🥀 #شعر | #حضرت_زهرا سلامالله علیها 🥀
علت غائی بر کون و مکان دانی کیست؟
سبب خلقت پیدا و نهان دانی کیست؟
جان پنهان شده در جسم جهان دانی کیست؟
نقطه دایره رفعت و شان، دانی کیست؟
فاطمه مظهر اجلال خدا جلّ و جلال
فاطمه عصمت کل کنز خفیّ ازلی
فاطمه عالمه از حق به خفی و به جلی
فاطمه روح نبی همسر و همتای ولی
فاطمه عالیهای کش نبد از زوج علی
فرد و بی مثل بُد آن گونه که حیّ متعال
کاف و نون، کافش کاف کرم فاطمه بود
نون آن حرف نخست از نعم فاطمه بود
نفخه روح در آدم ز دم فاطمه بود
گل آدم ز تراب قدم فاطمه بود
ورنه آدم شدنش تا به ابد بود محال
طایر وهم که از منظر عنقا گذرد
به یکی پر زدن از گنبد خضرا گذرد
کی به کاخ شرف زهره زهرا گذرد
بلکه جبریل اگر خواست بدانجا گذرد
همچو پروانه ازو پاک بسوزد پر و بال
گرچه خلقان حرمی گشته کنشتی
نشوند دور از نیکی و نزدیک به زشتی نشوند
باز غرقند اگر داخل کشتی نشوند
معترف تا که نگردند بهشتی نشوند
به کنیزی و غلامیش چه نسوان چه رجال
مهر او بهر دل هالک و ناجیست محک
آن بدل گیر که من اَعرَضَ عنها فَهَلک
هست خاک قدمش سرمه چشمان ملک
تا به خاک ره آن بدر زند بوسه فلک
قامت خویش کمان ساخته مانند هلال
ای ترا آسیه و مریم و هاجر، حوّا
خادمه در پی کسب شرف و شان بسرا
در مدیح تو همین بس بود ای سرّ خدا
کابتدا نام تو فرمود ز اصحاب کساء
ز خداوند ملایک چو نمودند سؤال
خواندن واجبت ار خود نبود امکانم
یعنی از کفر بود این که خدایت خوانم
کافرم گر ز خدا بنده جدایت دانم
چه توان گفت که در وصف تو من حیرانم
ای خدا را نظر و جلوه و مرآت و جمال
با چنین جاه و شرف ای شده مات تو عقول
قصد آزار تو کردند چرا قوم جهول
وان سفارش که بحق تو همی کرد رسول
رفتشان سر بسر از یاد و نمودند قبول
بهر خود قهر خدا خشم نبی سوء مآل
خوب گشتند پس از مرگ پدر دلجویت
که زدند امت دون، سیلی کین بر رویت
بشکستند گه از تخته در، پهلویت
زان تطاول که چرا خست عدو بازویت
چون دهم شرح که دل خون بود و ناطقه لال
بر در خانهات ای خاک درت عرش عُلا
آه کافروخت عدو آتشی آن سان به ملا
که نهانی شررش رفت سوی کرببلا
سوخت خرگاه شه تشنه دل اهل ولا
ساخت سرگشته صحرا ز شه دین، اطفال
▫️صغیر اصفهانی
🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🟣 شعری در پاسخ به توئیت علی کریمی بی شرف:
غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟
گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟
زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟
میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟
دهنکجی به شهیدان و ادعای شعور؟
مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟
کسی که نان سگان میخورد چه میفهمد؟
غذا و شربت نذری نشانهی شرف است
حرامخوار چه داند که شد به کام شهید
نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست
به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست
که شأن شاعر دلخون کجا و جاهل مست؟
دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی
دلم پر است ز مصدرنشین سفلهپرست
دلم پر است از آنان که اسوه میسازند
به دست خویش برای جوان ز مردم پست
ز صاحبان مناصب که از خصومتشان
هر آنکه ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست
هر آنکه گیشه پسندید، نورچشمی شد
هر آنکه شوت بلد بود و گل، به صدر نشست
گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام
خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست
برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست
سخنشناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست
ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟
ز نطقهای شعاری چه آورند به دست؟
خطای شیوهی تبلیغ و حکمرانی ماست
گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست
#شعر
#شهداء
#کرمان
🔻مقدمتان رابه این کانال16هزارنفری
🟩⬜🟥اما متفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شعر
🔹 مدح حضرت علیاکبر(ع) و وصف اتفاقات روز و انتخابات
ای دل امشب بیشتر بیتاب باش
محو آقازادهی ارباب باش
دلبری محو رخ دلدادهای
وه چه آقایی چه آقازادهای
حرف جانبازی شود، آماده اوست
ای برادر بنگر آقازاده اوست
جانفدای مکتب و دین است این
رسم آقازادگی این است این
عدهای لفظ ز معنا خالی اند
بس که آقازادهی پوشالیاند
عدهای فکر عبور از مردمند
در همین شهرند و دور از مردمند
پای صندوق آفتابی میشوند
پشت جبهه انقلابی میشوند
فکرشان دنبال حزب و دسته است
انقلاب از دست اینها خسته است
دیده ملت آخر هر چیز را
فرق خدمتکار و عشق میز را
ما نخوابیدیم بیداریم ما
ملت تشییع سرداریم ما
او که قبرش هم کنار مردم است
هم چنان خدمتگزار مردم است
آی مسول عزیز و محترم
خادم مردم بمان در این حرم
تا ابد باری گران بر دوش توست
مردم ما جایشان آغوش توست
صندلی اینجا فراوان ریخته
پای آن خون شهیدان ریخته
پس تو امید دل دشمن نباش
تکهای از پازل دشمن نباش
آه از آنکس که ناکس میشود
دشمن از رفتار او حس میشود
با همه این حرفها حرّیم ما
از شهیدان که نمیبرّیم ما
بی خبر از حال کشور نیستیم
با خبر هستیم که میایستیم
یک دل و یک رای و یک رنگیم ما
از همان آغاز در جنگیم ما
عرصه بر اهل حقیقت تنگ نیست
لحظهای دنیا بدون جنگ نیست
چون زنم بر سینه سنگ صلح را؟
کی جهان دیده است رنگ صلح را؟
هرکجا آیینه هست و سنگ هست
جنگ هست و جنگ هست و جنگ هست
جنگ حتما موشک و خمپاره نیست
خانههای مردم آواره نیست
کار او تغییر باورهای ماست
جنگ گاهی پشت سنگرهای ماست
الغرض این جنگ، جنگ ریشههاست
عرصهاش امروز در اندیشههاست
رزمگاه دیگری برپا شده است
نوبت جنگ روایتها شده است
جنگ مابین امید و خستگی
جنگ استقلال با وابستگی
جنگ ویرانی و آبادی است این
جنگ استبداد و آزادی است این
جنگ استعمار با حق خواهی است
بی تفاوت بودنم کوتاهی است
نیست در عالم به غیر از این دو راه
راه کاخ سبز، راه قتلگاه
نیست اینجا یک دو قطبی بیشتر
حق و باطل، کفر و ایمان، خیر و شر
عزم ما بر مکر دشمن غالب است
دشمن و دلسوزی ما؟! جالب است
ردی از دشمن که دیدی مکث کن
هرچه که او خواست تو برعکس کن
خانهای را که به زحمت ساختیم
بگذریم از آن یقینا باختیم
حفظ باید کرد این احساس را
حفظ باید کرد این میراث را
من شعارم مرگ بر ناکامی است
رای من، جمهوری اسلامی است
جنگ یعنی جنگ تاریکی و نور
صلح باشد صبح فردای ظهور
📝 #محمد_رسولی
🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•شب جمعه می وزه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج رضا یا حسن •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب جمعه می وزه تو حرم یه عطر سیب
میگیره همین شبم دل نوکرت عجیب
میره هرکسی حرم به خدا که میشه دلش حزین
شب جمعه زائرت مادرته و امِّ بیبنین
همه فکر و ذکرِ نوکرته یه سلام همین آقا
بره رو به رو ضریح و بذاره سرش رو رو زمین
به تو آقا بدهکارم منم اونی که بیمارم
ولی دل که آقا دارم شده عمری آقا کارم
از غم دوری میبارم سر رو تربت که میذارم
«امون ای دل امون ای دل..»
میخونی با یک نگات غم چشمای تَرو
کی میدونه بهتر از شما حال نوکرو
وقتی روضه های قتلگاهت آقا میشه قاتلم
دیگه دردِ دوری از حرمو بذارم کجا دلم
کاشکی باشمو ببینم آقا با دعای مادرت
یه سفر با مادرم بشه زیارتِ تو شاملم
تو که آقا سوام کردی واله و مبتلام کردی
عاشق کربلام کردی پس خودت من رو راهیم کن
آقا بازم هوائیم کن منو کربوبلائیم کن
«امون ای دل.. امون ای دل»
#شعر و سبک: کربلایی محمدجواد حیدری
🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
.
#مناجات_با_امام_زمان
#شعر
#زمینه
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سالها
که هرآن صباح و هرآن مساء، بدل الدُّموعک بالدّما
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
#مجتبی_خرسندی✍
#ماه_آخر #سال_نو
#امام_زمان
.👇
🔻مقدمتان را به این کانال 18 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
که من، مرآت نور ذوالجلالم
عروس پردۀ بزم وصالم
مرا دست خلیل اللَه برافراشت
خداوندم عزیز و نامور داشت
نباشد هیچ اندر خطۀ خاک
مکانی همچو من، فرخنده و پاک
چو بزم من، بساط روشنی نیست
چو ملک من، سرای ایمنی نیست...
مقدس همتی، کاین بارگه ساخت
مبارک نیَّتی، کاین کار پرداخت
در این درگاه، هر سنگ و گل و کاه
خدا را سجده آرد، گاه و بیگاه
«أنا الحق» میزنند اینجا در و بام
ستایش میکنند اجسام و اَجْرام
در اینجا عرشیان تسبیحخواناند
سخنگویان معنی، بیزباناند...
در اینجا رخصت تیغآختن نیست
کسی را دست بر کس تاختن نیست
نه دام است اندر این جانب نه صیاد
شکار آسوده است و طائر آزاد
خوش آن استاد کاین آب و گل آمیخت
خوش آن معمار کاین طرح نکو ریخت...
مرا زین حال بس نامآوریهاست
به گردون بلندم برتریهاست
بدو خندید «دل» آهسته، کای دوست
ز نیکان، خود پسندیدن نه نیکوست
چنان رانی سخن، زین تودۀ گِل
که گویی فارغی از کعبۀ دل
تو را چیزی برون از آب و گل نیست
مبارک کعبهای مانند دل نیست
تو را گر ساخت ابراهیم آذر
مرا بفراشت دست حیِّ داور
تو را گر آب و رنگ از خال و سنگ است
مرا از پرتو جان، آب و رنگ است
تو را گر گوهر و گنجینه دادند
مرا آرامگاه از سینه دادند
تو را در عیدها بوسند درگاه
مرا باز است در، هرگاه و بیگاه
تو را گر بندهای بنهاد بنیاد
مرا معمار هستی، کرد آباد...
تو جسم تیرهای، ما تابناکیم
تو از خاکی و ما از جان پاکیم
تو را گر مروهای هست و صفایی
مرا هم هست تدبیری و رایی
در اینجا نیست شمعی جز رخ دوست
وگر هست، انعکاس چهرۀ اوست
تو را گر دوست دارند اختر و ماه
مرا یارند عشق و حسرت و آه
تو را گر غرق در پیرایه کردند
مرا با عقل و جان، همسایه کردند
در این عزلتگه شوق، آشناهاست
در این گمگشته کشتی، ناخداهاست...
چه محرابیست از دل با صفاتر
چه قندیلیست از جان روشناتر...
خوش آنکس، کز سر صدق و نیازی
کند در سجدگاه دل، نمازی...
#پروین_اعتصامی #شعر #عید_قربان
📜 http://eitaa.com/maddahanesf
🥀 #شعر | #حضرت_قاسم_بن_الحسن علیهالسلام 🥀
طلب میکرد از دست ضریحی حاجت خود را
کشیده روی پاهای امامش صورت خود را
دقیقاً سیزده سال است همراه علی اکبر
به سوی کربلا خوانده است هفده رکعت خود را
شمیم شهر یثرب در میان خیمه پیچیده
بقیع آورده اینجا مشک بوی تربت خود را
فدای آن کسی که شور احلی من عسل دارد
که از شیرینی یک نام برده لذت خود را
نقابی بر رخ چون ماه خود بسته است یعنی که
نهان کرده است تا روز قیامت قیمت خود را
قسیم النار والجنة به میدان میزند قاسم
به هرکس میدهد آن تیغ ابرو قسمت خود را
علیٌ حبّه جُنة سپر دیگر نمی خواهد
سپر کرده است وقتی سینه پر محنت خود را
بلای سخت یعنی که در آغوش ضریح او
امام از دست داده با وداعش طاقت خود را
هزاران سنگ برقاسم مبارک باد می گفتند
برایش نیزه ای می آورد تهنیت خود را
رواق سینهاش را نعل ها باهم قرق کردند
به دست گرگ داده زلف او تولیت خود را
به زیر نعل مرکب رفت تا خواهش کند از آن
کمی کمتر کند از جسم عریان زحمت خود را
به سوی شام رفته دست بسته نوعروس او
به زیر چکمه های شمر دیده غیرت خود را
📝 محسن حنیفی
🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری
🟩⬜🟥
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
54.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 #تک | تو نا امیدی ها بازم امید اومد
🔹 حاج سید رضا نریمانی
#شعر: #داود_رحیمی
_
♦️ مراسم وداع با پیکر شهید حاج عباس نیلفروشان
📅 چهارشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۳
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
🔻مقدمتان را به این کانال 26 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
توو نا امیدیها، بازم امید اومد
توو شهرمون بازم، بوی شهید اومد
حالا که از دسته، زمونه دلگیریم
به پای این تابوت، تا کربلا میریم
بازم شهید آوردن و دلا هوایی شد
شهید رسید و بانیِ چه روضههایی شد
بازم نسیم کربلا تو شهرمون پیچید
بازم هوای روضهها امام رضایی شد
کنار هر شهید ارباب، برا تو روضه میگیریم
ما هر داغی که میبینیم، برا داغ تو میمیریم
امید هرچی نا امید، حسین جانم
به تو رسیده هر شهید، حسین جانم
####
حالا که رفتی و، رسیدی به ارباب
دلای بیتاب و، جامونده رو دریاب
بگو به ارباب که، حسابی دلتنگیم
یه عمره که داریم ، با دوری میجنگیم
تو حسرت شهادتیم و دل پر از درده
چیزی که بسته پامونو دنیای نامرده
امام حسینیا دارن یکی یکی میرن
میبینی دوری از حسین بیچارمون کرده
بدم اما ببین ارباب، پای داغه تو میمیرم
منم آخر توی روضه ، شهادت نامه میگیرم
امید هرچی نا امید، حسین جانم
به تو رسیده هر شهید، حسین جانم
####
خبر چه سنگینه، خبر پر از درده
غم رفیقامون، بیچارمون کرده
زمینی بودند و، به آسمون رفتن
دوباره جا موندیم، رفیقامون رفتن
تا کی باید بمونیم و بسوزیم از غصه
کی آخه می رسه به ما مسیر این قصه
تا کی با دستمون روی گلا بریزیم خاک
خدایا پاره پاره شد دلم دیگه بسه
رفیق عین برادر شد، رفاقت تا سر جوونه
غم داغ رفیقو پس، برادر مرده می دونه
#شعر: #داود_رحیمی
🔻مقدمتان را به این کانال 26 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است.
تقدیم به شما محبان اهل بیت که عاشق این خاندان معظم ومعزّز هستید،لطفا تا انتها با تأمل وتفکر بخوانید لذت میبرید و بیشتر پی به ارزش معنوی حدیث شریف کساء میبرید.
این حدیث آمد زِ زهرای بتول ،
فاطمه؛ صدیقه بنت الرسول ،
روزی آمد خانه ما مصطفی ،
گفت با حالی شبیه اِلتجا ،
ضعف دارم جان بابا دخترم ،
پهن کن بابا عبایی بر سرم ،
آن عبایی را که دارم از یمن ،
آن عبا بر من بکش ای مُمتَحَن ،
گفتمش بابا بلا دور از شما ،
در پناه مهر و الطاف خدا ،
من کشیدم آن عبا بر روی او ،
یک نظر کردم به ماه روی او ،
صورتی زیبا تر از قرص قمر ،
روشن و زیبا ؛نکوتر از سحر ،
ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ،
گفت ای مادر سلام و صد دعا ،
گفتمش مادر سلامم بر شما ،
نور چشمم ای عزیز با وفا ،
گفت مادر خانه دارد عطر گل ،
هست بوی جدّ ما ؛ختم رسل ،
گفتمش ای نور چشمم بوی او ،
آمده در خانه با گیسوی او ،
رفت نزد حضرت خاتم؛ حسن ،
گفت بابا جان فدایت ؛جان و تن ،
گفت بابا صد سلام و صد درود ،
بر شما ای خاتم رب ودود ،
با اجازه رفت در تحت کسا ،
در کنار مصطفی شد مجتبی ،
بعد از آن آمد حسین و با سلام ،
گفت بوی جدّم آید بر مشام ،
گفتمش ای نور چشمانم حسین ،
ای عزیز فاطمه ای نور عین ،
جدّتان در خانه در زیر کسا ،
آمده امروز شد مهمان ما ،
با اجازه رفت در زیر کسا ،
در کنار مصطفی شد با حیا ،
بعد از آن آمد علی مرتضی ،
گفت زهرا جان سلامم بر شما ،
بوی یار مهربان آید همی ،
بوی جوی مولیان آید همی ،
گفتم او را یار ختمی مرتبت ،
صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ،
آمده مهمان ما بابای من ،
آمده مانند جان در جسم و تن ،
رفت نزد احمد و گفت این سوال ،
چیست رمز و راز این وقت و مجال ،
با اجازه رفت در زیر کسا ،
در کنار مصطفی شد مرتضی ،
بعد از آن رفتم کنار اهل خود ،
تا بجویم با عزیزان وصل خود ،
ما همه بودیم در زیر کسا ،
دست خود برداشت بابا بر دعا ،
گفت یارب اهلبیتم را ببین ،
بهترین خلق خدا روی زمین ،
خونشان با خون پاک من قرین ،
جسم و جان دارند از من با یقین ،
جسمشان را از بدیها دور کن ،
قلبشان را خانه ای از نور کن ،
لطف کن بر خاندانم با کَرم ،
تا ابد آباد گردان این حرم ،
دشمن آنها مرا هم دشمن است ،
پیش چشمم جلوه اهریمن است ،
هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ،
می شود محبوب من در دو جهان ،
بانگ حق برخاست از عرش برین ،
کای ملائک بشنوید این با یقین ،
هر چه را من آفریدم در جهان ،
این زمین و جمله هفت آسمان ،
کوه و دریا را اگر من ساختم ،
نُه فلک را اینچنین پرداختم ،
هر چه زیبائیست در شمس و قمر ،
ظلمتِ شبها و نور در سحر ،
ساختم اینها به عشق مصطفی ،
ساختم با مِهر این اهل کسا ،
بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ؟،
صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا؟ ،
بانگ حق برخاست: زهرا و پدر ،
معدن ایمان و کان هر گوهر ،
حیدر و فرزند پاکش مجتبی ،
هم حسینِ بنِ علی در کربلا ،
گفت جبرائیل ای ربّ جلی
میروم من نزد زهرا و علی ،
با اجازه نزد ما زیر کسا
آمد و می خواند ، پیغام خدا
گفت ای پیغمبر عالی مقام ،
می رسانَد حق به درگاهت سلام ،
هر چه که در کلّ عالم خلق شد ،
از برای اهل زیر دَلق شد ،
گفت از این خانواده تا ابد
دور شد ناپاکی و هر فعل بد ،
جسم و روح خاندانت پاک شد ،
نامشان بر تارک افلاک شد ،
گفت حیدر چیست رمز جمع ما ،
چیست مزد راوی این وضع ما
گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ،
در میان دوستان مرتضی
هر غمی دارد خدا شادی کند ،
بر اسیران بانگ آزادی کند
مشکلات جمعشان حل می شود ،
سِحر درد و غصه باطل می شود ،
گفت مولا رستگارانیم ما
همچنان گل در بهارانیم ما ،
شیعه با این نقل می گردد سعید
بهتر از این مژدگانی کس ندید ،
التماس دعا
#شعر
#حدیثکسا
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
❣﷽❣
🌸#شعر #لیلة_الرغائب
مثل گدا که باشد سوی کریم راغب
من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب
سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم
امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم
دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست
از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست
چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم
از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم
امشب پی بهانه بودی که من بیایم
خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم
می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم
بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم
اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم
انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم
خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم
امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم
با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه
واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه
بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ
بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ
من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ
غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ
در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم
با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم
ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من
در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من
من آمدم به سویت با این دل شکسته
یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته
امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من
در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من
یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را
یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را
امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته
امشب دلم هوای کرببلا گرفته
امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم
امشب پی برات از ، دست امام رضایم
امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد
غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد
با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم
امشب به اشک روضه راهی کربلایم
با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال
امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال
امشب بگو ز گودال آید صدای مادر
بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر
گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او
با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او
امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا
یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را
امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم
باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم
(ناصر شهریاری )
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
❣﷽❣
🍀#شعر #لیلة_الرغائب
اشکی چکیده دارم در لیلة الرغائب
توفان به دیده دارم در لیلة الرغائب
از هجر روی یارم در باغ و در بهارم
نخل خمیده دارم در لیلة الرغائب
با اشک در مناجات با سوز در عبادات
گلهای چیده دارم در لیلة الرغائب
از بس گناهکارم آئینه در غبارم
رنگ پریده دارم در لیلة الرغائب
از سوز سینه امشب با ناله های یارب
آه دمیده دارم در لیلة الرغائب
اندوه بی شمار و - چشمان بی قرار و
در خون تپیده دارم در لیلة الرغائب
ای دل ز من چه دانی کز هجر یار جانی
بر لب رسیده دارم در لیلة الرغائب
«یاسر» به شام ویران چون جلوه ی گلستان
صبح سپیده دارم در لیلة الرغائب
محمود تاری «یاسر»
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯