eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
24هزار ویدیو
230 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سفیدی گلویش ز تشنگی متوسل به آب دیده شدم به پیش مادر بی شیر سرفکنده شدم برای یاری من مهد هم تکلم کرد میان مهلکه یارب غریب خوانده شدم نقاب بر رخشان کوفیان زده بودند قتیل برق نگاهی بد و کشنده شدم برای بارش باران دعایشان کردم برای جرعه آبی اسیر و رانده شدم هنوز صحبت من ناتمام بود اما که شاهد سخنانی تکان دهنده شدم سفیدی گلویش را چگونه حرمله دید برید تیر و من از این جهان بریده شدم سه شعبه تیز و عدو ماهر و گلو کوچک اسیر چنگ چنین فرقه درنده شدم تحیر من از این بود مردم عالم که خویش شاهد حلقوم تیرخورده شدم کسی نبود که گیرد تو را ز آغوشم هزار مرتبه مُردم دوباره زنده شدم سپردمت به دل خاک های این صحرا و در کنار مزار تو آرمیده شدم  جواد کلهر *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
طفل رضیع بالا گرفت دستش و شد گرم گفتگو رحمی نکرد بر لب شش ماهه هم عدو تیر سه شعبه آمد و زد بر بوسه بر گلو شد رنگ خون، سفیدی قنداق طفل او جان داده بود طفل پدر نیز جان نداشت قدری که تا به خیمه رسد هم توان نداشت می سوخت در حرارت این داغ آفتاب بیچاره مادری که شد از شرم آب، آب پاشیده بود حنجر و پاشیده تر رباب او مانده بود و خانه ی عمری که شد خراب می رفت غم سراغ دل قافله ....نگو داغی گذاشت برجگرش حرمله ...نگو جان می دهد پس از پسرش یا می آورد ؟ غم پیش پای او اگر ، اما می آورد این وضع ، حال حرمله را جا می آورد زیر عبا گرفته علی را می آورد سرمست هلهله شده راه عبور او افتاده گیر خنده ی لشکر غرور او آرام ماندنش به مراعات همسر است آورده با خودش بدنی را که پرپر است باید چگونه گفت به خیمه که مضطر است گریه کنید مجلس ترحیم اصغر است جانی نداشت آن که خودش کوه زاده بود انگار که پسر ، پدر از دست داده بود با خون دل رسید به تشییع پیکرش بوسه گرفت از لب و رگهای حنجرش سالم نداد عزیز حرم را به مادرش آهی کشید خیمه و دق کرد خواهرش بی کس شدند، اهل حرم داغدیده اند خیل ملک برای تسلا رسیده اند شرمنده اند ، قبر برایش محقر است خاک است که از این غم جانکاه بر سر است وقت وداع کردن با چند خواهر است غمگین ترین نوا دم لالای آخر است باید رباب را به کنارش بیاورند تاج گلی برای مزارش بیاورند ناصر دودانگه *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حدیث روضه حدیث روضه ی دردآوری که برگشته رسیده تا حرم مادری برگشته تنش مقابل لشگر سرش به سمت حرم چه معجزات که دارد سری که برگشته! گمان کنم نشناسد رباب طفلش را شکاف خورده سر اصغری که برگشته ز شعبه شعبه تیر سه شعبه معلوم است سه جور ذبح شده حنجری که برگشته حسین دست گلش را صحیح و سالم برد ولی رسیده به خاکستری که برگشته خداش صبر دهد داغ دو پسر دیده خمیده شد پدر مضطری که برگشته رباب را کسی از پشت خیمه دور کند پی سر آمده این لشگری که برگشته نشد که آن سر کوچک به نیزه بند شود مگر کمک بدهد معجری که برگشته سید پوریا هاشمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
گهواره ای کوچک مثل علی اکبرم میشد جوان ای کاش میگفت صبح و شب برای من اذان ای کاش مثل اباالفضلم علم بردوش می آمد میشد بلای جان جمع دشمنان ای کاش یا اینکه مثل قاسم احلی من عسل میگفت یا جمله ای با شیرین تر از آن ای کاش میگفت بابا و دل از اهل حرم میبرد مثل رقیه میشد او شیرین زبان ای کاش دور از نگاه دشمنان ، زیر عبای من میشد سفیدی گلوی او نهان ای کاش بعد علی اکبر دوباره قد من خم شد میرفت سمت دیگری تیر از‌کمان ای کاش ای کاش آن لحظه زمان می ایستاد آخر می ایستاد آخر در آن لحظه زمان ای کاش این‌تیر میفهمید ای کاش اصغرم طفل است این تیر با او بود قدری مهربان ای کاش خون عزیزم را سپردم دست او امروز قدر امانت را بداند آسمان ای کاش هی یک‌قدم رفتم به سمت خیمه برگشتم سمتم‌نیاید مادرش مویه کنان ای کاش گهواره ای کوچک برایت ساختم در خاک از نعل های تازه باشی در امان ای کاش  احمد جواد نوآبادی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
قنوتِ مادرِ تو برای خشکی لبِ تو آب گریه می‌کند کویر، سینه می‌زند سراب گریه می‌کند قنوتِ مادرِ تو بی‌جواب ماند و بعد از آن برایش آسمانِ مستجاب گریه می‌کند نخند روضه‌ی عطش!؛ لبِ تو زخم می‌شود بحالِ زخمِ خنده‌ات رباب گریه می‌کند چرا به رنگِ حنجر من است، چشم‌های تو ؟! نپرس، مادرت سرِ جواب گریه می‌کند همینکه از اسارتش دو قطره روضه می‌چکد بحالِ دستِ مادرت طناب گریه می‌کند رباب سوخت، از حرارت و به زیر سایه‌اش نشسته از خجالت آفتاب گریه می‌کند بخواب، با تکان‌تکانِ گاهوارِ نیزه‌ات نبین که مادرت میان خواب، گریه می‌کند در آسمانِ روضه‌ات دوباره خیس شد لهوف فراتِ چشمِ ماست، یا کتاب گریه می‌کند ؟!  رضا قاسمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حبلُ المتین هر نخ قنداقِ این نوزاد یک حبلُ المتین است این علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین است کودک این خانواده مرد میدان نبرد است هِق‌هقِ این شیرخواره حَق‌حَقِ فتح‌المبین است تشنگی تنها بهانه می شود این نازدانه عزم میدان دارد و عینیتِ عین الیقین است ظاهراً او کودکی بی دست و پا و تشنه امّا... روز محشر مثل جدّش مرتضی حِصنِ حَصین است روی دست شاه میدان رفت و طوفانی به پا کرد او علمدار حرم مثل یلِ اُمُّ البنین است عالمان روزی خود را پای این روضه گرفتند چون عموجانش حسن روزی رسان مؤمنین است یاعلی اصغر مدد ذکر تمنّایِ وصال است روضه‌خوان شیرخواره دلبر پرده نشین است  حسین ایمانی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نوه ی شیرخدا هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد بشکند دستم اگر گوش من این را شنود `پای مرکب به تنش وا شد” و بر سر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد شدنی نیست که بی یار شود خون خدا به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی: کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد  مرضیه نعیم امینی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بر روی دستِ بابا پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛ تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام... بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش- -را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال!  مرضیه عاطفی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حرمله خير نبينى باز هم نوبت آن است قمر در آید یک تنه آمده تا پشت پدر در آید آمده یارى بابا بکند اى جانم آمده بلکه از او نیز سپر در آید چون پدر تشنه لب است آب نمى خواست على این چنین از گل ارباب پسر در آید به روى دست گرفته ست على را بالا یک نفر مرد از آن قوم مگر در آید حرمله چله رها کرد گلو درهم شد داد بى داد از آن دم که خبر در آید آنقَدَر تیر فرو رفت که دیگر اصلا چاره اى نیست به جز اینکه ز پر در آید نیزه دارش سر او را به زمین مى انداخت تا که از مادر او خون جگر در آید – حرمله خیر نبینى چِقَدَر بى رحمى تیر بر قلب زدى تا ز کمر در آید آرمان صائمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
وای از دل رباب رفت و داغ دوریش دامان مادر را گرفت از دم خیمه سرو سامان لشگر را گرفت تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش آنچنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت تیر با یک شعبه هم کار خودش را میکند با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت خطبه اش با گریه بود افسوس لشگر خنده کرد چند لحظه بعد آن خون کل منبر را گرفت باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد با کمان امد کسی و سیب نوبر را گرفت خون او گر بر زمین میریخت محشر میرسید این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند نیزه ای درخاک شد جسمی محقر را گرفت آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد تا رباب از حرمله قنداق اصغر را گرفت سید پوریا هاشمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
باب الحوائج مبهوت این آیینه اند اختر شناسان شمسی الشموسی سیرتان ،گوهر شناسان پروانه های روزه دار و دائم الذکر یاهو کشان بی نشان،حیدر شناسان گل پونه های دست بر پهلو گرفته دریا دلان،شوریدگان، کوثر شناسان عارف ترین مردان حق از روز ایجاد عقبی شناسان و صف محشر شناسان الیاسها وخضر های جاده ی عشق مردان آب وخاک ،بحر وبر شناسان حتی رسولان اولوالعزم الهی ایل وتبار پاک پیغمبر شناسان توفیق میخواهند از حق تا بنوشند یک جرعه از جام علی اصغر شناسان آشفته ی خونش تمام آسمانها سرگشته ی کویش تمام سرشناسان حتی سلیمان در رکابش، در پی او خیل نگین بازان و انگشتر شناسان در پیشگاه او دو زانو مینشینند جویندگان معرفت،محضر شناسان از اهل دل عمری سراغش را گرفتم از محضر لاهوتی
جعفر” شناسان 

تقلید از این آیت عظما ضروری ست  

دادند فتوی این چنین،رهبر شناسان 

بر روی دستان پدر گرم خطابه ست 

ای واعظان شهر ای منبر شناسان 

از خشکی لبهای اصغر می نویسند 

در این کویر داغ، شعر تر نویسان 

آه ای رباب، آه ای رباب ،ای همسر اشک 

ای در دو عالم اسوه ی مادر شناسان 

خیس است از امن یجیبت چشم صحرا 

خشکیده دریا در عم مضطر شناسان 

در کیمیای عشق تو در مانده ماندند 

سیمین دلان و زرگران و زر شناسان 

فطرس دخیلی سرخ بر گهواره اش بست 

این است راه ورسم بال وپر شناسان 

بی مشتری مانده ست بعد از کودک تو 

بازار اقیانوس پهناور شناسان 

خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است 

از مشرق رویایی خاور شناسان 

گشتند و جز نام علی نامی ندیدند 

در پهنه ی تاریخ نام آور شناسان 

حق علی ها غصب شد این را بپرسید 

از تک تک ” شبهای پیشاور” شناسان 

فرزند ابراهیم ما را تشنگی کشت 

ای وارثان آب ای هاجر شناسان 

الهام میگیرند از زخم گلویش 

تحریر زن ها،قاریان ،حنجر شناسان 

با پیکر اکبر کنار هم کشیدند 

تصویر او را لاله ی احمر شناسان 

باید دم از او زد 
من المهد الی اللحد ` این است فیض اول وآخر شناسان باب الحوائج تر از او پیدا نکردند در هر دو عالم غنچه ی پرپر شناسان  احمد علوی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
علی اصغرم آنقدر تب کرده‌ای که آفتاب آتش گرفت آنقدر لب تشنه‌ای جانم  که آب آتش گرفت کاش می‌شد هرچه بود و این قُماط” اینجا نبود شرمگینم کاش می‌شد که فرات اینجا نبود با جگر دارم غم این سرزمین را می‌کشم آه دارم بر گلویت آستین را می‌کشم روی دستم خنده کردی خنده‌ات تغییر کرد آه دیدی حرمله آخر پدر را پیر کرد کاش عمو عباس بود و حرف آب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود اولین بار است بابا حرف مُنّو زد علی بر همه رو زد علی بر حرمله رو زد علی تیر بر حلقِ تو نه زد بر دلِ من نانجیب رویِ زخم اکبرم زد مستقیماً نانجیب تا نفَس شاید کشی  از حنجرت خون می‌کشم تیر را از آن طرف دارم به بیرون می‌کشم وایِ من از حنجرِ تو خون کشیدن مشکل است تیر را از سینه‌ات بیرون کشیدن مشکل است یک سه‌شعبه آمد و در سینه باهم گیر کرد تیر رد شد از تو و در بینِ قلبم گیر کرد کاش می‌شد دخترم با مَشکِ آب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود پشت خیمه پیشِ تو بر خاک زانو میزنم تا نیاید مادرت بر عمه‌ات رو می‌زنم در زمین گهواره‌ات را با غلافی می‌کَنَم تو که خیلی کوچکی اما اضافی می‌کَنَم با غلاف و با نوکِ شمشیر کَنَدم حیف حیف پیش چشم نو عروسی پیر کَنَدم حیف حیف بعدِ من از پشتِ خیمه خاک با خون می‌کشند بچه با شمشیر غارت کرده  بیرون می‌کشند کاش می‌شد مادرت در آفتاب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود حسن لطفی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*