#حضرت_رقیه_شهادت
دستگیر عالمم اما دودستم بر سر است
من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم
ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است
غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند
هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است
می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار
آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است
یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر
در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است
قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل
از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است
گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود
چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است
وجه تشبیه سر من با سر تو این بود
هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است
#قاسم_نعمتی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_رقیه_شهادت
#دوبیتی
به زحمت تكیه بر دیوار میكرد
گهی این جمله را تكرار میكرد
الهی صورتش آتش بگیرد !
كه با سیلی مرا بیدار میكرد
چه داغی بر جگر بگذاشتی زجر
عجب دست زمختی داشتی زجر
كه هر كس دید گلبرگ رخم را
به طعنه گفت كه گل كاشتی زجر
چو زینب پیكرش را آب میریخت
ستاره بر تن مهتاب میریخت
همه دیدند چون زهرای اطهر
ز هر جای تنش خوناب میریخت
نه تنها پیكرش بیتاب بوده
كه گلزخم تنش خوناب بوده
چه كاری كرد سیلی با دو چشمش؟
كه گوئی چند روزی خواب بوده
تمام درد بر جانم نشسته
رد خون روی دستانم نشسته
تو خوردی خیزران و، من ندانم
چرا زخمش به دندانم نشسته
#یاسر_حوا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_رقیه_شهادت
از خیمهها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهادهای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
میگفت عمّهام به رخم بوسه دادهای...
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشۀ چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی برنداشتم
با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد
اما دو پلکِ خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره اُفول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی...
با آنکه دستبرد خزان دیدهای ولیک
باغ ولایت است که سرسبز و خرّم است
رخسار توست باغ همیشه بهار من
افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است
ای گل، اگر چه آب ندیدی، ولی بُوَد
از غنچههای صبح، لبت نوشکفتهتر
از جُورها که با من و با عمّه شد مپرس
این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفتهتر
هر کس غمم شنید، غم خود ز یاد برد
بر زاریام ز دیده و دل، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد
ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به کلبۀ من ماه میبَرد
گر میزبان نیامده امشب به پیشواز
از من مَرَنج، عمّه مرا راه میبرد
گر اشک من به چهرۀ مهتابیام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم برای شانه به گیسو رَمَق نداشت
ویرانه، غصّه، زخم زبان، داغ، بیکسی
این کوه را بگو، تن چون کاه، چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کِشد
سیلی نخورده نیست کسی بین ما ولی
کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونهام
دست عَدو بزرگ تر از چهرۀ من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونهام...
ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست میکشم
سیلی، گرفته قوّت بیناییام اگر
من تا شناسمت به رُخت دست میکشم
ای گل، ز عطر ناب تو آگه شدم، تویی
ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است
انگشتها که با لب تو بوده آشنا
باور نمیکنند که این لب همان لب است
#علی_انسانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_رقیه_شهادت
#دوبیتی
مرادشمن به قصد کُشت می زد
به جسم کوچک من مُشت می زد
هرآن گه پایم از ره خسته می شد
مرا با نیزه ای از پُشت می زد
بیا بشنو پدرجان صحبتم را
غم تو بُرده از کف طاقتم را
دوچشم خویش را یک لحظه وا کن
ببین سیلی چه کرده صورتم را
مرا باتو سرگفت وشنود است
یتیمی من مظلومه زود است
بگو با دخترت دراین دل شب
چرا لب های توبابا کبود است
#سیدهاشم_وفایی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_رقیه_شهادت
حالا که برگشتی سرت پیکر ندارد
بابا رقیه طاقتی دیگر ندارد
وقتی که با سر آمدی پیداست برمن
بابا که دل از دختر خود بر ندارد
از بس که خورده سنگ وچوب وضرب خنجر
یک جای سالم این سر و حنجر ندارد
سرخی چشمم راببین از ضرب سیلی
حوریه ات سویی به چشم تر ندارد
ای گوشوار عرش بنگر دخترت را
گوشم شده پاره دگر زیور ندارد
از تازیانه با ل های من شکسته
دیگر کبوتر بچه ی تو پر ندارد
زهرا مرا بوسید درصحراکه دشمن
هرگز نگوید دخترت مادر ندارد
دردانه ات را با شهیدان هم سفرکن
تاب جدایی از علی اصغر ندارد
بس کن «وفایی»اضطرابم بیشتر شد
تاب سخن دیگر دل مضطر ندارد
#سیدهاشم_وفایی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯