سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
شعر شهادت امام رضا(شب هم به قدر دیده ی تو، پر ستاره نیست)
شب هم به قدر دیده ی تو، پر ستاره نیست
دریای غصه های دلت را، کناره نیست
گفتی به خادمت که درِ حجره را ببند
یعنی برای تشنگیت، راه چاره نیست
آقا شبیه مار گزیده، به خود مپیچ
آهسته تر، مگر جگرت، پاره پاره نیست
بهتر که خواهرت دم آخر نیامده
این صحنه ها که قابل درک و نظاره نیست
داری به یاد جدّ ِخودت گریه می کنی
روضه بخوان که جای گریز و اشاره نیست
تو روی خاکِ حجره ای و خاک، بر سرم
اما تنت اسیر هجوم سواره نیست
شاعر: #محمد_امین_سبکبار
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#وداع
#غزل
پیش از غروب ابری عمر خزانتان
جان می دهم به زندگی نیمه جانتان
از چه ز روز حادثه حرفی نمی زنید
نا محرم است چاه دلم با زبانتان؟
وقتی به اذنتان ملک الموت زنده است
فکری کنید بر اجل ناگهانتان
هر شب به گرد بسترتان دور می زنم
تا پنجه های مرگ نیفتد به جانتان
شاید به خواب امشبتان محسن آمده
سر زد تبسمی از لب مهربانتان
سجاده و ستاره و تسبیح شاهدند
بر گریه ی شبانه و درد نهانتان
دستی که زانوی غمتان را بغل گرفت
حسرت نهاده به دل کودکانتان
با هر طپش که قلب حسن تیر می کشید
می میرد از کبودی قد کمانتان
قلبم شکسته تر شده از دستتان که من
پیرم ز روزگار غریب جوانتان
چادر به زیر پای شما گیر می کند
از بس که خم شده کمر ناتوانتان
محض تبرکی وسط سفره می برم
این تکه ای که مانده ز دست پخت نانتان
از چه ردیف دنده ی تان نامنظم است
بانو چه آمده به سر استخوانتان
این حال و روزتان پس از آن ضربه ی دَرَست
"این" گریه کرده است بر احوال آنتان
ای چشم پر ستاره ی آیینه ی علی
خون می چکد زقطره ی اشک روانتان
مهمان کنید از لبتان یک علی مرا
پیش از غروب ابری عمر خزانتان
#محمد_امین_سبکبار
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#هفته_دفاع_مقدس
#شهدا
#چارپاره
پسرم وقت درد و دل داری؟
که هوایم دوباره بارانی است
حال و روز تو را نمی دانم
حال و روزم همانکه می دانی است
چقدر طول می کشد امشب
به گمانم سحر نخواهد شد
شرح موی سپید مادر تو
به همین مختصر نخواهد شد
بگذار پیش از اینکه با دل تو
حرفی از غصه ها بگویم من
با کمی اشک و گوشهء چادر
روی ماه تو را بشویم من
با همین بوسه از روی عکست
کام خود را عسل کنم مادر
در خیالم همیشه می خواهم
که خودت را بغل کنم مادر
خاطرت هست لحظهء رفتن
آمدی مهربان در آغوشم
عطر پیراهنت به یادم هست
خنده ات کی شود فراموشم
چند سال است که رفته ای و هنوز
چشم در راهم ای گل پرپر
هر کسی زنگ خانه را بزند
به گمانم تو آمدی دیگر...
تو کجایی که از تنت حتی
یک نشانی و یک پلاکی نیست
استخوانی؟چفیه ای ؟ عکسی
ردپا یا که مشت خاکی نیست
تو کجایی که هر شب جمعه
من نگردم بهشت زهرا را
تو کدامین شهید گمنامی
تو بگو پاسخ معما را
تو کجایی عصای پیری من
باری از دوش خسته ام کم کن
خبری از شهادتت برسان
پسرم مادر شهیدم کن
راستی کسی به توگفته
مادرت بسکه خون دلها خورد
کم کم از دوری تو دق کرد و
گل چادر نماز او پژمرد
پدرت را خدا بیامرزد
مثل یعقوب ماجرایی داشت
گریه می کرد در غمت اما
در دل خویش کربلایی داشت
گریه می کرد قد رعنا را
گریه می کرد آه بابا را
لحظه ای بی قرار می شد و بعد
گریه می کرد ارباًاربا را ...
بی سبب نیست هر زمان هرجا
خوانده اند روضه ی جوانش را
با تمام وجود حس کردم
تو علی اکبری و من لیلا
لحظه های نماز صبح است و
جا نمازم به دست لرزانم
رو به قبله سلام خواهم داد
به امام غریب و عطشانم ...
#محمد_امین_سبکبار
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf