شیرمرد دو جهان عزت دادار منم
گل زهرا نوه ی احمد مختار منم
همدم و هم قسم زینب کبری هستم
پسر شیر خدا حیدر کرار منم
پرورش یافته ی دامن عصمت هستم
در دل شیفتگان نور محبت هستم
از کرامات خدای احد جل جلال
بر دو عالم سبب و مایه ی رحمت هستم
مادرم ام ابیهاست خدا می داند
خواهرم زینب کبراست خدا می داند
تا صف حشر الا سوختگان غم عشق
غم من ماتم عظماست خدا می داند
دین حق تا به ابد زنده از این خون من است
عشق و ایثار و جوانمردی مرهون من است
زین همه لطف و عطا و کرم و ایثارم
شیعه ام تا به صف حشر، مدیون من است
نوربخش همه ی عالم امکانم من
پسر فاطمه و مظهر یزدانم من
این سؤال است مرا از همه ی اهل ولا
من که خود آب بقایم زِ چه عطشانم من
دستگیر همه ی اهل ولایم تا حشر
جنت شیعه بود کرب و بلایم تا حشر
این بود فخر من و جد و اب مظلومم
سید جمع شهیدان خدایم تا حشر
عبد درگاه خداوند مبینم مردم
اهل دل را دو جهان حبل متینم مردم
همره اهل و عیال و همه ی اصحابم
با نثار سر و جان فدای دینم مردم
پاره پاره شده از کینه تن اکبر من
شد شهید از ستم دشمن دین در بر من
در کنار من دلخون ز ره مهر و وفا
آمده بهر تسلای دلم خواهر من
شد بریده به سه شعبه گلوی اصغر من
شد پر از خون گلوی غنچه گل پرپر من
دید تا خون گلو و جگر سوخته ام
شد خریدار من و اصغر من داور من
من همیشه به گل ام بنین حساسم
ریزد از دیده ی من اشک چنان الماسم
پیش چشم من و زینب، همه ی اهل حرم
فرق بشکافته، بی دست شده عباسم
سوخت از کینه ی دشمن همه ی حاصل من
مانده داغ گل پرپر شده ها بر دل من
این همه داغ بدیدم دم رفتن چه کنم؟
گریه ی خواهر غمدیده شده مشکل من
ذکر من در دم آخر شده یارب یارب
در وداع من و زینب شده جانم بر لب
در دم رفتن و هنگام وصال معبود
بوسه زد بر گلویم به جای مادر زینب
پاره پاره شده غلتیده به خون پیکر من
شمر در قتلگه از کینه بریده سر من
دید این صحنه ی جانسوز مرا زینب من
خون شد از این غم عظمی جگر خواهر من
شده ام نقش زمین با گلوی ببریده
پیکر پاره و صد چاک به خون غلتیده
این مصیبت به جهان قادر یکتاست گواه
غیر زینب نه کسی دیده نه کس بشنیده
بعد من آتش کینه به همه خیمه زدند
تازیانه، کعب نیزه به زن و بچه زدند
پیش چشمان همه اهل حرم از کینه
سر پاک و اطهرم را به سر نیزه زدند
فخر دارد که (رضا) نوکر دربار من است
شعر او ساده ولی با سخنش یار من است
دستگیرش شوم از لطف و کرم روز جزا
با وجودی که به بستان ولا خار من است
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روز جنگ بین کفر و نور ایمان آمده
روز عاشورای سالار شهیدان آمده
یک طرف هفتاد و دو حامی دین مصطفی
یک طرف باشد هزاران کوفی دور از خدا
خواهران و كودكان تشنه لب در شور و شین
بی کس و تنها و بی یار و معین گشته حسين
یک طرف در موج خون صد پاره پیکر اکبرش
یك طرف قنداقه ی غرقه به خون اصغرش
یک طرف افتاده دستان علمدار حسین
يك طرف استاده زينب يار و غمخوار حسین
در وداع آخرش خون گشته قلب زینبش
سوزد و گرید به خيمه خواهر جان بر لبش
بین لشکر آمد و فریاد زد: قوم دغا
من حسین بن علی هستم گل شير خدا
من صفابخش دو عالم هستی پیغمبرم
در شجاعت در صف هيجا به سان حیدرم
مادر من دختر ختم رسولان فاطمه است
دستگیر شیعه ی مولا به روز واهمه است
شاه مظلومان عالم گفت: با صوت جلی
شیرمرد کربلا هستم: حسین بن علی
با شجاعت بر سپاه دشمنان می تاخت او
نانجیبان را ز صدر زین می انداخت او
از ستمکاری آن قوم لعین بی حیا
تیرباران شد تن سالار دشت کربلا
بر زمین افتاد خورشید ولا از صدر زین
گشت سالار شهیدان جهان نقش زمین
تیر آن نامردها بر قلب پاک او نشست
سنگ کین دشمنان پیشانی او را شکست
شمر دون با خنجرش آمد میان قتلگاه
سمت خيمه نور چشم فاطمه بودش نگاه
در میان قتلگه گرم مناجات و دعا
تا کند با حنجر خونین ملاقات خدا
شرم ننمود از خدا آن بی حیا خنجر کشید
از قفا جان دو عالم را ز کینه سر برید
از حرم با گریه اش زینب صدا می زد حسين
در میان قتلگاهش دست و پا می زد حسین
ناگهان بی غیرتان آتش زدند بر خیمه ها
رأس سالار شهیدان را زدند بر نيزه ها
در میان خیمه هایش کودکان را می زدند
در کنار خواهرش لب تشنگان را می زدند
در زمین کربلا سیلی زدن آزاد شد
زین همه ظلم و ستم ها خون دل سجاد شد
این غلام تو «رضا» دارد فقط یک آرزو
لحظه ی آخر حسین جان با تو گردد رو به رو
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گودال قتلگاه
غرق خون وقت صحنه ی آخر
بین گودال داشت جان می داد
با نفس های گرم و بی رمقش
دل حضار را تکان می داد
مادری در میان هق هق و اشک
مشت بر سینه می زد و با درد
یک نگاهش به سمت مقتل بود
یک نگاهش به چهره هایی زرد
آتش از خیمه ها که بالا رفت
روضه خوان داشت نغمه سر می داد
گفت:او می دوید و من...انگار
از غمی بی امان خبر می داد
دانه های سفید برف آرام...
مثل یک دسته ی عزا از راه...
آمدند و شدند تسکین...
عطش کودکان ثارالله!
آتش خیمه ها فروکش کرد
دل ولی همچنان تلاطم داشت
مرد قصه میان خون ،اما
گوشه چشمی به سمت مردم داشت
بوق شیپور و طبل ماتم را
هرکسی می شنید می لرزید
شمر آمد ...ولی همه دیدند
دست هایش شدید می لرزید
شمر تعزیه بغض کرد و گریست
گفت : لعنت به من اگر که تورا....
خنجر از دست او زمین افتاد
گفت دستم بریده باد آقا
تعزیه ختم شدهمه رفتند
باز اوماند و صحنه ی گودال
بعداز آنکه سکوت جاری شد
ساربان آمد و زبانم لال
محمدجواد الهی پور
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گودال قتلگاه
كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن
اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن
اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن
قبول كن كه شبيه حصير افتادي
قبول كن ته گودال گير افتادي
مخواه تا كه سر من به گريه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزني
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
براي پيكر تو يك لباس بگذارند
بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري
بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري
بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟
كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟
ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد
دهان باز تو را نيزه دار ميبندد
آهاي شمر عبا را كسي ربود برو
بيا النگوي من را بگير و زود برو
براي غارت پيراهنت بميرم من
چرا لباس ندارد تنت بميرم من
قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم
و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند
علی اکبر لطیفیان
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شب عاشورا
در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا؛ بلند شد
فریاد وا حسین؛ ز اعماق سینه اش
تا گشت با خبر ز قضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود؟
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند؛ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه؛ ز حال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بس که محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود؛ ای برادرم
خون منِ ز خود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق؛ کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو؛ عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی ز بس كه یك شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی توام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
با من مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این
سعید توفیقی
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عاشورا
بر پیکر تو، حرامی پست نشست
در حین جدا کردن سر، مست نشست
با خون خدا، چه بی ادب تا کرده
تا آن دم آخر، که نفس هست نشست
در مقتل تو، سنگدلان رخنه زدند
با تیر و کمان و نیزه و دشنه زدند
بر جسم مبارک عزیز زهرا
فریاد که اینان، همه بی وقفه زدند
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روز عاشورا
از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود
صحنه را عباس اگر می دید بیشک مُرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمهی سادات را کوچک کسی نشمرده بود
از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه
حال زینب مثل زنهای «برادرمرده» بود
خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد
بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود
فکر میکردند نفرین کرده در حالی که او
دست هایش را برای شکر بالا برده بود
کاظم بهمنی
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گودال قتلگاه روضه باز
نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه ای سنگ ، بر جبینش زد
نوبت تیر ِحرمله شده بود
آه، از پشت زین زمینش زد
ناله ای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
دخترش جیغ میشكد... نزنید
نوبت یك حرامزاده شد و
نوك سر نیزه اش به سینه نشست
وزن خود را به روی نیزه نهاد
آنقدر تكیه داد نیزه شكست
داس هایی بلند را میدید
بین دستِ جماعتی خوشحال
از سرِ شیب پیكری را ، وای
میكشیدند تا ته گودال
تبر و داس و دشنه و شمشیر
با تنی خُرد جور می آیند
تا بدوزند بر زمین ، از راه
نیزه های قطور می آیند
شمر دستش پُر است و با پایش
بدنش را به پشت میچرخاند
نیزه ای را حرامزاده زد و
نیزه را بین مشت میچرخاند
این وسط چندتا حرامزاده
بدنی ریز ریز میكردند
با لباسی كه از تنش كَندند
تیغشان را تمیز میكردند
علی اکبر لطیفیان
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گودال قتلگاه
سر ِعمامه و عبايت نَه
بود دعوا براي پيرُهنت
دستهايم بريد وقتيكه
تيغ را میكشيدم از بدنت
كربلايت چه كرده ميبيني؟؟؟
كه به پيشاني ام پُر از چين است
بعد از اين گريه اي نميشنوم
گوشم از تازيانه سنگين است
حسن لطفي
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
يك نفر روى خاك ها بود و
صدنفر فكر غارت از اويند
چيست جرمش؟عليست بابايش
همه فكر غرامت از اويند
راويان گفته اند مولارا
با كف پاش پشت رو كرده
خنجر كند او نمى برّد
شمر را بى آبرو كرده
خواهرش هم رسيد درگودال
ديد اورا كه دست و پا مى زد
ديد ارباب نيمه جان بود و
مادرش را همش صدا مى زد
يك نفرگفت ذبح سر با من
بين لشكر دوباره دعوا بود
شمر و خولى حريص تر بودند
حرف آنها به هم بفرما بود
عده اى بر نگاه بى رمقش
مثل خولى بلند مى خندند
آن طرف تر هم عده اى نامرد
سر اعضاش شرط مى بندند
آرمان صائمى
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
.
پيروهن ، تن ، بدن ، برادر ِمن
يوسفم خرج چند گرگ شده
اين كه وضع گلو بريدن نيست
رگ رگت كوچك و بزرگ شده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گودال قتلگاه
دارد سر از تن تو جدا ميكند چرا؟
از پشت گردنِ تو جدا ميكند چرا؟
چيزي نمانده پس به عقيله نگاه كن
تا آخرين نفس به عقيله نگاه كن
تكليف من پس از تو نگفتي چه ميشود؟
با سر اگر ز نيزه بيفتي چه ميشود؟
بگذار من كتك بخورم تو نفس بگير
تاوان هرچه موي سپيد است پس بگير
بگذار من كتك بخورم گريه كن حسين
از تو چگونه دل ببُرم گريه كن حسين
بگذار من كتك بخورم تو بلند شو
مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو
آتش گرفت خيمه به جايي رسيد كار
سجاد ناله كرد عليكُنَّ بالفرار
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
.
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش
مرده است احترام ... بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام ... بماند بقیه اش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام ... بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ...بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام ... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
محمد رسولی
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
.
آنقدر تشنه بود لبهايش
دستِ آخر به شمر هم رو زد
نفسش را عجيب بند آورد
نيزه اي كه سنان به پهلو زد
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امان از دل زینب(س)
تیری که سویِ روی تو پر در میآورد
هر بار سر ز جایِ دگر در میآورد
بادی وزید و شیههی اسبی دمِ غروب
از تهنشینِ آه، شرر در میآورد
شصت و چهار حنجره در بهتِ خیمهها
دادِ مرا نفر به نفر در میآورد
شصت و چهار حوریه دنبال ذوالجناح
بی تو سر از کدام گذر در میآورد
دیدم نشسته بر سرِ زانو، سه شعبه را
آقای من ز پشتِ کمر در میآورد
دیدم تو را ز دور که سرنیزهایی قطور
با زور از گلوی تو سر در میآورد
لطمه زدیم و داد زدیم و... ولی سنان
سرنیزه از گلوت مگر در میآورد
دلتنگِ اصغرت شده بودی و نعلها
از سینهی تو قبرِ پسر در میآورد
این قومِ پست از قِبَلِ غارتِ تنت
هر چه درآورد به ضرر در میآورد
دستِ حریصِ این عربِ خیرهسر مگر
انگشتر تو را به هنر در میآورد؟؟
ای بی کفن، ز غارتِ این کهنه پیرهن
این قومِ در به در چِقَدَر در میآورد؟؟
آه ای کریمِ گوشهی گودال، لشکری
از پیکرِ تو خرج سفر در میآورد
دندانههای خنجر هندی ز حنجرت
ضربه به ضربه آه، خبر در میآورد
تکه به تکه گوشهی گودال مادرم
از زیرِ سنگ و نیزه جگر در میآورد
ظهیر مومنی
#اشعار_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دو عالیجناب
نشستهاند دو عالیجناب در خیمه
دو هم مسیر دو تا هم رکاب در خیمه
بجز حسین که در خیمه دید زینب را
ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه
شب وصال حسین و خدا است، پس امشب
خدا هم آمده با این حساب در خیمه
همه به فکر نماز و دعا و قرآناند
چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه
صدای العطش کودکان بلند شده
دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه
بخاطر علی اصغر همه زنان حرم
نشستهاند به دور رباب در خیمه
هنوز سایه عباس هست بر سرشان
کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه
برادران و عموزادههات بیداراند
رقیه جان برو راحت بخواب در خیمه
غروب روز دهم وای بر دل زینب
میان همهمه و التهاب در خیمه
مخدرات حرم بین شعله میمانند
برای خاطر حفظ حجاب در خیمه
آرش براری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
واویلا
کاش بشه دوباره بر گردی حسین
با همه خدافظی کردی حسین
بعد تو عقیله آواره میشه
غیر تو نمونده هیچ مردی حسین
چرا تو معرض تحقیر افتادی؟
زیر نیزه ها و شمشیر افتادی
باید این رو بپذیری که حسین
بد جوری تو قتلگاه گیر افتادی
به تو اول خنجری از پشت زدن
خیلی بد به صورت تو مشت زدن
ی نفر کمک نکرد به تو ولی
همشون تو رو به قصد کشت زدن
تشنه کشته شمر تو رو باخنجری
خیمه ها سوخته نمونده معجری
ای سر نیزه نشین خبر داری !؟
سهم دخترات شده دربه دری
جای پای شمر رو پیکر تو موند
روی شاخه ی درخت سر تو موند
همه وقتی رفتن از تو قتلگاه
کنار تن تو مادر تو موند
گریه ی اهل حرم رو در آورد
روی نِی سَرِ علی اصغر آورد
خدا لعنت کنه شمرو بین را
با فروختن سرت نون در آورد
تو مسیر شِکسته شُد حُرمت تو
اکثر سنگا شدن قسمت تو
راهب مسیح سرت رو شُست ولی
جای چاقو مونده رو صورت تو
خیلی صورتت برافروخته بابا
خیزران لب تو رو دوخته بابا
تنور خولی مگه خاموش نبود
پس چرا موهات دیگه سوخته بابا
علی اصغر یزدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین من
روضهخوان از حال رفت
چون مسیر روضهاش تا گوشهی گودال رفت
یکنفر تا قتلگاه
یکحرامی هم به سمت خیمهی اطفال رفت
لحظهی غارت که شد
هرکسی با کیسهای از مال مالامال رفت
این چه سرّی داشت که
هرکه آمد ناراحت آمد، ولی خوشحال رفت
دستخالی آمد و
با النگو، گوشواره، یا که با خلخال رفت
عمه زینب پیر شد
گویی از عمرش در این یکشب هزارانسال رفت
کار بالاتر گرفت
شمر هم از قتلگاه اینبار با جنجال رفت
ذبح قربانی که شد
یکحرامی هم سراغ باقی اعمال رفت
هرکه آمد قتلگاه
با عصا و سنگ و با نیزه به استقبال رفت
پس به دست کافران
غصب شد مال مسلمان و به بیتالمال رفت
او هم آخر سهم برد
ساربان هم سمت او در کسوت دلال رفت
اشکوخون در چشمها
عمر ما در روضههای او بر این منوال رفت
مجتبی خرسندی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خضاب زخم شدى
خضاب زخم شدى با حناى نیزه شکسته
پر است سینه ات از رد پاى نیزه شکسته
رسیده ام که دوباره سرم به سینه گذارم
گم است پیکر تو لا به لاى نیزه شکسته
کسى ندیده که شاهى به روى خاک بیافتد
میان گودى خون با رداى نیزه شکسته
نه عادلانه نبود این محبت پدرانه
تمام سهم لبت شد براى نیزه شکسته
نشست بر قفس سینه ات همان ته گودال
بلند شد ز تنت با عصاى نیزه شکسته
خراب شد همه ى خاطرات کودکى من
گرفته جاى مرا بوسه هاى نیزه شکسته
فقط شنیده چو من نیزه هاى دور و بر تو
وصیت لب تشنه فداى نیزه شکسته
احمد شاکری
#احمد_شاکری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
وای حسین
بسته راه نفسش را سرِ یک نیزه ی کند
به پرش باز گرفته پرِ یک نیزه ی کند
هیچ کس نیست بیاید که بلندش بکند
حق بده خواهرش از دور اگر غش بکند
قدرتی نیست که دیگر بشود پا بشود
جا ندارد بدنش تیر دگر جا بشود
وقتی از خیمه ی او دختر او جیغ کشید
به تنش بود نفس بر گلویش تیغ رسید
به سرش سنگ زدند آه که ابروش شکست
بسکه او خورد لگد دنده و پهلوش شکست
پسر حضرت زهراست که عریان شده است
هستی حضرت سقاست که عریان شده است
هرکسی موقع غارت ز تنش سهمی داشت
وای دشمن چقدر لشکر بی رحمی داشت
محمود شهرستانی
#اشعار_روضه_1401
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
گریان تو جز گریه هیچ آیین ندارد
حیران تو راهی به غیر از این ندارد
باید که از سرمای دوری سوخت ورنه
با شمع خاکستر شدن تحسین ندارد
اینجا همه شاهند از دم بی نیازند
آبادی ارباب ما مسکین ندارد
لفظ "بفرمایید بالا " اشتباه است
چون مجلس آقای ما پایین ندارد
مشق شبم صدمرتبه نام حسین است
جزنام زیبایش لبم تمرین ندارد
دل خوش نکردم به نماز و روزه هایم
جز گریه بر او که دلم تضمین ندارد
بالا سر قبرم فقط روضه بخوانید
نوکربه جز ذکر حسین تلقین ندارد
هرکس برایش روضه رفتن نیست واجب
درک صحیحی از اصول دین ندارد
هر جای روضه قابل جان دادن ماست
پس روضه خواندن که سبک سنگین ندارد
حتی به شمر از روی لطفش داد فرصت
آقا به لب دارد دعا، نفرین ندارد
**
نزدیک مغرب بود که دین خداوند
افتاد زیرپای آنکه دین ندارد
...وقتی بگوید: راست میگفته ست جدم
شمرِ لعین راهی به جزتوهین ندارد
شمشیر خورده، تیر خورده، نیزه خورده
نای نشستن روی اسب و زین ندارد
ای کوفیان اجسادتان را دفن کردید
آیا عزیزفاطمه تدفین ندارد؟!
ای کاش با صندوق می بردید سررا
خولی که چیزی بهتر از خورجین ندارد
شعر از گروه #یا_مظلوم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین جان
زخم روی تنت آنروز که لب وا میکرد
مرهم از پنجرهی بُهْت تماشا میکرد
تا بیایی و قدمرنجه به گودال کنی
نیزه بر قامت رعنای تو قد تا میکرد
دخترت مویه کنان پشت سرت میآمد
خواهرت موی کنان داشت تمنا میکرد
شوق یعنی وسط نطق تو سرنیزهی شمر
سر بوسیدن لبهای تو دعوا میکرد
عید اعدای تو بود و پسر ذیالجوشن
چکمهی تازه در آن هول وبلا پا میکرد
سخت اگر ذبح شدی معرفت آهن بود
همه دیدند که خنجر چه تقلا میکرد
آه ای زاهد بی پیرهن کربوبلا
چه کسی چون تو چنین پشت به دنیا میکرد
اگر این کار جنون نیست بگو پس ز چه روی
مو پریشان حرمت روی به صحرا میکرد
وحید عظیم پور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین جان
دختری روی زمین و پدری بر نیزه
به دل اهل حرم زخم زد آخر نیزه
یک نفر آمد و با چکمه به پیکر کوبید
یک نفر آمد و برداشت مکرر نیزه
یاد جد و پدر و مادر و پیغمبر ها
بوسه هایی زده بر پیکر او هر نیزه
یا بنی که زمین را به زمان دوخت بهم
خورده اینبار گمانم دل مادر نیزه
پیکرش را همه لشکریان شخم زدند
جای گل چیده شده بر روی پیکر نیزه
دهنش را بخدا سخت بهم ریخته است
بوسه هایی که زده بر لب او سر نیزه
امیرفرخنده
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سالار زینب
تو را به غارت و غوغا سپردم و رفتم
به اشک دیده ی زهرا سپردم و رفتم
برای بردن عمامه ی تو دعوا شد
تورا به آن همه دعوا سپردم و رفتم
هزار و نهصد و پنجاه زخم جسم تورا
به آه و زاری طاها سپردم و رفتم
گلوی خشک و لب تشنه سپاه تو را
به آه و حسرت دریا سپردم و رفتم
عزیز مادرم ازبس که قطعه قطعه شدی
تورا به سینه ی صحرا سپردم و رفتم
تو ماندی و تن خونی و پیکر درهم
تورا به اکبر و سقا سپردم و رفتم
کنار جسم تو جبریل بال و پر میزد
تو را به عالم بالا سپردم و رفتم
تو را که میوه قلب علی و فاطمه ای
غریب و بی کس و تنها سپردم و رفتم
پس ازتو اهل حرم بی قرار و مضطر شد
تو را به روضه و نجوا سپردم و رفتم
به زور سیلی و سرنیزه می روم اما
تو را به اشک و تمنا سپردم و رفتم
کنار شمر و سنان رفتم از کنار تنت
تو را به نیزه ی اعدا سپردم و رفتم
دلم کنار تو جا ماند و می روم تا شام
تو را به این دل شیدا سپردم و رفتم
تویی که خون خدایی خدا نگهدارت
تو را به خالق یکتا سپردم و رفتم
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آه از غم فراق
آه از غم فراق و شفای نداشته
فریاد میزنم به نوای نداشته
راحت رسید و سخت مرا تازیانه زد
دردسر است قوت پای نداشته
رخت اسیری است تنم چاره ای نبود
شرمنده ام ز رخت عزای نداشته
عباس کو بلند کند از زمین مرا
پای مرا شکست عصای نداشته
امشب به خاک سرد سرم را گذاشتم
من را کجا کشید سرای نداشته
گفتم نکش حجاب سرم را کشید و برد
ماییم و داغ مقنعه های نداشته
لطف تو بود موی سپیدم عیان نشد..
خون گلو به جای حنای نداشته
با دستهای بسته قنوتم مصیبت است
خون گریه کن دست دعای نداشته
سید پوریا هاشمی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عصر عاشورا
عصر عاشورا دل اهل ولا آتش گرفت
خیمگاه و چادر آل عبا آتش گرقت
سنگ بر پیشانی شاه شهیدان میزدند
طاق ابروها شکست و کبریا آتش گرفت
تار و پود چهره را بر هم زده این سنگ ها
قلب زار حضرت خیرالنسا آتش گرفت
آن زمان که غارت انگشت و انگشتر رسید
دامن پاک تمام لاله ها آتش گرفت
شعله ی آتش به جان بچه ها افتاده بود
در حرم چادر جدا معجر جدا آتش گرفت
معنی قرآن به زیر دست و پا افتاده بود
کربلا بر سر زد و غار حرا آتش گرفت
سینه میزد سوره کوثر از این شام بلا
ناله میزد جبرییل و هل اتی آتش گرفت
تشنگی بود و فراق و ناسزای دشمنان
دود بود و حسرت و زلف رها آتش گرفت
یاد زهرا زنده شد در ببن دود و شعله ها
علقمه خون گریه کرد و نینوا آتش گرفت
دست و پا و صورت و گیسو و دامن ها که سوخت
مثل اینکه سر به سر عرش خدا آتش گرفت
نیمه شب گهواره غارت شد میان خیمه ها
خاطرات مادری غرق حیا آتش گرفت
در خیال خود علی را بوسه میزد بارها
آرزوهای رباب بی نوا آتش گرفت
بغض کرد و یاد حلقوم علی را تازه کرد
روضه خواند و با همان سوز صدا آتش گرفت
روی خاک افتاد و رفت از هوش با داغ علی
رفت پشت خیمه و عرض و سما آتش گرفت
رو به قبر اصغر شش ماهه کرد و بعد از آن
آن چنان بارید کل ماسوا آتش گرفت
گفت با اصغر حلالم کن گل نیلوفرم
تشنه جان دادی غریب و آشنا آتش گرفت
کاش بودی تا ببینی مادرت را میزدند
با همین غم شیعه تا روز جزا آتش گرفت
سعید مرادی
#اشعار_ماه_محرم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین
موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین
منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند
به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین
نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط
غم عالم به دلِ شعلهورم ریخت حسین
حق بده خاک به روی سرِ خود میریزم
فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین
خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد
زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین
در میان حرمت حرفِ امان نامه شده
دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین
کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد
طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین
زود برگرد مدینه که نگویم فردا
بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین
تا نگوید لب گودال سکینه با من
آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین
تا نبینی به کنار دو سهتا طفل یتیم
خیمهی شعله وری روی سرم ریخت حسین
تا نبینی که به حال من و تو میخندد
آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین
تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند
وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین
حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم
تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بنال ای دل
دلم با همه می گرید امشب
میان زمزمه می گرید امشب
بنال ای دل که ازداغ حسینش
نشسته فاطمه می گرید امشب
#سیدهاشم وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#عاشورا
عاشق که باشی وضع من را تازه میفهمی
اینگونه سرگردان شدن را تازه میفهمی
پروانه را از نیمه شب ، زیرِ نظر داری
وقتی سحر شد سوختن را، تازه میفهمی
وقتی گناهانِ تو را با گریه میبخشند
آن لحظه، لطف پنجتن را، تازه میفهمی
زهرا برای روضهها ما را سوا کرده
ماه مُحرم حرف من را تازه میفهمی
شور حسین از شر معصیت خلاصت کرد
پس قدر این سینه زدن را تازه میفهمی
محشر لباس مشکیات وقتی شفیعت شد
خاصیت این پیراهن را تازه میفهمی
در کفن و دفن یک مسلمان خوب دقت کن
فرق حصیری با کفن را تازه میفهمی
گفتم "مُرَمَّلٌ بالدِّماء"، داد تو در آمد
چون بعد از آن وضع بدن را تازه میفهمی
آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد
تاثیر سُم ها روی تن را تازه می فهمی
یک مُشت نامحرم که وقتی دوره ات کردند
آنگاه حال چند زن را تازه می فهمی
#علی_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا مظلوم
بی تو باشم !!؟ گمان نمیکردم
فکر باد خزان نمیکردم
سایه ات بر سرم که بود اصلا
درد خود را نهان نمیکردم
اگر عباس درکنارم بود
وحشت از ساربان نمیکردم
کاش اصلا زمین نمیخوردی
کاش اصلا فغان نمیکردم
ته گودال اگر نمی ماندی
التماس سنان نمیکردم
سر معجر بزن بزن با این
شمر بی خاندان نمیکردم
سر تو بود ورنه با خولی
من دهان به دهان نمیکردم
فکر اینکه ببینمت روزی
پشت به آسمان ؛ نمیکردم
#محمد_کیخسروی
#شب_عاشورا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*