر میدهیم، یک نخ معجر نمیدهیم امروز جاده های حرم تا حرم زدند بر بام هر حسینیه صدها علم زدند بر هر کتیبه یک غزل از محتشم زدند در بزم روضه محشر کبری رقم زدند امروز لرزه بر همه عالم می افکنیم هر فاطمیه بر سر و بر سینه میزنیم بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب جانی دوباره داده مسیحای انقلاب دیگر چه گویم از برکت های انقلاب ماییم و صبح روشن فردای انقلاب این انقلاب مظهر الطاف مادر است این مرز و بوم کشور زهرا و حیدر است امشب کنار رهبرمان گریه میکنیم با اعتقاد و باورمان گریه میکنیم بر آن چه آمده سرمان گریه میکنیم تنها برای مادرمان گریه میکنیم آتش گرفته پشت در بسته فاطمه تاول نشسته در کف هر دست فاطمه افتاده است و بال و پرش درد میکند از ضربه، پلک چشم ترش درد میکند دستار بسته است و سرش درد میکند ای وای مادرم! کمرش درد میکند روزی که بین شعله ی نمرود پا گذاشت حوریه ی بهشت خدا بار شیشه داشت . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را پامال لگدهای مکرر شدنت را بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند از چهره ی تو لذت مادر شدنت را یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟ آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟ یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم چون آینه ای تار و مکدر شدنت را دستار به سر بسته ای و بین نمازت زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی! وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نشود جام شرابت به دهان آلوده نکنم عشق تورا محض دکان آلوده گرد و خاکم ، که به دامان تو چسبید ولی نشود دامن عصمت به " تکان " آلوده عقل گفت او که خدا نیست یقیناً! عجبا! به گمانم که یقین شد به " گمان " آلوده جای انگشت به آیینه کدر میکندش آه! آیینه ی ما شد به همان آلوده! ماه بانو ، دل شیعه شده چون مضجع تو نیست هستی تو با ظرف مکان آلوده چارقت دوزم و با عشق کنم شانه سرت عذر تقصیر از این لحن شبان آلوده 🔸شاعر: _________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حال و روز شوهرت،بانوی من بد می شود ..تادعای رفتنت..پیش علی سد می شود هرچه می گویم بمان..با سر اشاره می کنی التماس مرتضی آخر چرا رد می شود؟ عضو عضو پیکرت،نیلوفری شد پشت در این کبودی ها جواب نطق احمد می شود داغ پیغمبر..شکست ارکان من را فاطمه داغ هجران تو هم داغی مجدد می شود رفتنت آیا صلاح ست یا که ماندن؟مانده ام وای بر مردی که اینگونه مردّد می شود عنقریباً دق کنم ..بعد از تو ماندن نارواست این خرابی دلم قطعاً مشدّد می‌شود 🔸شاعر : __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯