#شعر_آئینی
#مربع_ترکیب
#امام_حسن_ع_
جلوه ی هل اتی امام حسن
لطف و مهر و صفا امام حسن
حسن و حجب و حیا امام حسن
چشمه سار سخا امام حسن
پای تا سر کرامتی مولا
در محبت قیامتی مولا
سکه ی معرفت به نام شماست
کرم و جود در مرام شماست
جوهر نور در کلام شماست
صلحتان پایه ی قیام شماست
تو حسینی حسین هم حسن است
سبز و سرخ عقیق از یمن است
خانه ی تو بهشت دل ها بود
باغ سبز خدا شکوفا بود
در نگاهت حضور پیدا بود
درِ دار الضیافه ات وا بود
هر کسی سائل درت می شد
مست از فیض محضرت می شد
جاهلی بد شروع و نیک انجام
با دلی پُر رسیده بود از شام
بی ادب لب گشود بر دشنام
خنده کردی به روی او که : سلام
ای مسافر ز راه آمده ای ؟
خسته و بی پناه آمده ای
ناسزا گفتی ام ، ثنا بدهم
مرکب و آب یا غذا بدهم
دردمندی اگر ، دوا بدهم
هرچه خواهی بخواه تا بدهم ...
آب شد از خجالت آن شامی
گفت : الحق که اصل اسلامی
به سوی حج چه ساده می رفتی
خسته پای پیاده می رفتی
که دل از دست داده می رفتی
با شکوه و اراده می رفتی
کعبه مشتاق استلام تو بود
حجرالاسودش غلام تو بود
صبر ، مبهوت بردباری تو
کس ندیده است بیقراری تو
کوثر و زمزم ، اشک جاری تو
سیلی کوچه زخم کاری تو
جگرت را نه همسرت سوزاند
داغ جانسوز مادرت سوزاند
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
زمان:
حجم:
153.3K
#نوحه
#امام_حسن_ع_
بستم عهد وفا از ازل با حسن
گل کند بر لبم زمزمه یا حسن
یا حسن یا حسن (۲)
به خدا مهر تو در سرشت من است
در بقیع تربت تو بهشت من است
هر چه زیبایی است در تو پیدا حسن
وقت دلواپسی التجایم تویی
لحظه ی بی کسی آشنایم تویی
من تو را بنده و تویی مولا حسن
بر سر و سینه از ماتمت می زنم
ناله در روضه های غمت می زنم
می شود چشمم از گریه دریا حسن
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#غزل
#امام_رضا_ع
بر سرير ملك امكان مير و سلطانى رضا
آبروى آفرينش روح ايمانى رضا
چرخ گردون ولايت را تويى شمس الشموس
آسمان انّما را مهر تابانى رضا
«بضعة منّى» خطاب مصطفى در شأن توست
خاتم پيغمبران را راحت جانى رضا
در طواف مرقدت سعى صفا را ديدهام
قبله دلهايى و حج فقيرانى رضا
سنگ شد در دست سلمانى طلا از فيض تو
جذبه عشقى به درّ معرفت كانى رضا
غربت دلها پناه آورده بر دامان تو
ضامن آهويى و يار غريبانى رضا
شد سليمان از ازل جاروكش صحن و سرات
خسرو طوس ولا، شاه خراسانى رضا
در حضورت حاجت عرض نياز و آه نيست
دردها را در نگاه خسته مىخوانى رضا
اى زلال ناب سقاخانه ات راز شفا
چون دم روح القدس بر درد درمانى رضا
در شكوه آن حديث قدسيت ديدند خلق
شرط توحيد و يقينى عين قرآنى رضا
دوست، دشمن راضى از تو حق رضا از كار تو
بهر اين شايسته اينگونه عنوانى رضا
مىرسد از سفره لطف شما رزق (كميل)
آنچه دارم از تو دارم خوب ميدانى رضا
قطره را هرگز مجال وصف اقيانوس نيست
هرچه در وصف تو گويم برتر از آنى رضا
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#مثنوی
#امام_رضا_ع
السلام اى حضرت سلطان طوس
خسرو ارض و سما ، شمس الشموس
اى طلوع مهر از فانوس تو
جود يك قطره ز اقيانوس تو
دستبوس تو جناب جبرئيل
بر ضريحت آسمان بسته دخيل
در طواف مرقد تو نُه فلك
صحن تو گلفرش از بال ملك
خضر مىبوسد لب پيمانهات
جرعه نوش جام سقا خانهات
كيستىكاينسان ملك حيران توست
آفتاب ، آئينه ايوان توست
كيستى كز ماسوا دل مىبرى
هفتمين گل از بهار كوثرى
ضامن آهو ببين آه مرا
ناله دلسوز و جانكاه مرا
در حضورت التجا آوردهام
رو به درگاه شما آوردهام
درگهت كهف الامان عالم است
مجرم اينجا چون بيايد محرم است
دردمندم دست من دامان تو
مستمندم چشم من احسان تو
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#مثنوی_عامیانه
#امام_رضا_ع
هر چی بد باشم ولی عاشقونه دوست دارم
خودتم خوب می دونی بی بهونه دوست دارم
هر کسی صدات کنه خوب باشه یا که بد آقا
نزنی به سینه ی هیچ کسی دست رد آقا
صحن با صفاتو با بهشت عوض نمی کنم
ایوون طلاتو با بهشت عوض نمی کنم
پشت پنجره پولاد پناه دلشکسته هاست
آغوش گرم تو باز به آه دلشکسته هاست
نفست کویر تشنه رو شکوفا می کنه
هر چی قفل بسته رو نگاه تو وا می کنه
طپش صدای نقاره خونه ت تاب و تبم
اسم تو روی لبم زمزمه ی روز و شبم
وقتی که وعده دادی سه جا به دادم می رسی
دیگه معنا نداره درد و غم و دلواپسی
(یا من اسمه دوا و ذکره شفا) رضا
دلم آروم میشه وقتی که میگم رضا رضا
هوای روضه ی تو یه لحظه افتاد به سرم
نگاهت خیره به در ، گفتی : کجایی پسرم ؟
گوشه حجره ی غربت غریبونه جون دادی
شعله های آهتو به دست آسمون دادی
کشتنت امام رضا دور از وطن مثل حسین
ولی دیگه نشدی صد پاره تن مثل حسین
کشتنت ولی تنت به زیر دست و پا نرفت
کشتنت ولی دیگه سرت به نیزه ها نرفت
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#مثنوی
#امام_رضا_ع
در خراسان اگر پسر آمد
کربلا خسته جان پدر آمد
چهره بر چهره پسر بگذاشت
بوسه از صورت علی برداشت
در خراسان به داغ، کف نزدند
دور یک داغ دیده صف نزدند
چون پسر داغ سخت بابا دید
در خراسان کسی نمیخندید
خبر از سنگ و تازیانه نبود
شعله از خانه در زبانه نبود
پیکری زیر سم اسب نرفت
گوشواری دگر به غصب نرفت
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#رباعی
#امام_رضا_ع
در خیمه ی آه و زمزمه گریه کنیم
در هیأت عاشقان همه گریه کنیم
از «یابن شبیب» گفتنت فهمیدیم
باید به حسین فاطمه گریه کنیم
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#دوبیتی_پیوسته_عامیانه
#امام_رضا_ع
شکر خدا که عمریه
غلام خونه زادتم
هم نوکر توأم آقا
هم نوکر جوادتم
اسم تو رو که می برم
دلم آروم میشه آقا
به تو توسل می کنم
غمام تموم می شه آقا
کفتر آشیونه تم
به عشق تو هوایی ام
تموم مردم میدونن
که من امام رضایی ام
روز قیامت که میشه
آبروی منو بخر
دست منو بگیر آقا
از رو پل صراط بیر
خوش به حال گدایی که
بر سر سفرت سیر میشه
صفا داره جوونی که
تو هیأت تو پیر میشه
یه کاری کن که از درِ
خونه ت دیگه جایی نرم
زلف منو گره بزن
به پرچم بام حرم
به نوکرات تذکره ی
یه مشهد الرضا بده
مزد محرم و صفر
به من یه کربلا بده
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#دوبیتی_پیوسته_عامیانه
#امام_رضا_ع
سقا خونه ت دل می بره
صحنت پر از کبوتره
چه زود به حاجت می رسه
هر کسی دل خسته تره
تنگ غروبا می خونه
وقتی که نقاره خونه
مهمون چشمام میشه اشک
دلم برات آقا خونه
دل می گیره نور و جلا
تُو صحن اسماعیل طلا
از پنجره فولاد تو
پر می گیره تا کربلا
خوش به حال کبوترات
دور حرم پر می زنن
مثل نسیم شاد و رها
به هر طرف سر می زنن
اما کبوتر بقيع
به روی خاکا می شینه
چهار تا قبر بی ضریح
غریب و خاکی می بینه
دور از وطن غریبونه
ناله کشیدی از سینه
بهونه می گرفت آقا
دلت برای مدینه
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#غزل
#احراق_البیت
شعله ها تا ز در زبانه زدند
ناله از گردش زمانه زدند
يك كبوتر اسير كركس ها
بال او را در آشيانه زدند
پيش چشم ستاره و خورشيد
بر تن ماه تازيانه زدند
فاطمه ، بر غم غريبى تو
نخل ها ناله شبانه زدند
شيعه اين درد را كجا ببرد
كه تو را در ميان خانه زدند
زدنت را بهانه مىجستند
گشت باغ فدك بهانه زدند
مُهر مظلومى تشيع بود
اينكه بر بازويت نشانه زدند
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#غزل
#حضرت_زهرا_س
زهرا غریبانه که پشت در زمین خورد
انگار از دست صدف گوهر زمین خورد
سیلی چنان سنگین و سخت و بی هوا بود
یک لحظه چشمش تار شد با سر زمین خورد
قران ناطق را که دست بسته بردند
دنبال او در کوچه ها کوثر زمین خورد
از بس به هم وابسته بودند این دو عاشق
افتاد وقتی فاطمه حیدر زمین خورد
ای کاش چشم باغبان هرگز نمی دید
از شاخه وقتی غنچه ی پرپر زمین خورد
این خاطره یک عمر در ذهن حسن ماند
وقتی که پیش چشم او مادر زمین خورد
ارث زمین خوردن حسین از مادرش برد
در زیر تیغ و نیزه و خنجر زمین خورد
#کمیل_کاشانی 98/11/6
http://eitaa.com/maddahanesf
#شعر_آئینی
#رباعی
#حضرت_سکینه_س
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود
یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل
پروانه صفت دور و بر زینب بود
#کمیل_کاشانی
http://eitaa.com/maddahanesf