بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا نور الله فی ظلمات ارضه...
🔹 #موسی_الکاظم علیه السلام
🔸 #موسی_بن_جعفر علیه السلام
🔹 #باب_الحوائج
🔸 #کظم_غیظ
🔹 #فرو_برندهی_خشم
#دعای_امام_کاظم_ع_برای_حاجت_شیر
آورده "راوندی" فقیه با درایت
در "الخرائج و الجرائح " این روایت
موسی بن جعفر ، آن امام بی قرینه
باغ وسیعی داشت بیرون مدینه
یک روز با راویِّ این زیبا کرامت
شد راهیِ باغش، گل باغ امامت
راوی چنین گوید که ناگه شیری آمد
ره بست بر رویِ ولیّ حیّ سرمد
من از هجوم ترس، بر جا ایستادم
دل بر رضای حضرت دادار دادم
بی اعتنا بر شیر، مولا پیش می رفت
بر پشت قاطر ، سوی باغ خویش می رفت
شیری که از خوفش دلم زیر و زبر شد
بر زادۀ شیر خدا ، نزدیک تر شد
بگذاشت پنجه ، روی رانِ مرکب او
گویی که بودی معتقد بر مذهب او
شیر درَنده ، با زبان بی زبانی
می کرد عجز و لابه ، بودش داستانی
می گفت زار خویش با موسی بن جعفر
انگار بودش خواهشی از آن فلک فر
مولا ز رحمت ، گفته اش را گوش می کرد
در دل ، شرارِ غصّه اش خاموش می کرد
پس رو به سوی قبله ، آن عبدِ خدایی
بگشود دست و کرد زیر لب ، دعایی
آن گاه با دستِ ولایت، حجت الله
بر شیر، اشاره کرد تا برگردد از راه
غرّید، نوعی خاص، آن شیرِ تنومند
آمین به لب آورد، محبوب خداوند
با خاطری آسوده و با قلبِ مسرور
شد شیر از راهِ ولیّ ذوالمنن، دور
مولا به راه افتاد و من در خدمتِ او
زاین ماجرا کردم سؤال از حضرت او
گفتم که ترسیدم، به طور ناگهانی
بر جسم و جان پاکتان آید زیانی
امّا ز برخورد شما با شیر غرّان
کردم تعجب، ای امام جنّ و انسان
فرمود مولا: شیر با من راز می گفت
حاجاتِ خود را با امامش باز می گفت
از همسرش گفتا که کارِ زایمانش
دشوار گردیده است و بگرفته امانش
می خواست از من تا کنم قدری دعایش
من نیز، نزد حق، دعا کردم برایش
پس در دلم افتاد و از بهر سرورش
گفتم: خدا بخشیده فرزندِ ذکورش
او شادمان شد رویِ دل، سوی خدا کرد
بر خاندان و شیعیان ما، دعا کرد
کردی طلب از درگه خلّاقِ منّان
نایَد مسلّط، هیچ درّنده ، بر ایشان
من نیز آمین گفتم و او شادمانه
گردید سوی همسرِ زارش ، روانه
ای "ایزدی" آل محمد، چاره سازند
مولای کلّ خلقت و بنده نوازند
هر چیز خواهی، کن طلب زاین خانواده
از یُمنِ ایشان، حق به هستی، هست داده
ایشان پناهِ انس و جنّ و وحش و طیرند
آغاز و پایان، معدنِ هر فیض و خیرند
هم بال و پر بخشند بر مرغِ پرنده
هم عقده بگشایند از شیر درنده
خاصه امام هفتم آن روح مناجات
خوانند خلقِ عالم او را باب حاجات
آنکس که نور الله، در ظلمات ارض است
طاعت از او بر عالمِ ایجاد ، فرض است
حبّش رسانَد دوستانش را به رضوان
بغضش کشانَد دشمنانش را به نیران
"والکاظمین الغیظ" توصیفِ خصالش
خورشیدِ گردون ، وام گیرد از جمالش
در گوشۀ زندان به سیرِ چرخ، ناظم
هم عبد صالح بود و هم صدّیق و کاظم
زنجیرها بر دست پاکش بوسه دادند
در کنج زندانها به پایش اوفتادند
سوزد دلم زاین غم که بر او رفت بیداد
ماهِ مدینه گشت زندانی به بغداد
از فتنۀ هارون دلش همواره خون بود
خورشیدِ عالم تاب، در قعر سجون بود
شد تلخ از بی رحمیِ دشمن، مذاقش
گردید در بندِ جفا، آزرده ساقش
چون مادرش زهرای اطهر، در زمانه
بر جسم پاکش ماند جای تازیانه
آدرس: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح ،
مجلسی ، بحار الانوار ، ج 48، ص 58 ، ح 67.
🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯