مولای من
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی...کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده...چشمان ما که محرم نیست
خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه
حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده...غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
احسان نرگسی
#احسان_نرگسی #اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امان از دل زینب(س)
خیمه بر دوشم ولی من را کجا آوردهای
وای بر زینب مگو که کربلا آوردهای
آمدی تا قتلگاهت تا کنارت دق کنیم؟
آه میبینی چهها بر روزِ ما آوردهای
از میان محملم وافاطمه آوردهام
از میان قافله واغُربتا آوردهای
مادرم را در پیِ خود موپرشان کردهای
خواهرت را در زمینی آشنا آوردهای
سایهام را چشم نامحرم ندیده بازگرد
اهلِ خود را پیش جمعی بی حیا آوردهای
گَه به اکبر خیرهای گاهی به قاسم ، گاه من....
وای فهمیدم چرا چندین عبا آوردهای
بازگرد آقا مدینه تا نبینم با عبا...
پیکری را اِرباً اِربا... نخ نما... آوردهای
هم مغیلان است هم تیغ است هم شنهای داغ
مرحمی آیا برای زخم پا آوردهای؟
از چه میپرسی عزیزم چند معجر پیش ماست ؟
چند پیراهن برای بچهها آوردهای ؟
گفتی از زخمِ هزار و نهصد و پنجاه تیغ
ای زبانم لال آقا بوریا آوردهای
حرمله آنجاست خولی هست با شمر و سنان
من که هیچ اما رُبابت را چرا آوردهای ....
حسن لطفی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین من
حسین آمد و حق را به کربلا آورد
برای ناله نی غم به نی نینوا آورد
همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد
به خاک غم زده کربلا شفا آورد
برای آن که نشیند به تخت خواهر شاه
به روی شانه علمدار عرش را آورد
نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد
به کار بسته عالم گره گشا آورد
زمان بعثت شبه پیمبرش بود و
حسین اکبر خود را به این حرا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی او به جا اورد
نبود شان و مقام تو ذبح اسماعیل
حسین آمد و حجت به انبیا آورد
تمام دخترکان را یکی یکی با ناز
امیر علقمه از عرش کبریا آورد
رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند
عمو به چشم خوداو را چو طوطیا اورد
حبیبه ای که ملک سرمه از رهش می برد
نپرس خار مغیلان سرش چه ها آرود
زکوچه ای که در آن بی هوا زدن شد باب
عدو همان روشش را به کربلا آورد
یکی به پهلوی اکبر یکی به دیده ماه
چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد
حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت
که حرمله سخنش را به انتها آورد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
چنین سه شعبه فلک را به خاک ها آورد
ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک
نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد
تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد
نداشت چاره که سجاد بوریا آورد
شاعر؟؟؟
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای مهربان
امشب برای من در میخانه جا بگیر
ای مهربان تر از همه دست مرا بگیر
بار گناه و روی سیاه مرا ببین
قلب مرا ازین همه جرم و خطا بگیر
من دل بریدم از همه و دل شکسته ام
بهر دل شکسته ی ما هم دعا بگیر
جانم به لب رسیده ازین بار معصیت
آقا بیا برای دل ما جلا بگیر
دردی به سینه دارم و بر سینه میزنم
با اشک چشم روضه برایم شفا بگیر
دور از تو حال و روز من بی نوا بد است
این حال زار را ز من بی نوا بگیر
مولا تو را قسم به دل زینب و رباب
امشب برای ما سفر کربلا بگیر
عمری گدای هر شب این خانواده ایم
بوی گلاب را ز دل آشنا بگیر
ماه محرم آمد و بیرق بپا شده
امشب بیا به مجلس ما و عزا بگیر
شال سیاه و پرچم مشکی بیاورید
با روضه های شاه شهیدان نوا بگیر
حال و هوای سینه زدن دارد این دلم
جان مرا میان همین روضه ها بگیر
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حی علی العزا
امشب تمام عالم معنا عزا گرفت
باغ بهشت و حوری و طوبی عزا گرفت
نوج نبی که نوحه گرفت از غم شما
عیسی به سینه میزد و موسی عزا گرفت
مریم رسیده شال عزا پخش می کند
هاجر به ناله آمد و حوا عزا گرفت
باریده چشم حضرت یعقوب مثل ما
یوسف به غم نشست و زلیخا عزا گرفت
حی علی العزا که پیمبر به سر زده
حیدر به گریه آمد و زهرا عزا گرفت
مشکی به تن نموده تمام ستاره ها
خورشید و ماه و عالم بالا عزا گرفت
بیرق بپا نموده خدا روی موج ها
نهر فرات خون شد و دریا عزا گرفت
با یاد خشکی لب سقای کربلا
مهتاب روضه خوان شد و دریا عزا گرفت
وقتی گلوی اصغر شش ماهه پاره شد
در خیمگاه مادر تنها عزا گرفت
وای از زمان غارت گهواره شیعیان
قلب رباب بی کس و تنها عزا گرفت
آن لحظه ای که جسم علی پاره پاره شد
ام البنین و حضرت لیلا عزا گرفت
جسم عزیز فاطمه را سنگ میزدند
در قتلگاه زینب کبری عزا گرفت
با ضربه های نیزه گلو پاره پاره شد
فطرس رسید و حضرت طه عزا گرفت
رگهای حلق شاه شهیدان به خون نشست
در بین عرش خالق یکتا عزا گرفت
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین من
هرچه با دا باد من با قلب ویران خوشترم
بی قرارم با همین حال پریشان خوشترم
کعبه و بتخانه و دیر و کلیسا با شما
من که درمیخانه با جام فراوان خوشترم
زمزم و سعی و صفا و مروه رفتن با شما
من ازآن روز ازل در بزم رندان خوشترم
تارو پودم را به می آغشته کرد و بعد از آن
با دل دیوانه و سر در گریبان خوشترم
برگ پاییزم که میریزم به زیر دست و پا
گوشه چشمی کن که من با رقص طوفان خوشترم
ثروت قارون ندارد ارزشی در چشم من
با گدایی در شاه شهیدان خوشترم
اهل عالم قدرت و ملک سلیمان پیش کش
لطف مولا بوده من در کوی جانان خوشترم
مثل فطرس میزنم بر سینه تا روز جزا
در قیامت با همین احوال حیران خوشترم
عرش اعلا را سیاهی میزنم وقت اذان
روضه میخوانم که من با چشم گریان خوشترم
مینویسم سر در جنت که ای اهل بهشت
من از اول با غم مولای رضوان خوشترم
بوی اسفند عزا پیچیده در هفت آسمان
ناله می آید که من با آه سوزان خوشترم
جبرییل از عرش می آید برای نوکری
تا بگوید با همین قلب خروسان خوشترم
می رود پایین پا عرض ارادت می کند
شور می گیرد که با ارباب عطشان خوشترم
روضه می خواند که ایام عزاداری رسید
من به لطف فاطمه با اشک پنهان خوشترم
عرش و فرش و کبریا بهر شما دلدادگان
من به تنهایی در این دشت و بیابان خوشترم
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا ولی الله
سنگین شده اگرچه پروندهء گناهم
من را خریدی آخر با نامهء سیاهم
بسکه رهات کردم از خیر من گذشتی
بسکه گناه کردم نگذشتی از نگاهم
اصلاً نشد بگویم هرچه شما بخواهی
جایش همیشه گفتم هرچه خودم بخواهم
هربار ناله کردم برگشته ای به سویم
یک بار برنگشتم از راه اشتباهم
من را اگر ببینی دیگر نمی شناسی
دیدی چکار کردم با این دلِ تباهم؟
کاه عبادتم را کوه غرور پوشاند
حالا چطور باید از غصه ات بکاهم
بعد دعای زهرا بار مرا کشیدی
دیروز توبه کردی امروز سربه راهم
ای سرپناه عالم! خیمه نشین صحرا!
من باورم نمی شد که میشوی پناهم
ذکری که دوست داری ذکر حسین حسین است
دنبال گریه هایت در بین قتلگاهم
از جان خود گذشتیم از کربلا نه والله
دور ضریح ارباب یک سر بزن به ما هم
رضا دین پرور
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غم عشقت
بیا که با غم عشقت به آسمان برسم
به باغ نسترن و یاس و بوستان برسم
منی که دل به هوای وصال خوش کردم
بیا که در شب هجران به آستان برسم
به چشمه سار دو چشمم بریز باران را
بیار باده ی نابی به بیکران برسم
کبوتر دل من پر زد و هوایی شد
بریز دانه که امشب به آشیان برسم
تو سایه سر مایی و ما گدای توییم
بیا به حضرت دلدار مهربان برسم
تمام صبر و قرارم قرار ما این شد
نگارم از سفر آیی به دل ستان برسم
رسیده ماه عزا صاحب عزا برگرد
بیا که سینه زن و زار و ناگران برسم
تمام کوچه و بازار روضه می خواند
برس به داد دلم تا به دیگران برسم
بیا که شال عزا روی دوش لاله نشست
به سینه میزنم امشب به ارغوان برسم
میان سینه حسینیه دارم آقا جان
کمک کن از شب اول به کاروان برسم
به روضه آمده خورشید و ماه بر سر زد
چه میشود که غزل خوان و روضه خوان برسم
هلال ماه عزا آمد و نیامده ای
بیا و روضه بخوان تا به بذل جان برسم
بگو که عمه سادات را کتک زده اند
بخوان که با عطش و ناله و فغان برسم
بخوان که پیکر شهزاده اربا اربا شد
بخوان که گریه کنم یا که ناتوان برسم
بگو که فرق علمدار خیمه ها واشد
بیا به روضه که من هم در آن میان برسم
بخوان ز قحطی آب و رباب و لالایی
بخوان به سینه زنی های بی امان برسم
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آقای من
مادرم بارها به من می گفت
از در خانه اش نرو جایی
سر این سفره است در دنیا
نوکری می کنی و آقایی
هر قدر از حسین باشی دور
آنقدر هم کریه می گردی
واگر رو به سوی او کردی
محترم چون ضریح می گردی
غیر از او دوستیِ با دگران
می رود عاقبت به دلسردی
حتم دارم به هر کجا بروی
پیش آقات باز می گردی
دست خود را به سوی هیچکسی
جز به دستان او دراز مکن
غیر از او پیش هرکس و ناکس
سفره راز خویش باز مکن
چه کسی از حسین آقاتر
جز خدا مثل او که بخشنده؟
توبه را بعد جرم تا بیند
دارد آقای تو به لب خنده
چه رفیقی سراغ داری که
وقت غم در کنار تو باشد
همه چون می روند از پیشت
بی قراری ، قرار تو باشد
حرفم آویزه دوگوشت کن
تا به جا آوری تو بر من دِین
الغرض ، الفرار از همگان
الغرض ، الفرار سوی حسین
حامد آقایی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ارباب من
از این در با صفاتر من ندیدم آستانی را
به جز اینجا نمیدانم در این عالم نشانی را
ملائک اذن میخواهند بزرگان آرزو دارند
که در این محفل گریه بشویند استکانی را
تمام عمر دنبال پناه و مامنی بودم
نجستم بهتر از روضه زمانی را مکانی را
امیدم روز محشر هست نشانم میدهی با دست
ملایک را بفرمایی بیاریدش فلانی را
خدایا آرزوی من زمان مردنم این است
که با یک یاحسین ع گویم وداع این دار فانی را
وصیت نامه خود را نوشتم بعد بسم الله
که من بی کربلا دیگر نخواهم زندگانی را
بدون کربلا دیگر نفس بالا نمی آید
بیا ای قاصد مرگم بیاور مرگ آنی را
بنای درد و دل دارم ولی این اشک ول کن نیست
بنا باید کنم دیگر بساط روضه خوانی را :
همه دیدند بابایی بیابان را تفحص کرد
که تا شاید کند پیدا تن و جسم جوانی را
رسید از خیمه ها زینب س به امداد امام خود
وگر نه آن شکسته دل، ز کف میداد جانی را
بمیرم دشمنش خندید ولی او گریه ها سر داد
بیایید ای بنی هاشم بَرید این قدکمانی را
اسماعیل روستائی
#اسماعیل_روستائی #اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خمیه ماه عزا
کم کم عزای ماتمش دارد می آید
عطر نسیم پرچمش دارد می آید
گریه کنان خیمه ی شاه محرم
از راه دارد میرسد ماهِ محرم
ای مردم عشق آفرین آماده باشید
بحر عزای شاه دین آماده باشید
آهسته آهسته دلم در شور افتاد
سمت دل تاریک من هم نور افتاد
این بی قراری های قبل ماه ماتم
یعنی قبولم کرده آقای دو عالم
کار جنون و عاشقی بالا گرفته
چشم علی و فاطمه ما را گرفته
ما گریه کن های تن بین حصیریم
امسال میخواهیم در روضه بمیریم
آقا قسم بر روز عاشورا همیشه
حاجت گرفتم ظهر تاسوعا همیشه
میدانم آخر میدهی در خیمه راهم
آقا به دردت میخورد این رو سیاهم
من را از این دنیای وانفسا رها کن
امشب بیا و نوکر خود را دعا کن
جامانده های بینوا هستیم ارباب
دلتنگ شهر کربلا هستیم ارباب
قلبم شده از درد هجران پاره پاره
ما را تو دعوت میکنی آیا دوباره؟
چوب بدی خوردیم آقاجان کمک کن
از این بلا مُردیم آقاجان کمک کن
میخواهم اصلا عبد و درویش تو باشم
امسال باید اربعین پیش تو باشم
من را قبولم کن تو را جانِ رقیه
قلاده ام باشد به دستانِ رقیه
حسین زارعزاده
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
به پای روضه
عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است
چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است
گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس
گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است
هرکسی دنبال عشقش بوده، من دنبال تو!
این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است
در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام
مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است
زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است
من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است
آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا
آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است
زود جانم را بگیر و اربعینم را بده
جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است
در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست
کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است
پیش مادر، موی سر را بر درختی بسته اند
در تنور و دیر و خورجین آه، درهم رفته است
تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام
آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است
رضا دین پرور
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
رقیه بنت الحسین(ع)
هر کس که حسینیست بدهکارِ رقیه است
این سینه حسینیه ی سَیّارِ رقیه است
صد شکر که در حلقه ی عشاقِ حسینیم
این دایره در حیطه ی پرگارِ رقیه است
خاموش نخواهد شَود این شعله ی گرما
این شور و حرارت همه اش کارِ رقیه است
خوب است نسب در نسب ارثِ پدریّ ام
نوکر شدن و خدمتِ دربارِ رقیه است
هرگز نمی اُفتد به زمین نوکرِ ارباب
هرجا که رود دست به دیوارِ رقیه است
خوار است عدو در نظرش ،کاخِ ستم هم
ویران شده ی دستِ علمدارِ رقیه است
خوشبخت همان که روی قلاده اش عمریست
حک کرده که کلبِ سرِ بازارِ رقیه است
خورشید اگر کرده غروب از سرِ نیزه
زینب پس از این نورِ شبِ تارِ رقیه است
در پیش حسین خواهر غمدیده پس از شام
خجلت زده از هجمه ی آزارِ رقیه است
شلاق و سه ساله، لگد و ضربه ی سیلی
شرمنده ی پاهای پر از خارِ رقیه است
آمد طبقِ شامی و هنگامِ غروب است
در طشتِ طلا نوبتِ افطارِ رقیه است...
مهدی شریف زاده
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دختر بابایی حرم
دنبال آب گشتم و سهمم سراب شد
دنیای کودکانه ام اینجا خراب شد
از بس که من بهانه ی بابا گرفته ام
حتی دل خرابه برایم کباب شد
در آن غروب غم زده یادم نمی رود
تا چشمهای دختر تو گرم خواب شد...
رفتی ... رقیه وقت خداحافظی نبود
رفتی ... ندیدن تو برایم عذاب شد
رفتی و سهم دختر بابایی حرم
بعد از تو ترس و دلهره و اضطراب شد
تا دور دید چشم عموی مرا عدو
آزار کودکان زبان بسته باب شد
یک مرد هم نبود بگوید چقدر زود
بی حرمتی به آل پیمبر ثواب شد
حالا که روی دامن من آرمیده ای
با من سخن بگو ...، دلم از غصه آب شد!
باور نمی کنند که طفلی سه ساله ام
از بس که رنج های دلم بی حساب شد
حالا که بوسه بوسه به زخم تو می زنم
انگار طعم خون دهانم گلاب شد
باید برای مرگ رقیه دعا کنی
شاید شبیه مادر تو مستجاب شد...
هادی ملک پور
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
باباحسین
بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده
زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده
گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم-
-شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده
جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟!
دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده
عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه
نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده
زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست
زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده
میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود
چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده
سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام
تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده
میکشم دست کبودم را به روی صورتت
بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
مرضیه عاطفی
#اشعار_شهادت_حضرت_رقیه #اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خدا جلوه اش در دل عارفین
من الاولین بوده و الاخرین
بنازم به نازی که از ما کشید
بنازم به این احسن الخالقین
مرا آفریده برای حسین
لک الحمد، حمد همه شاکرین
یکی گفت در گوش من یاحسین
شنیدم دو یا ارحم الراحمین
به قرآن، بهشت خدا بی حسین
شود بدتر از اسفل السافلین
به مستی من لحظه ای شک نکن
که جوشیده ام در چهل اربعین
سرشته شده با رقیه گلم
منم بندهء آن خرابه نشین
ندارم به زهرا کسی را جز او
ندارم به شخصی بجز او یقین
اگر روز محشر به زهرا نشد
مرا می سپارد به ام البنین
پناه رقیه فقط زینب است
سپرده است جان را به جان آفرین
تصور کن آغوش زینب شده
رکابی که بی او ندارد نگین
طبق آمده با سری غرقه خون
سری آمده از تنور، آتشین
نشست و پدر را به دامن گرفت
سپس گفت؛ ای ماهم، ای نازنین؛
شده لکنتم بیشتر، بین شام
شده حرف من نقطه چین نقطه چین
ورم داشت دستم که بالا نرفت
نشد رو بپوشانم از آستین
روی صورتم جای یک بوسه نیست
خبر داری از سیلی آن و این؟!
لگد خورده ام بسکه خوردی لگد
زمین خورده ام بسکه خوردی زمین
نخوردی اگر چوب، در تشت زر
چرا شد لب تشنه ات این چنین
شنیدی چرا دخترت شد مریض
کنیزی صدا کرده من را کنیز
سید پوریا هاشمی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بابای من
چقدر حرف که بی ربط آمده، تا... با...
برای آنکه شود حرف من مهیا با...
دو چشم من به گمانم که آشنا هستید
یکی دو بار به نی دیده ام شما را با...
دلم قرار گذاشتم که تنگ تو نشود
ولی گرفته دل دختر تو حالا با...
بهانه بود وَ یا نه، هنوز مبهوتم
ببین که شد قد من زیر ضربه ها تا، با...
نگاه ها چقدر مُهر نیلی ام زده اند
زبس که بیست گرفتم ز درس انشاء، با...
توأم تویی که به نی نور می دهی هر دم
تویی که جلوه گری در خرابه مهتابا.
میان دفتر صدبرگ پاره قلبم
یکی دو جمله برای تو ساختم با، با.
معادلات زمانه چقدر مجهولند
سفر برای چه رفتی؟ شده معما، با...
تمام قدرت خود را که...نه، نشد که نشد
نشد حریر گره خورده سرم وا، با...
مقدمه چقَدَر؟! اصل مطلبم این است
تمام پیکر من درد می کند بابا.
رضا دین پرور
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سه ساله حسین(ع)
در وادی ایمن قدمی پا نگذراند..
عشاق محلی به تسلی نگذراند
بوسیدن تو ضعف و عطش را ز تنم برد
گیرم جلویم آب و غذا را نگذارند
خلخال نو پاکرده ام آن هم پر خار است
طفلان دگر داخل آن پا نگذارند
آندفعه که با موی سرم زجر مرا برد
بسپار که ایندفعه مرا جا نگذارند
امید من این است که هربار میوفتم
بر این تن خون مرده لگدها نگذارند
تقصیر خودم نیست که چادر به سرم نیست
در شام که چادر سر زنها نگذارند
وقتی که مرا بر سر بازار کشاندند
ای کاش به سکوی تماشا نگذارند
مانند کنیزم شده ام،سوخته رویم
در روز که سقفی به سر ما نگذارند
سید پوریا هاشمی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بال و پرم سوخت
دیشب تمام بال و پرم سوخت ای عمو
در بین شعله موی سرم سوخت ای عمو
آتش به جان خیمه که افتاد در غروب
دیدم تمام دور و برم سوخت ای عمو
چادر نماز عمه سپر شد برای من
در غارت حرم سپرم سوخت ای عمو
از بس که تازیانه به رخسار من زدند
روی کبود و چشم ترم سوخت ای عمو
با چوب نیزه میزد و جسمم کبود شد
در زیر ضربه ها کمرم سوخت ای عمو
شمر و سنان بروی سرم داد میزنند
حالا که قلب شعله ورم سوخت ای عمو
خولی به خنده خیره شده سوی دختران
وقتی حجاب مختصرم سوخت ای عمو
لکنت زبان گرفته ام از بس مرا زدند
دیدی زبان نوحه گرم سوخت ای عمو
از روی ماه من اثری نیست بعد تو
کنج خرابه ها اثرم سوخت ای عمو
دشمن به عمه زینب من حرف بد زده
من گریه کردم و جگرم سوخت ای عمو
پایین نیزه با پدرم همسفر شدم
کنج تنور همسفرم سوخت ای عمو
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا بنت الحسین(ع)
آمدی تا با سر خونی تو سامان بگیرم
خون حلقوم تورا با گوشه دامان بگیرم
جان من برلب رسید از بس کتک خوردم پیاپی
چشم خود را بازکن شاید دوباره جان بگیرم
صورت سرخ و کبود و نیلی آوردم برایت
دلبر من آرزو کن تا کمی درملن بگیرم
سوختم پرپر زدم مانند زهرا مادر تو
سوختم شاید نشان از لاله و ریحان بگیرم
بس که سیلی خوردم از شمر و سنان و زجر و خولی
تار می بیند دوچشمم کاش من پایان بگیرم
از تنور خانه خولی رسیدی خسته جانی
امشب ای مهتاب من باید تورا مهمان بگیرم
از فراز نیزه قرآن خواندی و با گریه گفتم
کاش میشد بوسه ای از قاری قرآن بگیرم
چند باری ناسزا از نیزه داران می شنیدم
بغض کردم بعد از آن میخواستم باران بگیرم
چند باری از سر نی ها زمین خوردی ولی من
بوسه از روی تو در ویرانه ی ویران بگیرم
وقت غارت شعله بر جان من افتاد و ندیدی
ناله کردم تا که آتش را از این دامان بگیرم
یادم آمد بین مقتل زیر و رو می شد تن تو
خواستم جسم تو را از نیزه و پیکان بگیرم
چکمه های شمر با دندان و ابرویت چه کرده
خاک و خون را باید از این چهره تابان بگیرم
گرچه رگهای تو قدری نا مرتب شد ولی من
آرزو دارم تو را با دیده گریان بگیرم
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امیری حسین و نعم الامیر
غم ندیدن تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است
بگیرد از منِ محنت کشیده جان مرا
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازهای بده نذری سفره ات باشند
کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا
مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا
اگر قبول کنی این دو نوجوان مرا
فدای شرم تو ... اما بیا و کامل کن
ستاره های درخشان آسمان مرا
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جان ناتوان مرا
قیام کردم و در خیمه گرم تکبیرم
برو میانه ی میدان ببین اذان مرا
قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند
خمیدهتر نکند قامت کمان مرا
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصهی خزان مرا
بلا عظیمتر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
هادی ملک پور
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امیری حسین(ع)
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم
چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم
نه پسرهای مناند این دو نه خواهر زاده
به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده
تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین
حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین
این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب
این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب
بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد
خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد
یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد
آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد
دست و بازوی علمدار حرم آوردم
پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم
دو سپاه حرمِ فاطمه را میبینی
ذوالفقار دو دم فاطمه را میبینی
به درِ خیمه امّیدم امید آوردم
تا که ردم نکنی موی سپید آوردم
خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد
وقت نذرش شده قربانی عید آوردم
دو علیاکبر و عباس ولی کوچکتر
دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم
دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده
قابلت را که ندارد دو شهید آوردم
این دم و بازدمم این ضربانهای مناند
این حسین و حسن و تیر وکمانهای مناند
ای جوانمرده بگو که جگرم را چهکنم
سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چهکنم
تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من
مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من....
مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد
خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد
با چه رویی برود دیدن زینب از دشت
با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد
دو جگرگوشهی او روی زمین میغلتند
ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد
یک نفر آمده اینسو بزند تیغش را
یک نفر رفته به آنسو تبرش را بِبَرد
یک نفر آمده اینسو تن این را بکشد
یک نفر رفته به آنسو که سرش را ببرد
تنشه بودند و نشد جرعهی دیگر بینند
یا که یکبار دگر چهرهی مادر بینند
دید آخر چه بلایی سرشان آوردند
زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند
قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند
ضربهی تیغ و سنان را دوبرابر کردند
مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود
اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود
کمرش خم شده باید که عصا بردارد
باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد
زینب انگار نه انگار که بی سر شدهاند
دید بر نیزه ولی سایه مادر شدهاند
حسن لطفی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چه فراقی
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
چند روزی است که از حال دلم بی خبری
چند روزی است که از حال سرت بی خبرم
شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوخته ای هست ببندم به سرم
کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو
باخودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم می بردم
باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
منصوره محمدی مزینان
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کجاست بابایم
اگر چه سیر زدند و گرسنه خوابیدم
اگر کبودترین به شام خورشیدم
به آنکه ریسمان را بدستمان بسته است
نشان دهم به خدا ریسمان توحیدم
ستاره ها چقدر قبطهٔ مرا خوردند
به تیرگی بیابان ز بسکه تابیدم
فقط سوال من این شد کجاست بابایم
ولی جواب ، کتک بود هر چه پرسیدم
ببخش وحشت من را سرِ به دامن من
برای حنجر پاره است اگر که ترسیدم
حامد آقایی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بابا حسین
ای سری که در سحر با دخترت هم صحبتی
شب نرو جای دگر، شام غریبان دعوتی
به عمو جانم بگو شد مجلس تدفین بیا
غیرت الله حرم، از نیزه ها پایین بیا
ای که جاری در نگاه توست ، صد دریا غزل
وقت غسل من شده، آبی بیاور لااقل
گوش من پاره ست ای پاره بدن ، کم آه کن
رو به قبله نه ، سرم را رو به قتلگاه کن
هر تکان این بدن ، دردسر تلقین شود
خاک را طوری نریزی سینه ام سنگین شود
خاک، من را از تو دورم کرده هق هق می کنم
زود از بالای قبر من نری ، دق می کنم
ای کسی که هر خزانی را بهارش می کنی
ترس از تاریکی من را چه کارش می کنی
بر مزارم آمدی، با یک لب بهتر بیا
فاتحه خوان رقیه ، با علی اصغر بیا
وارث روی کبود مادرت زهرا منم
سفره داری که گرسنه رفت از دنیا منم
آسمانی بودم و ویرانه ماوای من است
قبر پروانه ست هرجایی که شمعی روشن است
ناصر دودانگه
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چه فراقی
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
عمه محکم گره زد روسری ام را به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
چند روزی است که از حال دلم بی خبری
چند روزی است که از حال سرت بی خبرم
شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوخته ای هست ببندم به سرم
کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو
باخودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم می بردم
باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
منصوره محمدی مزینان
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا بنت الحسین(ع)
وقتی که شده فاطمه الگوی رقیه
داده ست فلک تکیه به زانوی رقیه
ماه ست گدای سر بازار نگاهش
خورشید بود مشتری کوی رقیه
چشمان علمدار اگر چشمه ی خون شد
میخواست نباشد خجل از روی رقیه
دست چه کسی خورده به آیینه رویش
زخم ست چرا گوشه ی ابروی رقیه
یک روزه شده پیر چه گفتید به این طفل
ای زجر سفید ست چرا موی رقیه
وادار نکن دختر نالایق خود را
اندازه ی او نیست النگوی رقیه
ترسیم نکن داغ غم مادرمان را
باپات نزن ضربه به پهلوی رقیه
مهدی کبیری
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بابا کجا بودی
با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت
بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت
از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز
آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت
دیدی حمیده، دختر هم بازی من
در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت
هر بار نامت را به لب با گریه گفتم
با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت
دیگر توان پر گشودن هم ندارم
از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت
جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم
آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت
ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش
بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت
دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت
داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟
وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم
آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت
بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی
خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت
بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست
دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت
از سوز سرمای شب و گرمای روزش
کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت
بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم
از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت
شعر وصال من... رگ خشک گلویت
بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت
مهدی علی قاسمی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بابا حسین
پس از تو تازه فهمیدم که اصلاً درد یعنی چه
بیابان، گم شدن درشب و آه سرد یعنی چه
یکی پیدام کرد و دخترت را...نه نمیگویم !
کبودم ، لیک میدانم دگر نامرد یعنی چه
نه رنگ خیزران است و نه سیلی، زجر دیدم تا
بفهمم اینکه
سرخی میزند بر زرد یعنی چه؟ غبار و جای ضربی که نشسته بر رخم داند که بر آیینه، نقش پنجه روی گرد یعنی چه ندیدم بدتر از دروازهء ساعات در عمرم به ما گفتند کوچه گرد، کوچه گرد یعنی چه هیاهو ، ناسزا ، شهر غریب، آه از دل سجاد(ع)
الهی مادرم دنیا نمی آورد” یعنی چه ! غروبی کودکان این محل دور و برم بودند بگو بابا ” همه بازی ، رقیه طردیعنی چه؟! دگر کودک نخوانم ، حرفهایی را بلد هستم بگویم” بزم ” یا
تحقیریا `سر درد” یعنی چه علی ناظمی #اشعار_ماه_محرم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بابای من
خوشآمدی به خرابه
هزارشکر که باسر، سری زدی به خرابه
به احترام تو امشب
وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه
تو آمدی و روان شد
به احترام تو الطاف ایزدی به خرابه
به یُمن مقدم پاکت
رسیده چشمهای از فیض سرمدی به خرابه
مسیح نیزهنشینم
مگر به فکر ظهور مجددی به خرابه؟
تو از سلالهی نوری
چگونه داشتی ای ماه مقصدی به خرابه؟
چگونه آمدی ای سر؟
که از تو هیچ نمانده به جا ردی به خرابه
برای من نگرانی
اگر هرآینه در رفتوآمدی به خرابه
برای من نگرانی
که بین ماندن و رفتن مرددی به خرابه
برای من نگرانی
اگر که از همهسرها سرآمدی به خرابه
برای من نگرانی؟
که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه؟
قدی به علقمه خم شد
قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه
مجتبی خرسندی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*