eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
24هزار ویدیو
230 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 | علیه‌السلام 🥀 طلب می‌کرد از دست ضریحی حاجت خود را کشیده روی پاهای امامش صورت خود را دقیقاً سیزده سال است همراه علی اکبر به سوی کربلا خوانده است هفده رکعت خود را شمیم شهر یثرب در میان خیمه پیچیده بقیع آورده اینجا مشک بوی تربت خود را فدای آن کسی که شور احلی من عسل دارد که از شیرینی یک نام برده لذت خود را نقابی بر رخ چون ماه خود بسته است یعنی که نهان کرده است تا روز قیامت قیمت خود را قسیم النار والجنة به میدان میزند قاسم به هرکس میدهد آن تیغ ابرو قسمت خود را علیٌ حبّه جُنة سپر دیگر نمی خواهد سپر کرده است وقتی سینه پر محنت خود را بلای سخت یعنی که در آغوش ضریح او امام از دست داده با وداعش طاقت خود را هزاران سنگ برقاسم مبارک باد می گفتند برایش نیزه ای می آورد تهنیت خود را رواق سینه‌اش را نعل ها باهم قرق کردند به دست گرگ داده زلف او تولیت خود را به زیر نعل مرکب رفت تا خواهش کند از آن کمی کمتر کند از جسم عریان زحمت خود را به سوی شام رفته دست بسته نوعروس او به زیر چکمه های شمر دیده غیرت خود را 📝 محسن حنیفی 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔻 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🔻 🥀 فلما نظر الحسين علیه‌السلام إليه قد برز اعتنقه و جعلا يبكيان حتى غشي عليهما ثم استأذن الحسين علیه‌السلام في المبارزة فأبى الحسين أن يأذن له فلم يزل الغلام يقبل يديه و رجليه حتى أذن له. 🥀 چون نظر حضرت امام حسين عليه‌السلام به فرزند عزيز برادر بزرگوار خود افتاد كه عازم ميدان كارزار و قتال گروه اشرار گرديده است، دو دست مبارك خود را به گردن مبارك برادرزاده عزيز خود افكند؛ هر دوی آن بزرگوار شروع به گريه و زارى نمودند و اشك حسرت از ديده پردرد و محنت خود به رخسار خويش جارى كردند، و آنقدر گريستند كه هر دوی آن بزرگواران مدهوش به روى زمين افتادند، چون به هوش آمدند آن جوان مصيبت زده از عمّ‌ بزرگوار خود رخصت كارزار گروه اشرار نمود، پس حضرت امام حسين علیه‌السّلام از رخصت دادن ابا و امتناع فرمودند و رخصت قتال و اذن كارزار با گروه بد فعال را ندادند، پس پيوسته آن جوان نيكو خصال دست و پاى آن حضرت را مى ‌بوسيد، عجز و الحاح در طلب و اذن رخصت مى ‌نمود، تا اينكه آن حضرت رخصت دادند. 🥀 فخرج و دموعه تسيل على خديه و هو يقول‏: إن تنكروني فأنا ابن الحسن‏ سبط النبي المصطفى و المؤتمن‏ هذا حسين كالأسير المرتهن‏ بين أناس لا سقوا صوب المزن‏ 🥀 و كان وجهه كفلقة القمر فقاتل قتالا شديدا حتى قتل على صغره خمسة و ثلاثين رجلا. 🥀 پس حضرت قاسم علیه‌السّلام عزم میدان نمود در حالی که اشکهایش بر چهره روان بود و فرمود: اگر مرا نمى‌شناسيد من فرزند حسن عليه‌السّلام، سبط‍‌ جناب پيغمبرِ پسنديده و مؤتمن صلى الله عليه و آله هستم، و این حسین علیه‌السلام است، چون اسیر در بند ميان گروهى كه هرگز از نزول باران ابر رحمت خدا سيراب نباشند. 🥀 رخسار مبارك آن بزرگوار مانند مه شب چهارده مى ‌درخشيد و مشغول كارزار و جنگ سخت شديد و نمايان گرديد، با وجود صغر سنّ‌ و عطش خود سى و پنج نفر از آن ناكسان بدگهر را به آتش دردناك سقر واصل نمود. به روايت ابو‌مخنف هفتاد نفر ناكس از شجاعان لشگر را به درك اسفل جهنم فرستاد. 🥀 قال حميد كنت في عسكر ابن سعد فكنت أنظر إلى هذا الغلام عليه قميص و إزار و نعلان قد انقطع شسع أحدهما ما أنسى أنه كان اليسرى فقال عمرو بن سعد الأزدي و الله لأشدن عليه فقلت سبحان الله و ما تريد بذلك و الله لو ضربني ما بسطت إليه يدي يكفيه هؤلاء الذين تراهم قد احتوشوه قال و الله لأفعلن فشد عليه فما ولى حتى ضرب رأسه بالسيف و وقع الغلام لوجهه و نادى يا عماه. 🥀 حمید گوید: من در ميان لشكر ابن سعد بودم و به اين نوجوان نظر مى‏كردم. او داراى يك پيراهن و لباس و نعلينهائى بود كه بند يكى از آنها گمان مي‌كنم بند نعلين چپ او بود قطع شده بود. عمرو بن سعد ازدى گفت: به خدا قسم من به اين نوجوان حمله می‌كنم. من گفتم: سبحان اللَّه، منظور تو از اين عمل چيست؟ به خدا قسم اگر اين نوجوان مرا بزند من دست به سوى او دراز نخواهم كرد. اين افرادى كه مي‌بينى او را محاصره كرده ‌اند برايش كافى خواهند بود. ولى وى گفت: به خدا قسم من اين كار را خواهم كرد. سرانجام وى به آن نوجوان حمله كرد. او هنوز برنگشته بود كه با شمشير بر فرق او نواخت و آن نوجوان با صورت در افتاد و فرياد زد: يا عماه... 🥀 اما در لهوف آمده است:‌«ابن فضيل ازدى ضربتى بر سر مباركش فرود آورد، که آن را بشكافت، آن نوجوان با صورت به زمين آمد و فریاد زد: يا عمّاه... : 📕 محن‌الابرار 📕 نفس‌المهموم 📕 لهوف 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔻 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🔻 🥀 چون نظر حضرت امام حسين عليه‌السلام به فرزند عزيز برادر بزرگوار خود افتاد كه عازم ميدان كارزار و قتال گروه اشرار گرديده است، دو دست مبارك خود را به گردن مبارك برادرزاده عزيز خود افكند؛ هر دوی آن بزرگوار شروع به گريه و زارى نمودند و اشك حسرت از ديده پردرد و محنت خود به رخسار خويش جارى كردند، و آنقدر گريستند كه هر دوی آن بزرگواران مدهوش به روى زمين افتادند، چون به هوش آمدند آن جوان مصيبت زده از عمّ‌ بزرگوار خود رخصت كارزار گروه اشرار نمود، پس حضرت امام حسين علیه‌السّلام از رخصت دادن ابا و امتناع فرمودند و رخصت قتال و اذن كارزار با گروه بد فعال را ندادند، پس پيوسته آن جوان نيكو خصال دست و پاى آن حضرت را مى ‌بوسيد، عجز و الحاح در طلب و اذن رخصت مى ‌نمود، تا اينكه آن حضرت رخصت دادند. 🥀 پس حضرت قاسم علیه‌السّلام عزم میدان نمود در حالی که اشکهایش بر چهره روان بود و فرمود: اگر مرا نمى‌شناسيد من فرزند حسن عليه‌السّلام، سبط‍‌ جناب پيغمبرِ پسنديده و مؤتمن صلى الله عليه و آله هستم، و این حسین علیه‌السلام است، چون اسیر در بند ميان گروهى كه هرگز از نزول باران ابر رحمت خدا سيراب نباشند. 🥀 رخسار مبارك آن بزرگوار مانند مه شب چهارده مى ‌درخشيد و مشغول كارزار و جنگ سخت شديد و نمايان گرديد، با وجود صغر سنّ‌ و عطش خود سى و پنج نفر از آن ناكسان بدگهر را به آتش دردناك سقر واصل نمود. به روايت ابو‌مخنف هفتاد نفر ناكس از شجاعان لشگر را به درك اسفل جهنم فرستاد. 🥀 حمید گوید: من در ميان لشكر ابن سعد بودم و به اين نوجوان نظر مى‏كردم. او داراى يك پيراهن و لباس و نعلينهائى بود كه بند يكى از آنها گمان مي‌كنم بند نعلين چپ او بود قطع شده بود. عمرو بن سعد ازدى گفت: به خدا قسم من به اين نوجوان حمله می‌كنم. من گفتم: سبحان اللَّه، منظور تو از اين عمل چيست؟ به خدا قسم اگر اين نوجوان مرا بزند من دست به سوى او دراز نخواهم كرد. اين افرادى كه مي‌بينى او را محاصره كرده ‌اند برايش كافى خواهند بود. ولى وى گفت: به خدا قسم من اين كار را خواهم كرد. سرانجام وى به آن نوجوان حمله كرد. او هنوز برنگشته بود كه با شمشير بر فرق او نواخت و آن نوجوان با صورت در افتاد و فرياد زد: يا عماه... 🥀 اما در لهوف آمده است:‌«ابن فضيل ازدى ضربتى بر سر مباركش فرود آورد، که آن را بشكافت، آن نوجوان با صورت به زمين آمد و فریاد زد: يا عمّاه... : 📕 محن‌الابرار 📕 نفس‌المهموم 📕 لهوف 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🩸 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🩸 🥀 و انجلت الغبرة فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه و الحسين عليه السلام يقول بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامة فيك جدك، ثم قال: عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره. ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره. قال: فقلت في نفسي ما يصنع به فجاء حتى ألقاه مع ابنه علي بن الحسين و قتلى قد قتلت حوله من أهل بيته فسألت عن الغلام فقيل: هو القاسم بن الحسن بن علي بن أبي طالب عليهم السلام‏. 🥀 حميد بن مسلم مى‌گويد: چون گرد فرو نشست، ديدم حسين بالاى سر قاسم است و او پا به زمين مى ‌كشد، و حسين مى ‌گويد: از رحمت الهی دور باشند مردمى كه تو را كشتند و دشمن آنها روز قيامت جدّ تو است، سپس گفت: به خدا بر عمويت ناگوار است او را بخوانى جوابت ندهد، يا جوابت دهد و سودت نبخشد. به خدا در اينجا كشندگان او بسيار و ياوران او كم است و او را به سينه گرفت و برد و پاهايش روى زمين مى ‌كشيد، حسين سينه بر سينه ‌اش گذاشت، با خود گفتم: او را چه خواهد كرد؟! 🥀 پس او را آورد كنار پسرش على بن الحسين و ديگر كشتگان خانواده‌‌اش گذاشت. پرسيدم: اين پسر چه كسى بود؟! گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب (علیهم‌السلام السّلام) 📕 نفس‌المهموم، صفحه ۲۹۳ 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
📺 داستان امشب سریال مختارنامه، حکایت این روزهای ماست... 👀 ◾️ هیجان کوفی‌ها ◽️ دیر رسیدن قبایل شیعی ◾️ اختلاف بین مسلم و سلیمان ◽️ اعتماد به حرف شریح‌قاضی 🔥 در برابر تدابیر شیطانی ابن‌زیاد ⛔️ وعده پول به مردم ⛔️ شایعه جنگ و گرانی ⛔️ تطمیع بزرگان ⛔️ تهدید مردم ⛔️ استفاده ابزاری از زنان و... 🏴 ثمره آن‌: 🔻 شکست شیعه 🔻 شهادت مسلم 🔻 خانه نشینی سلیمان 🔻 زندانی مختار 🔻 فاجعه کربلا برای اسلام بود. 🩸 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🩸 🥀 و انجلت الغبرة فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه و الحسين عليه السلام يقول بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامة فيك جدك، ثم قال: عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره. ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره. قال: فقلت في نفسي ما يصنع به فجاء حتى ألقاه مع ابنه علي بن الحسين و قتلى قد قتلت حوله من أهل بيته فسألت عن الغلام فقيل: هو القاسم بن الحسن بن علي بن أبي طالب عليهم السلام‏. 🥀 حميد بن مسلم مى‌گويد: چون گرد فرو نشست، ديدم حسين بالاى سر قاسم است و او پا به زمين مى ‌كشد، و حسين مى ‌گويد: از رحمت الهی دور باشند مردمى كه تو را كشتند و دشمن آنها روز قيامت جدّ تو است، سپس گفت: به خدا بر عمويت ناگوار است او را بخوانى جوابت ندهد، يا جوابت دهد و سودت نبخشد. به خدا در اينجا كشندگان او بسيار و ياوران او كم است و او را به سينه گرفت و برد و پاهايش روى زمين مى ‌كشيد، حسين سينه بر سينه ‌اش گذاشت، با خود گفتم: او را چه خواهد كرد؟! 🥀 پس او را آورد كنار پسرش على بن الحسين و ديگر كشتگان خانواده‌‌اش گذاشت. پرسيدم: اين پسر چه كسى بود؟! گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب (علیهم‌السلام السّلام) 📕 نفس‌المهموم، صفحه ۲۹۳ 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
| چرا ایرانیانی که در لشکر مختار حضور داشتند، در حادثه کربلا به یاری امام حسین‌ علیه‌السلام نیامدند؟ استاد محمد حسین رجبی دوانی: ♨️ دلیل این امر این است که تا قبل از قیام مختار به سبب وضعیتی که حاکمان جائر و فاسد اموی در عالم اسلام حاکم کرده بودند، ایرانیان مسلمان به‌ عنوان شهروندان درجه 2 و 3 محسوب می‌شدند. حاکمان عرب آنان را از هرگونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی منع کرده بودند و طوری جلوه داده بودند که این‌ها برابر با اعراب‌ نیستند؛ لذا خود ایرانیان هم آن‌طور که باید و شاید نسبت به ذات مقدس امام حسین‌ علیه‌السلام شناخت نداشتند. بنابراین در نامه‌نگاری‌هایی که برای دعوت از امام حسین‌ علیه‌السلام به کوفه شده بود، ما نامی از ایرانیان نمی‌بینیم. البته در برخی آثار ما اینگونه مطرح شده که عده‌ای از ایرانیان قصد یاری رساندن امام حسین علیه‌السلام را داشته‌اند ولی عمر سعد لعنت‌الله علیه مانع شده است. 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
📺 داستان امشب سریال مختارنامه، حکایت این روزهای ماست... 👀 ◾️ هیجان کوفی‌ها ◽️ دیر رسیدن قبایل شیعی ◾️ اختلاف بین مسلم و سلیمان ◽️ اعتماد به حرف شریح‌قاضی 🔥 در برابر تدابیر شیطانی ابن‌زیاد ⛔️ وعده پول به مردم ⛔️ شایعه جنگ و گرانی ⛔️ تطمیع بزرگان ⛔️ تهدید مردم ⛔️ استفاده ابزاری از زنان و... 🏴 ثمره آن‌: 🔻 شکست شیعه 🔻 شهادت مسلم 🔻 خانه نشینی سلیمان 🔻 زندانی مختار 🔻 فاجعه کربلا برای اسلام بود. 🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری 🟩⬜🟥 گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
جمعه این هفته وکلاسهای فعال آموزش مداحی ((مقدمتان گرامی)) 🔻کلاس آموزش مداحی 🌹اولین جمعه ماه محرم از ساعت 9 صبح 🔹همراه با 20 کلاس فعال با حضور 20 مربی فعال 👥ویژه برادران و خواهران 🔸رده سنی 7 الی 70 سال بصورت رایگان در20کلاس مجزا وجداگانه ✅شروع کلاسهای جمعه ⏰راس ساعت 9 صبح الی 10:30 ✅شروع نشست تخصصی مداحان با حضور میهمان ویژه این هفته ⏰راس ساعت 10:30 الی 11:30 قبل ظهر 🔸با تقدیم اشعار هفته 🔸به هنرجویان کلاس آموزش مداحی قرعه کشی ویژه وتقدیم تربت ناب ومطهر امام حسین 🔹کلاس دکلمه خوانی و شعر خوانی🔹 🔻در تمامی رده سنی و تحصیلی 👥ویژه برادران و خواهران 🔸با حضور و تدریس 🌸استاد حسین نوروزی 🔻بعد از ایام تاسوعا و عاشورا برگزار خواهد شد https://eitaa.com/joinchat/681247050C36f755c555 🔹کلاس دکلمه و شعر خوانی🔹 🧑🏻‍🦲رده سنی زیر 10 سال ویژه برادران 🧕و خواهران در تمامی رده سنی 🔸با تدریس 🌸سرکار خانم طاوسی ✅یکشنبه ها ساعت 16 https://eitaa.com/mojri_mesf 🔹کلاس مداحی خواهران🔹 💠دوشنبه ها ساعت 8:30 صبح 🧕«باتدریس سرکار خانم سهیلی» 💠جمعه ها ساعت 9 صبح 🧕«باتدریس سرکار خانم مستأجران» 🔹کلاس مداحی ویژه دختران🔹 🔻«دانش آموزان و دانشجویان» ⏰زمان و ساعت کلاس در کانال ذیل اعلام خواهد شد https://eitaa.com/mesf_girl 🔹کلاس ترجمه و تفسیر چگونگی قرائت دعای کمیل و زیارات «دعاخوانی»🔹 🌹استاد عباس جوادی بزودی ازبعدازایام عاشورا اعلام خواهد شد https://eitaa.com/mesf_k 🔹کلاس تخصصی مداحی🔹 🔸ویژه مهاجرین افغانستان🔸 ✅بزودی ازبعدازایام عاشورااعلام خواهد شد https://eitaa.com/mesf_af 🔹کلاس مقتل و تاریخ زیارت عاشورا🔹 🔸و روضه شهدای کربلا🔸 باحضوراساندید کشوری ✅بزودی ازبعدازایامعاشورا اعلام خواهدشد 🔹کلاس آموزش مداحی روشن دلان برادران درهمه رده های سنی بالای 7سال ازبعدازایام عاشورااعلام خواهدشد 🔹کلاس ترحیم خوانی ویژه علاقه مندان🔹 🔸جمعه ها ✅ساعت 9صبح وایندهفته مصادف با جمعه اول محرم 🌹توسط استاد عباس جوادی https://eitaa.com/joinchat/322175767C4358078055 🔹چگونگی ورود به نخبگان مداحی اصفهان🔹 ✔️نخبگان رده سنی 10 الی 20 سال ✔️نخبگان رده سنی 20 الی 40سال ✔️نخبگان رده سنی بالای 40 سال 🔸مداحان اصفهانی می توانید با ارسال 🎥یک کلیپ و یا یک ویس«صدا» 🎤مداحی ساده 3 الی 5 دقیقه ای 🔻به همراه 1⃣نام و نام خانوادگی 2⃣سن 3⃣تحصیلات 4⃣شماره همراه 5⃣محدوده سکونت 6⃣ارسال یک عکس معمولی در ایتا 📲به شماره 09131117840 ارسال و منتطر نتیجه کمیته ارزیابی باشید ✅لازم به ذکر است در خصوص نخبگان منتخب در 3 گروه ذکر شد بالا 🔹آن منتخبان می توانند به 💠دوره های سطح عالی مداحی 💠دوره های سطح کشوری 🔻و به کارگروه اعزام برای فیض بخشی در شهرستان و استانهای دیگر راه یابند 🔸بزودی چگونگی ثبت نام 🎓دانشگاه مداحان برای مداحان‌کل کشور 🔸در رشته مداحی و مرثیه سرایی 🔹«رشته مدیریت مجالس آئینی» 👥ویژه همه مداحان برادر و خواهر ✔️در تمام رده های سنی برای علاقه مندان درسراسراستانها [فقط با دیپلم ] اعلام خواهد شد 🔹چگونگی ثبت نام کلاس فنون صدا🔹 🎤«صداسازی» 💠با هزینه و شهریه فقط ویژه برادران 🔷فقط از طریق اس ام اس(پیامک) 📲به شماره 09059335856 ارسال فرمایید 📍زمان و مکان کلاس صداسازی متمرکز و متغیر در مکان دیگری خواهد بود ✅ضمنا توجه داشته باشید 💠تمامی مداحان و هنرجویان شرکت کننده 🔷در طرحهای فوق چه آنهایی که فرم درخواست گواهی شرکت در دوره یا دوره ها را پرنموده اند 🔷چه عزیزانی که فرم درخواست گواهی شرکت پرننموده اند 🔻در مورخ 1403/5/5 🔸همزمان با سی و هشتمین سال«1365/5/5»تاسیس مرکز آموزش مداحی اصفهان تقدیم خواهد شد لازم به ذکراست کسانی که دراستانهای دیکرهستند وقادربه شرکت دراین کلاسهای حضوری نیستند برای چگونگی شرکت در دوره های غیرحضوری می توانند اطلاعات تکمیلی را درکانال ذامرین آنلاین به نشانی https://eitaa.com/zakerin_online1 دنبال نمایند 📍نشانی ما 👇اصفهان 👇خیابان سروش 👇نبش چهار راه عسکریه 👇کوچه مهدیه اصفهان 👇۲۰۰ متر داخل کوچه مهدیه 👇دقیقا مقابل مهدیه اصفهان 👇حسینیه فرهنگی قرآنی صرافان ■خواهشمندیم ازهرگونه تماس روی شماره های اعلام شده جدا خوداری نمائید http://eitaa.com/maddahanesf
الهی که، مادر فدای تو بشم ازت خجالت می کشم شیری نداشتم منو ببخش، غم تو مونده رو دلم چند روزی توی بغلم تشنت گذاشتم من پا نیزه تو اون بالایی برا تو میخونم لالایی ازتو در نمیاد صدایی آه کم نمیشه از این غمم برات به سینه میزنم علی علی غنچه ی پرپر رباب حالا دیگه راحت بخواب علی علی آروم جونم علی علی بدون تو، کجا رو دارم که برم صدات می پیچه توسرم عزیز جونم بدون تو، چیکار کنه حالا رباب؟ زنده باشه چرا رباب؟ عزیز جونم ای طفل زبون بسته ی من این نیزه دارا خیلی بدن سرتو جلوم تکون میدن آه دیگه خوابم نمی بره چشام برای تو تره ای وای من با صدای بلند علی از روی نی بخند علی ای وای من آروم جونم علی علی ابوذر رئیس میرزایی 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
ترک خورده لبهات ، بخواب ای عزیزم ببین دارم اشکِ ، غریبی میریزم میمیرم علی تا ، چشاتو میبندی میدم جونمو تا ، دوباره بخندی نشد مثل عباس دلاور بشی چرا باید اینجوری پر پر بشی امون از غریبی۲ بمیرم برا تو ، زبون وانکردی سه روزه که مادر ، همش ناله کردی لالایی علی جون ، نزن چنگ به سینم الهی بمیرم ، غمت رو نبینم میگن حرمله تو ، هدف بی نظیره میترسم گلوتو ، نشونه بگیره امون از غریبی ۲ مرتضی عابدینی 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
گریه بر جان دادنش افلاک کرد خون زیر حنجرش را پاک کرد کند با شمشیر قبر کوچکی.. از لحد کوچکترش را خاک کرد تیر جا خوش کرده ای بر حنجر است ذبح اکبر بود و نامش اصغر است تاج گل از قبر او شرمنده بود قدش از یک شاخه گل کوچکتر است آه از این سینه ی پر خون بکش ناز از این غنچه ی گلگون بکش مادرش از دیدنش جان می دهد تیر را آهسته تر بیرون بکش ... دفن شد آن دیده ی دریایی اش خاک شد شرمنده ی زیبایی اش وقت تلقین علی اصغر رسید اسمع افهم شد دم لالایی اش ... قبر شد کاشانه اش شرمنده ای از غبار خانه اش شرمنده ای جای طفلت داخل گهواره بود از تکان شانه اش شرمنده ای ناصر دودانگه 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯